اثر زیگارنیک در روانشناسی
فهرست مطالب
اثر Zeigarnik بیان می کند که ما تمایل داریم کارهای ناتمام را به خاطر بسپاریم. این نام برگرفته از روانشناس بلوما زیگارنیک است که در اواخر دهه 1920 متوجه شد که پیشخدمتها تمایل دارند سفارشهای ارائه نشده را به خاطر بسپارند.
او همچنین مشاهده کرد که به محض ارائه سفارشها، به نظر میرسد گارسونها آنها را کاملاً فراموش کنید.
وظیفه ای که به پایان نرسیده اید تا زمانی که آن کار را به پایان نرسانید به ایجاد افکار مزاحم در ذهن شما ادامه می دهد. هنگامی که "آن را با آن تمام کنید"، اثر Zeigarnik برای آن کار ناپدید می شود.
وقتی کاری را شروع می کنید و آن را ناتمام می گذارید، نوعی ناهماهنگی را تجربه می کنید. ذهن شما به یادآوری آن کار ناتمام ادامه می دهد تا زمانی که به طریقی با آن کنار بیایید یا آن را به پایان برسانید، در نتیجه به درجه ای از ثبات دست یابید.
همچنین ببینید: زبان بدن: حقیقت پای اشاره می کنداسترس، چندوظیفه، و اثر زیگارنیک
استرس اغلب نتیجه تحریک بیش از حد است که ذهن شما را با افکار بیش از حدی پر میکند که همزمان قادر به تحمل آن نیست. وقتی چند کار انجام میدهید، ذهن خود را با تعدادی از فعالیتهای مختلف درگیر میکنید و این باعث افزایش بار قدرت پردازش ذهن شما میشود که باعث ایجاد استرس میشود.
اثر زیگارنیک نیز میتواند منجر به استرس شود، زیرا اگر بیش از حد فعالیت داشته باشید کارهای ناتمام در فهرست کارهای ذهنی تان، شما تمایل دارید که توسط آنها غرق شوید و تمرکز بر روی کاری که در دست دارید برایتان دشوار است.
بهترین راه برای جلوگیری از ایننوعی استرس این است که با یادداشت کردن آن روی کاغذ یا روی تلفن یا دستگاه دیگری، فهرست کارهای ذهنی خود را به «فیزیکی» تبدیل کنید.
آنچه که این کار انجام می دهد این است که پهنای باند شناختی شما را از شر افکار مزاحم تولید شده توسط اثر Zeigarnik به طوری که شما می توانید قدرت پردازش ذهنی بیشتری را به کار در دست انجام دهید.
وقتی چیزی را در لیست کارهای خود می نویسید، ذهن شما متقاعد می شود که آن کار دیر یا زود انجام می شود و بنابراین دیگر نیازی به بمباران افکار مزاحم در مورد آن کار احساس نمی کند.
انتظار پاداش بر اعمال شما حاکم است
همه کاری که اثر Zeigarnik می تواند انجام دهد این است که کارهای ناتمام خود را به شما یادآوری کند. اما واقعا نمی تواند شما را مجبور کند که آنها را تمام کنید. فکر کردن به انجام یک کار و در واقع بالا زدن آستین برای انجام آن دو چیز متفاوت است، اگرچه اولی همیشه مقدم بر دومی است. یک عامل دیگر نیز دخیل است، انتظار پاداش.
فرض کنید دو کار ناتمام در ذهن شما باقی مانده است: خواندن یک کتاب و تماشای یک فیلم. حالا افکت Zeigarnik هر چند وقت یکبار این دو کار را به شما یادآوری می کند. اما اینکه شما واقعاً چه کاری را انجام میدهید بستگی به این دارد که چه کاری را ارزشمندتر میدانید.
برای بسیاری از ما، تماشای فیلم بسیار لذتبخشتر و لذتبخشتر از خواندن کتاب است. بنابراین احتمالاً در مورد دومی به تعویق میافتیم.
همچنین ببینید: چرا بعضی ها اینقدر خودخواه هستند؟خلاص شدن از شر کرمهای گوش
یکی از نمونههای بسیار رایج ازاثر زیگارنیک در عمل پدیده کرم گوش است - آوازهایی که در سر شما گیر می کند. به آهنگی گوش میدهید، حافظه ناقص آن را تشکیل میدهید و سپس متوجه میشوید که بارها و بارها بخشی را که به خاطر میآورید در ذهنتان مینوازید.
آخرین چیزی که او میخواهد این است که نهمین سمفونی بتهوون در ذهنش گیر کند. اگر متوجه نشدید که من در مورد آن صحبت می کنم، پیشنهاد می کنم فیلم A Clockwork Orange را تماشا کنید.این اتفاق می افتد زیرا حافظه شما از آن آهنگ هنوز ناقص است. شما فقط بخش هایی از آن را به خاطر می آورید یا به طور کامل شعر یا آهنگ آن را نمی فهمید. بنابراین ذهن به نواختن آهنگ، بارها و بارها ادامه می دهد، به این امید که با هر تلاش جدید آن را کامل کند. اما این نمی تواند اتفاق بیفتد زیرا حافظه شما از آهنگ ناقص است.
وقتی ذهن شما آهنگ را تکرار می کند، در واقع اثر زیگارنیک است که از شما می خواهد دوباره آهنگ را بشنوید تا ذهن شما درگیر شود. از هذیان خود خارج شود
اگر آهنگ را چندین بار از ابتدا تا انتها بشنوید، به شکلی منسجم در حافظه شما تثبیت خواهد شد. سپس از شر کرم گوش خود خلاص خواهید شد.