ترس از مسئولیت و علل آن
فهرست مطالب
ترس از مسئولیت یک ترس غیرمنطقی از قبول مسئولیت است. همچنین hypengyophobia (به یونانی "hypengos" به معنای "مسئولیت" نامیده می شود)، افرادی که ترس از مسئولیت دارند از مسئولیت ها اجتناب می کنند، حتی با هزینه های قابل توجهی برای خود و دیگران.
این گونه افراد در مناطق آسایش خود گیر افتاده اند و اجتناب می کنند. پذیرفتن خطراتی که بیشتر مسئولیت ها به همراه دارند.
افراد می توانند از مسئولیت خود و دیگران در زمینه های مختلف زندگی بترسند. اول از همه، آنها ممکن است از پذیرفتن مسئولیت زندگی و اعمال خود اجتناب کنند.
البته، کسانی که نمی توانند مسئولیت زندگی و اعمال خود را بپذیرند، مسئولیت اعمال خود را که بر دیگران تأثیر می گذارد، نمی پذیرند.
افرادی که از مسئولیت پذیری می ترسند منبع کنترل بیرونی دارند - آنها معتقدند که رویدادهای بیرونی زندگی آنها را به میزان بیشتری از اعمال خودشان تعیین می کند. آنها توانایی خود را برای تأثیرگذاری بر زندگی خود از طریق اعمال خود تضعیف می کنند.
همچنین ببینید: مسابقه سمی رابطه دختر مادردر حالی که این درست است که آنچه برای ما اتفاق می افتد زندگی ما را شکل می دهد، همچنین درست است که اعمال خود ما می تواند تأثیر زیادی بر زندگی ما داشته باشد. یک فرد متعادل و واقع بین به اعمال خود و همچنین رویدادهای بیرونی اهمیت می دهد. آنها قدرت هیچ کدام را تضعیف نمی کنند.
چه چیزی باعث ترس از مسئولیت می شود؟
کسی که از مسئولیت پذیری اجتناب می کند، مدرک کافی مبنی بر اینکه می تواند مسئولیت را بر عهده بگیرد، ندارد. آنهاباور ندارند که می توانند مسئولیت را بر عهده بگیرند یا معتقدند که مسئولیت پذیری منجر به نتایج منفی می شود.
در زیر دلایل ترس از مسئولیت آمده است: نداشتن تجربه در مسئولیت پذیری
تجارب یکی از قدرتمندترین شکل دهندگان باورها هستند. فردی که از مسئولیت می ترسد و از مسئولیت اجتناب می کند ممکن است به سادگی «ذخیره» کافی از تجربیات زندگی گذشته نداشته باشد که به او بگوید در مسئولیت پذیری خوب هستند.
ما کارهایی را که قبلا انجام داده ایم بیشتر انجام می دهیم. وقتی کاری را قبلاً انجام دادهایم، به ما اعتماد به نفس میدهد تا به چالشها و مسئولیتهای آینده نزدیک شویم.
به عنوان مثال، دانشآموزی که قبلاً هیچ نقش رهبری در زندگی نداشته است، ممکن است تمایلی به گرفتن موقعیت بودن نداشته باشد. یک نماینده کلاس.
افراد دارای سطوح مختلف اعتماد به نفس در زمینه های مختلف زندگی هستند که می تواند باعث ترس آنها از مسئولیت در برخی زمینه ها شود، اما در برخی دیگر نه. اما همه چیز به داشتن ذخیره خوبی از تجربیات موفق زندگی گذشته خلاصه می شود.
در نهایت، موفقیت در یک حوزه زندگی باعث ایجاد اعتماد به نفس می شود که می تواند به سایر حوزه های زندگی نیز سرایت کند.
2. تجربه مسئولیت پذیری و شکست خوردن
اینکه در گذشته مسئولیت پذیرفته باشید و شکست بخورید بدتر از این است که اصلاً مسئولیتی را بر عهده نگرفته باشید. اولی درجه بیشتری از ترس را نسبت به دومی ایجاد می کند زیرا فرد فعالانه سعی در اجتناب از آن داردچیزی.
مسئولیت پذیری و شکست خوردن به شما می آموزد که مسئولیت پذیری چیز بدی است. اگر مردم مجبور به تحمل همه هزینه ها باشند، معمولاً می توانند پیامدهای منفی ناشی از مسئولیت را تحمل کنند. چیزی که به نظر می رسد مردم نمی توانند از عهده آن برآیند ناامید کردن دیگران است.
بنابراین، اگر در گذشته مسئولیت پذیرفتید و افراد مهم زندگی خود را ناامید کردید، ممکن است ترس از مسئولیت در تمام زندگی شما را آزار دهد.
3. کمال گرایی و ترس از اشتباه کردن
اغلب، زمانی که به شما فرصتی برای قبول مسئولیت داده می شود، این فرصت به شما داده می شود که از منطقه راحتی خود خارج شوید - که ناراحت کننده است. این ناخوشایند است زیرا نگران هستید که مسئولیت را به خوبی انجام دهید و از اشتباه کردن اجتناب کنید.
دانستن اینکه کمال گرایی یک هدف غیرممکن است و اشتباه کردن اشکالی ندارد - تا زمانی که اشتباهات بزرگ نباشند - می تواند کمک کند. در غلبه بر این ترس ها.
4. تحمل کم در برابر احساسات منفی
یک مسئولیت بزرگ اغلب اضطراب و نگرانی زیادی را به همراه دارد. این به خارج از منطقه راحتی شما برمی گردد. وقتی از منطقه راحتی خود خارج می شوید، قطعاً اضطراب، استرس و نگرانی زیادی را احساس خواهید کرد.
همچنین ببینید: علائم BPD در زنان (تست)اگر تحمل کمی برای این احساسات دارید یا نمی توانید آنها را مدیریت کنید، تحت مسئولیت فرو می ریزد. زندگی در پوسته احساسات راحت خود بسیار آسان تر از تجربه کردن آن استغلتکی از احساساتی که با مسئولیت پذیری و رشد همراه است.
5. ترس از بد به نظر رسیدن
هیچ انسانی دوست ندارد در مقابل انسان های دیگر بد به نظر برسد. پذیرفتن یک مسئولیت بزرگ و شکست میتواند به معنای بیکفایت بودن و ناامید کردن دیگران باشد.
وقتی مسئولیت را بر عهده میگیرید، میگویید: «من این کار را انجام خواهم داد. می توانی روی من حساب کنی". این یک موقعیت پرخطر/پاداش/زیاد زیاد است. اگر موفق شوید، مردم به شما به عنوان رهبر خود نگاه خواهند کرد (پاداش بالا). اگر شکست بخورید، آنها به شما نگاه می کنند (زیاد زیاد).
مسئولیت پذیری یک ریسک است
یک ریسک ذاتی در مسئولیت پذیری وجود دارد. هر چه مسئولیت بزرگتر باشد، خطر بزرگتر است. بنابراین، قبل از اینکه مسئولیت بزرگی را بر عهده بگیرید، باید جوانب مثبت و منفی را بسنجید.
آیا ریسک کردن ارزش پاداشی را دارد که ممکن است به دست آورید؟ یا ضرر احتمالی بسیار بیشتر از آن است که شما بتوانید آن را تحمل کنید؟
وقتی افراد مسئولیت را بر عهده می گیرند، ادعا می کنند که عوامل مستقیم دستیابی به یک نتیجه هستند. آنها ادعا میکنند که باعث نتیجه خواهند شد.
اگر یک سرمایهگذاری موفق باشد، نمایندگان مستقیم بیشترین پاداش را دریافت میکنند و اگر ناموفق باشد، بیشترین پاداش را متحمل میشوند. بنابراین، افراد ادعا میکنند که در صورت موفقیت یک سرمایهگذاری، عامل مستقیم هستند و در صورت شکست، عامل غیرمستقیم هستند.
یک عامل غیرمستقیم بودن به سادگی به این معنی است که شما در ایجاد یک نتیجه دخالت مستقیم نداشتهاید.سرزنش می شود.
مردم سعی می کنند با تبدیل شدن به عوامل غیرمستقیم هزینه های شکست را به حداقل برسانند. آنها هزینه های شکست را با دیگران تقسیم می کنند یا شانس را سرزنش می کنند که کمتر بد به نظر برسند.
دو مورد وجود دارد که از افراد انتظار می رود مسئولیت را بپذیرند:
1. قبل از تصمیم گیری و اقدام
قبل از اینکه افراد مسئولیتی را بر عهده بگیرند، هزینه ها و منافع احتمالی تصمیم گیری را می سنجند. اگر آنها مسئولیت کامل را بر عهده بگیرند، نقش عوامل مستقیم را در ایجاد نتیجه می پذیرند.
اگر مسئولیت کامل را بر عهده نگیرند، کارها را به شانس یا دیگران واگذار می کنند. به عبارت دیگر، آنها مسئولیت را از خودشان برمیدارند.
برای مثال، وقتی از نامزدها پرسیده میشود: «5 سال دیگر خود را کجا میبینید؟» در مصاحبه های شغلی، از آنها انتظار می رود که پاسخ مشخصی بدهند وگرنه ممکن است به عنوان افراد غیرمسئول شناخته شوند.
اگر آنها پاسخ دهند، "چه کسی می داند؟ ما خواهیم دید که زندگی چه چیزی را ارائه می دهد»، آنها از مسئولیت آینده خود اجتناب می کنند.
«زندگی چه چیزی برای ارائه دارد» نشان می دهد که رویدادهای بیرونی نقش علّی در تعیین نتایج آنها دارند، نه خودشان. این نمونه ای از رفتار عدم قطعیت جویی است. اگر آینده نامشخص است، شانس مقصر هر اتفاقی است.
اگر سعی میکنید با حضور مستقیم، اطمینانی به آینده خود بیاورید، باید مسئول آن باشید. اما شما نمی خواهیدمسئولیت آینده خود را بر عهده دارید زیرا نمی خواهید شکست بخورید. از این رو، سرزنش شانس راهی برای جلوگیری از شکست، سرزنش خود و از دست دادن احتمالی است.2
تحقیقات نشان میدهد که اگر افراد پیشبینی میکنند از تصمیمهای خود پشیمان خواهند شد، سعی میکنند از تصمیمگیری اجتناب کنند یا به تأخیر بیفتند، امیدوارند. برای اجتناب از مسئولیت.3
2. پس از تصمیم گیری و اقدام
اگر نقش عامل مستقیم را در ایجاد نتیجه پذیرفتید، در صورت موفقیت تمام اعتبار را به دست خواهید آورد. اگر شکست بخورید، به طور کامل برای شکست سرزنش می شوید. به همین دلیل است که وقتی آنها شکست میخورند، مردم به عوامل ثانویه تکیه میکنند تا هزینههای شکست را به حداقل برسانند و مسئولیت را پراکنده کنند. 1>
به عنوان مثال، ممکن است فردی هرگز مرتکب جرم نشود، اما وقتی بخشی از یک اوباش است، مسئولیت بین اعضای اوباش پراکنده می شود. نتیجه این است که هر یک از اعضا مسئولیت کمتری نسبت به آنچه که در صورت ارتکاب جرم به صورت جداگانه بر عهده داشتند، دارد.
دیکتاتورها اغلب از طریق افراد دیگر مرتکب جنایت می شوند. آنها می توانند زیردستان خود را برای این جنایت مقصر بدانند زیرا آنها کسانی هستند که در واقع آن را انجام داده اند، و زیردستان همیشه می توانند بگویند که دستورات از بالا آمده است.
هدف باید واقع بینانه باشد. مسئولیت اعمال خود را اگر می دانید که مسئولیت کامل آن بر عهده شماستیک نتیجه، مسئولیت کامل را بپذیرید. اگر هیچ بخشی نداشتید، هیچ مسئولیتی را قبول نکنید. اگر فقط نقش کوچکی داشتید، مسئولیت را به تناسب با نقشی که در ایجاد نتیجه ایفا کردید، بپذیرید.
متهم کردن شما به ترس از مسئولیت
یک نکته ظریف و در عین حال مهم وجود دارد. تفاوت بین عدم تمایل به قبول مسئولیت و ترس از مسئولیت پذیری اولی شامل تجزیه و تحلیل منطقی هزینه و فایده است که شما را به این نتیجه می رساند که ریسک ارزشمند نیست و دومی شامل غیرمنطقی است.
اگر نمی خواهید کاری را انجام دهید، ممکن است مردم شما را به ترس از مسئولیت متهم کنند. این می تواند یک تاکتیک دستکاری باشد تا شما را به انجام کارهایی وادار کند که نمی خواهید انجام دهید.
هیچ کس نمی خواهد غیرمسئول دیده شود. بنابراین وقتی متهم به ترس از مسئولیت میشویم، احتمالاً تحت فشار قرار میگیریم که میخواهیم مسئول ظاهر شویم.
مردم میتوانند اتهامات و نظرات خود را به شما بیاورند، اما در نهایت، شما باید خودآگاه باشید. به اندازه ای است که بدانید چه کار می کنید و چرا آن را انجام می دهید. یا اینکه چه کاری را انجام نمیدهید و چرا آن را انجام نمیدهید. پچمن، سی (2011). اجتناب از خطر مسئولیت با جستجوی عدم اطمینان: مسئولیت گریزی و ترجیح عاملیت غیرمستقیم هنگام انتخاب برای دیگران. Journal of Consumer Psychology , 21 (4), 405-413.