معنای انسان زدایی

 معنای انسان زدایی

Thomas Sullivan

انسان زدایی به معنای از بین بردن ویژگی های انسانی انسان است. انسان‌زدایی‌شده‌ها از نظر انسان‌زدایی‌ها کمتر از انسان‌ها هستند و دیگر همان ارزش و منزلتی را ندارند که انسان‌ها معمولاً به یکدیگر نسبت می‌دهند.

محققان دو نوع از انسان‌زدایی را شناسایی کرده‌اند: انسان‌زدایی حیوانی و مکانیکی.

در انسان‌زدایی حیوانی، شما ویژگی‌های انسانی را در شخص دیگر انکار می‌کنید و آنها را به عنوان یک حیوان می‌بینید. در انسان‌زدایی مکانیکی، شما شخص مقابل را به‌عنوان یک ماشین خودکار می‌بینید.

مثلاً، ممکن است به شوخی به دوست خود بگویید: «مثل میمون رفتار نکن». در این صورت، شما دوست خود را از انسانیت خارج کرده اید و او را از سطح بالاتری از انسان بودن به سطح پایین تر از میمون بودن تنزل داده اید.

از سوی دیگر، نامیدن مردم «روبات‌هایی که کورکورانه در دام مصرف‌گرایی می‌افتند» نمونه‌ای از انسان‌زدایی مکانیکی خواهد بود. عواقب ناگوار در طول تاریخ، زمانی که یک گروه اجتماعی گروه اجتماعی دیگری را تحت ستم، استثمار یا نابودی قرار می‌داد، اغلب برای توجیه جنایات، به غیرانسانی کردن گروه اجتماعی متوسل می‌شدند. قرار نیست با آنها مانند انسان ها رفتار شود، و کشتن آنها اشکالی ندارد.» بنابراین منطق می گوید. این نوع از انسانیت زدایی با احساسات همراه استاز انزجار و تحقیر اعضای گروه غیرانسانی شده.

همچنین ببینید: والدین پسر را ترجیح می دهند یا دختر؟

چه چیزی انسان ها را اینقدر خاص می کند؟

تعریف غیرانسانی مستلزم قرار دادن انسان ها و ویژگی های انسان مانند است. تنها زمانی که ارزش بالایی برای انسانیت قائل شوید، می توانید غیرانسان بودن را به سطح پایینی تنزل دهید. اما چرا ما این کار را انجام می دهیم؟

همه چیز در مورد بقا است. ما موجودات قبیله‌ای هستیم و برای اینکه در جوامع منسجم وجود داشته باشیم، باید نسبت به انسان‌های دیگر، به‌ویژه اعضای گروه خودمان همدلی و توجه داشته باشیم، زیرا آنها بیشتر از اقوام ما هستند تا خارج از گروه.

بنابراین، نسبت دادن ارزش بالا به انسانیت به ما کمک کرد تا از لحاظ اخلاقی و صلح آمیز در گروه خود همزیستی کنیم. اما وقتی نوبت به حمله و کشتن سایر گروه‌های انسانی می‌رسد، انکار انسانیت آنها به عنوان یک توجیه خوب برای خودآزاری عمل می‌کند. خرها.

نقش باورها و ترجیحات

باورها نقش مهمی در پیوند دادن جوامع بشری به یکدیگر ایفا کرده و دارند. حتی در جوامع مدرن، همه درگیری های سیاسی، داخلی و خارجی، کم و بیش تضاد اعتقادی است.

منطقی که در اینجا مشخص می شود این است: «اگر همه ما به X اعتقاد داشته باشیم، همه انسان های شایسته ای هستیم و باید رفتار کنیم. یکدیگر را محترمانه با این حال، کسانی که به X اعتقاد ندارند از ما پایین تر هستند و باید رد صلاحیت شوندبه عنوان انسان و در صورت لزوم با آنها بدرفتاری می شود."

همچنین ببینید: BPD در مقابل تست دوقطبی (20 مورد)

X می تواند هر ارزش کیفی را در منطق فوق از یک ایدئولوژی خاص گرفته تا یک ترجیح خاص داشته باشد. حتی ترجیحات ظاهراً بی‌ضرر مانند «گروه موسیقی مورد علاقه» می‌تواند مردم را وادار کند افرادی را که ترجیحاتشان را به اشتراک نمی‌گذارند، از انسانیت دور کرده و تحقیر کنند.

«چی؟ بیتلز را دوست ندارید؟ شما نمی توانید انسان باشید."

"من افرادی را که برادر بزرگ را تماشا می کنند انسان نمی دانم."

حرکت از غیرانسانی‌سازی به انسان‌سازی

به‌دست می‌آید که اگر می‌خواهیم درگیری انسانی ناشی از انسان‌زدایی را کاهش دهیم، باید برعکس عمل کنیم. به زبان ساده، انسان‌سازی به بیرون از گروه‌ها مانند انسان نگاه می‌کند. این کار بسیار دشواری است که به خود یادآوری کنیم که آنها دقیقاً مانند ما هستند که در جای دیگری زندگی می کنیم یا عقاید و ترجیحاتی متفاوت از ما داریم.

یکی از راه های انجام این کار تعامل با دیگران است. گروه ها. تحقیقات نشان می‌دهد که تماس مکرر با گروه‌های بیرونی، میل به انسان‌سازی را القا می‌کند و انسان‌سازی برون گروهی، به نوبه‌ی خود منجر به تمایل به تماس با اعضای بیرون گروه می‌شود. از این رو، هر دو طرف را پیش می‌برد. 3

ما می‌توانیم پیش‌بینی کنیم که کسانی که معتقدند انسان‌ها منحصربه‌فرد و برتر از حیوانات هستند، احتمالاً درگیر غیرانسانی‌سازی می‌شوند. در واقع، تحقیقات تأیید می کند که کسانی که معتقدند حیوانات و انسان ها نسبتا شبیه هم هستندکمتر مهاجران را غیرانسانی می کند و نگرش مطلوب تری نسبت به آنها دارد. در حالی که ما هیچ مشکلی نداریم، برخلاف عقلانیت‌مان، انسان‌زدایی از کسی که مانند یک انسان نگاه می‌کند، صحبت می‌کند، راه می‌رود و نفس می‌کشد، گاهی ویژگی‌های انسان‌مانند را به اشیاء غیر انسانی نسبت می‌دهیم. این پدیده عجیب اما رایج به عنوان انسان‌سازی شناخته می‌شود.

مثال‌هایی شامل افرادی می‌شود که در مورد اتومبیل خود همانطور که در مورد همسر خود صحبت می‌کنند (آنها می‌گویند "او به یک سرویس نیاز دارد)، که با گیاهان خود صحبت می‌کنند و که به حیوانات خانگی خود لباس می پوشانند یک عکاس پرشور که من می شناسم، یک بار اعتراف کرد که دوربین DSLR او دوست دخترش بوده است و من خودم زمانی که درباره موفقیت آن لاف می زدم، این وبلاگ را "کودک من" نامیدم.

دقت دادن به چیزهایی که مردم در زندگی‌شان انسان‌سازی می‌کنند، می‌تواند راه خوبی برای درک آنچه برای آنها بیشتر از همه ارزش دارد باشد.

مراجع

  1. Haslam, N. (2006). انسان زدایی: یک بررسی یکپارچه. بررسی روانشناسی شخصیت و اجتماعی ، 10 (3)، 252-264.
  2. Bandura، A.، Underwood، B.، & فرومسون، ام. ای. (1975). مهار تجاوز از طریق اشاعه مسئولیت و غیرانسانی کردن قربانیان. مجله پژوهش در شخصیت ، 9 (4)، 253-269.
  3. Capozza، D.، Di Bernardo، G. A.، & فالوو، آر (2017). تماس بین گروهی و انسان سازی برون گروهی: آیا رابطه علّی استیک طرفه یا دو طرفه؟. PloS one ، 12 (1)، e0170554.
  4. Costello, K., & هادسون، جی (2010). بررسی ریشه‌های انسان‌زدایی: نقش شباهت حیوان و انسان در ترویج انسان‌سازی مهاجران. فرایندهای گروهی & روابط بین گروهی ، 13 (1)، 3-22.

Thomas Sullivan

جرمی کروز یک روانشناس و نویسنده با تجربه است که به کشف پیچیدگی های ذهن انسان اختصاص دارد. جرمی با اشتیاق به درک پیچیدگی‌های رفتار انسانی، بیش از یک دهه است که به طور فعال در تحقیق و تمرین شرکت داشته است. او دارای مدرک دکتری است. در روانشناسی از یک موسسه مشهور، جایی که او در روانشناسی شناختی و عصب روانشناسی تخصص داشت.جرمی از طریق تحقیقات گسترده خود بینش عمیقی نسبت به پدیده های روانشناختی مختلف از جمله حافظه، ادراک و فرآیندهای تصمیم گیری ایجاد کرده است. تخصص او همچنین در زمینه آسیب شناسی روانی با تمرکز بر تشخیص و درمان اختلالات سلامت روان گسترش می یابد.اشتیاق جرمی به اشتراک گذاری دانش باعث شد تا او وبلاگ خود را با نام «درک ذهن انسان» تأسیس کند. او قصد دارد با گردآوری مجموعه وسیعی از منابع روانشناسی، بینش های ارزشمندی را در مورد پیچیدگی ها و تفاوت های ظریف رفتار انسانی در اختیار خوانندگان قرار دهد. از مقالات تامل برانگیز گرفته تا نکات کاربردی، جرمی یک پلتفرم جامع برای هر کسی که به دنبال افزایش درک خود از ذهن انسان است ارائه می دهد.جرمی علاوه بر وبلاگ خود، زمان خود را نیز به تدریس روانشناسی در یک دانشگاه برجسته اختصاص می دهد و ذهن روانشناسان و محققان مشتاق را پرورش می دهد. سبک تدریس جذاب و تمایل واقعی او برای الهام بخشیدن به دیگران، او را به استادی بسیار محترم و مورد تقاضا در این زمینه تبدیل کرده است.مشارکت جرمی در دنیای روانشناسی فراتر از دانشگاه است. او مقالات تحقیقاتی متعددی را در مجلات معتبر به چاپ رسانده و یافته های خود را در کنفرانس های بین المللی ارائه کرده و در توسعه این رشته مشارکت داشته است. جرمی کروز با فداکاری قوی خود برای پیشبرد درک ما از ذهن انسان، همچنان به الهام بخشیدن و آموزش خوانندگان، روانشناسان مشتاق و محققان همکار در سفرشان به سوی کشف پیچیدگی های ذهن ادامه می دهد.