چگونه از یک سابق خود عبور کنیم (7 نکته)
فهرست مطالب
وقتی وارد روابط می شویم، انتظارات خاصی از شرکای رابطه خود داریم. وقتی این انتظارات زیر پا گذاشته می شود، همه چیز بدتر می شود و جدایی در گوشه و کنار به چشم می خورد. جدایی می تواند یک پدیده روانشناختی بسیار پیچیده باشد.
نحوه انتقال شما از یک سابق تا حد زیادی به چگونگی و چرایی جدایی بستگی دارد.
جدایی ممکن است به دلایل خوب و بد رخ دهد. اگر جدایی را آغاز کردید زیرا آنچه را که از رابطه می خواستید دریافت نکردید، این یک دلیل خوب است.
یک دلیل بد این است که شریک زندگی خود را در یک نوع آزمایش احمقانه قرار دهید تا ببینید آیا او دوباره می خزد یا خیر. برای تو. این یک رفتار تشنه قدرت است و اگر نتیجه معکوس داشت تعجب نکنید. افراد – حداقل افراد باهوش – اغلب می توانند بفهمند که چه زمانی در حال بازی کردن هستند.
چرا جدایی ها آسیب می زند
از دیدگاه روانشناختی تکاملی، جدایی به معنای از دست دادن فرصت باروری است. از آنجایی که تولید مثل هدف اصلی وجود است، ذهن به گونه ای طراحی شده است که وقتی فرصت باروری را از دست می دهید، تا آنجا که می تواند احساس وحشتناکی داشته باشید.
این احساسات بد به شما انگیزه می دهند که دوباره با سابق خود کنار بیایید یا نگاه کنید. برای یک شریک جدید از این رو پدیده روابط بازگشتی است.
احساس بد جدایی تا حد زیادی به ارزش شما و همسر سابقتان بستگی دارد، یعنی اینکه چقدر یک شخص به عنوان یک همسر ارزشمند است.
اگر ارزش همسر سابق شما برابر یا بیشتر از شما بود،جدایی صدمه زیادی خواهد داشت اگر ارزش همسر شما به اندازه کافی بالا باشد، می توانید مقداری از آسیب را کاهش دهید زیرا می دانید که به راحتی می توانید یک شریک جدید را جذب کنید.
در هر صورت، جدایی مانند ترک اعتیاد به مواد مخدر به دلیل عشق است. مانند دارو برای مغز است داره به درد میخوره نکته کلیدی این است که این مکانیسم های ذهن را بپذیرید و درد را پردازش کنید.
بعدش چه می شود؟
آنچه پس از جدایی انجام می دهید بستگی به این دارد که جدایی چقدر بد بوده است. اگر جدایی وحشتناک بود و آنها کاری غیرقابل قبول انجام دادند، بهترین استراتژی این است که آنها را کاملاً از زندگی خود جدا کنید. به خصوص زمانی که آنها هیچ ابایی در مورد کاری که انجام داده اند و اینکه چگونه شما را تحت تاثیر قرار داده یا بدتر از آن به شما بدرفتاری یا توهین کرده اند ندارند.
اگر آنها اکنون به احساسات شما اهمیتی نمی دهند، هرگز این کار را نخواهند کرد.
قانون عدم تماس را دنبال کنید. هر چیزی که شما را به یاد آنها می اندازد را از زندگی خود حذف کنید. هدایا را بسوزانید و آنها را در تمام دستههای رسانههای اجتماعی مسدود کنید.
همچنین ببینید: 9 نشانه BPD در زناندردی را که باید احساس کنید، احساس کنید و با گذشت زمان، ادامه خواهید داد.
گاهی اوقات جداییها به این سادگی نیستند. که ممکن است رابطه به پایان رسیده باشد، اما بخشی از شما هنوز می خواهد آنها را حفظ کند. شما بین خواستن و نخواستن آنها سرگردان هستید.
ما در یک رابطه در چنین فضای خاکستری یا فضایی گیر میکنیم وقتی که شریک زندگی ما فقط تا حدی انتظارات ما را نقض میکند. آنها کار اشتباهی انجام دادند و شما دلیل موجهی برای پایان دادن به رابطه داشتید. یا،شما کار اشتباهی انجام دادید و آنها دلیل موجهی داشتند.
در هر صورت، شما هنوز فکر می کنید که آنها ویژگی های خوبی دارند، بنابراین می خواهید احتمال یک رابطه را زنده نگه دارید. این جایی است که یک زوج می توانند دوست بمانند.
اگرچه بسیاری توصیه می کنند با سابق خود دوست نمانید، اما در واقع این یک راه بسیار بالغ و باوقار برای جدایی است. رابطه یا عدم رابطه، تفکر «همه یا هیچ» است. واقعیت همیشه آنقدر سیاه و سفید نیست.
همه ما معیارهای خاصی برای روابط و دوستی داریم. اگر آنها معیارهای شما را برای یک دوست برآورده می کنند، اما شریک رابطه نیستند، هیچ فایده ای ندارد که دوست نباشید.
دوستان با مزایای
وقتی یک رابطه را پایان می دهید، از امنیت و اطمینان دور می شوید. به عدم قطعیت عدم اطمینان برای ذهن غیرقابل تحمل است. دوست ماندن با سابق خود برخی از عدم اطمینان ها را از بین می برد.
این به شما مکانی امن می دهد تا بتوانید دوباره جهان را کاوش کنید تا رابطه ای را که واقعاً می خواهید پیدا کنید. هک، حتی ممکن است همسر سابقتان شما را با شریک جدیدتان آشنا کند.
حقیقت این است: نمیتوانید مطمئن باشید که میتوانید کسی را به خوبی یا بهتر از سابق خود پیدا کنید. ممکن است با فرد بدتری مواجه شوید.
بنابراین، دوست ماندن با سابق خود یک استراتژی خوب برای ایجاد یک گزینه پشتیبان است. چه کسی می داند، جرقه ممکن است دوباره در آینده شعله ور شود. البته آنها هم باید دوست داشته باشند که دوست بمانند. این امکان وجود دارد که آنها بخواهند دوباره با هم باشنددوباره.
همچنین ببینید: چه کسانی از نظر عاطفی امن هستند؟ (تعریف و نظریه)این یک موقعیت برد-برد است.
ممکن است وقتی با هم دوست می شوید، برخی احساسات باقی مانده باشد. نگران این نباش بگذار آنجا باشند. در نهایت، اگر شریک جدیدی پیدا کنید، آنها خاموش می شوند یا اگر با سابق خود بازگردید، دوباره تحریک می شوند.
ارزش همسر و شرایط بازار
یک فرد با ارزش همسر می توانند به راحتی یک همسر جدید پیدا کنند، بنابراین آنها به احتمال زیاد به سرعت از یک رابطه خارج می شوند.
به طور کلی، زنان ارزش همسر بیشتری نسبت به مردان دارند. به همین دلیل است که جدایی میتواند بر جنسیتها تأثیر متفاوتی بگذارد.
بهطور متوسط، مردان عاشقتر هستند و به سختی میتوانند از یک رابطه خارج شوند. فقط مردان با ارزش، که نادر هستند، تمایل دارند از این امر مصون باشند.
از سوی دیگر، زنان قدرت راه رفتن بیشتری در روابط دارند. این به این دلیل است که آنها همیشه مردان دیگری را برای آنها صف می کشند. پیدا کردن یک همسر جدید برای آنها به اندازه مردان سخت نیست. بنابراین، آنها تمایل دارند با جدایی ها عملی تر و غیرعاشقانه تر رفتار کنند.
بیشتر جدایی ها توسط زنان آغاز می شود زیرا در بازار جفت گیری انسان، زنان انتخاب کننده هستند.
بر خلاف مردان، زنان دارای تیک تاک ساعت بیولوژیکی آنها باید نگران باشند. بنابراین آنها اغلب شرکای خود را به تعهد وادار می کنند. اگر آنها نتوانند این کار را انجام دهند، به سرعت شرکای خود را کنار می گذارند و ادامه می دهند.
البته، استثناهایی در این مورد وجود دارد. اگر مردی از ارزش همسر بالایی برخوردار باشد، ممکن است او را بیشتر تعقیب کند و زمان زیادی ببردزمان بهبودی پس از جدایی است.
همه ما می دانیم که زنان مردانی را با حس شوخ طبعی بسیار دوست دارند. داشتن حس شوخ طبعی باعث می شود که یک مرد ارزش بالایی داشته باشد. اکنون، در اینجا یک یافته جالب وجود دارد:
مطالعات نشان میدهد که زنان برای غلبه بر شریک زندگی با حس شوخ طبعی زمان بیشتری نیاز دارند. روابط می تواند در طول زمان تغییر کند.
کلید این است که به ارزش همسر خود توجه داشته باشید - چه چیزی را می توانید و چه چیزی را نمی توانید با ارزش همسر فعلی خود جذب کنید.
به عنوان مثال، زنان جوان تر همسر بالاتری دارند. ارزش نسبت به زنان مسن زنان جوانتر میتوانند انتخابهای نادرستی در انتخاب شریک زندگی داشته باشند، اما زنان مسنتر باید مراقب باشند.
چگونه ذهن پس از جدایی کار میکند
برای ایجاد انگیزه برای بازگشت به همسر قبلی ، ذهن شما بر ویژگی های خوب آنها متمرکز است. در این حالت، فراموش کردن اینکه به دلیلی از آنها جدا شدهاید، آسان است.
وقتی یک رابطه را شروع میکنید، ذهن بر ویژگیهای خوب شریک رابطهتان متمرکز میشود. وقتی می خواهید جدا شوید، روی ویژگی های بد آنها تمرکز می کند. و وقتی بالاخره از هم جدا میشوید، دوباره روی ویژگیهای خوب آنها تمرکز میکند.
مثل یک عروسک خیمه شب بازی، شما با ذهن خود به این طرف و آن طرف میروید.
به خودتان یادآوری کنید که ذهنتان اغلب اوقات سعی می کند شما را فریب دهد زیرا چیزها را فقط از نظر خوب و بد می بیند. در برابر دیدن تصویر کامل مقاومت می کند زیرا برای سریع مفید نیستتصمیم گیری. اما شما فقط زمانی می توانید تصمیمات حیاتی مبتنی بر رابطه بگیرید که بتوانید تصویر کامل را ببینید.
نکاتی برای حرکت از یک سابق
در زیر نکاتی وجود دارد که می تواند به شما کمک کند تا بتوانید بسته شوید و ادامه دهید. از طرف سابق خود:
- در ابتدا، فقط به این دلیل که آنها را دوست دارید لزوماً به این معنی نیست که باید در یک رابطه باشید. یک رابطه الزامات خاص خود را دارد و گاهی اوقات، عاشق بودن کافی نیست.
- شما به دلیلی از آنها جدا شدید. به اون دلیل فکر کن به چیزهایی در مورد همسر قبلی خود فکر کنید که نمی توانید آنها را تحمل کنید.
- به خودتان یادآوری کنید که چرا از آنها جدا شدید. اگر یک بار اتفاق بیفتد، ممکن است دوباره اتفاق بیفتد.
- به صورت ذهنی خود را به آینده فرافکنی کنید و با سابق خود زندگی کنید. به رفتارهای تحریک کننده آنها فکر کنید. این امکان وجود دارد که در آینده با شریکی بدتر از الان باشید، بدون شریک.
- به یاد داشته باشید که ذهن مشتاق تولید مثل است، شادی شما در درجه دوم اهمیت قرار دارد. بنابراین روابط عاشقانه را بیش از حد ارزش قائل می شود و رویکرد "پرنده ای که در دست است ارزش دو تا در بوته دارد" را انتخاب می کند.
- اگر از آنها جدا شدید، به احتمال زیاد چیزی را که به دنبالش هستید پیدا نکرده اید. از خود بپرسید: «آیا میخواهم پیش همسر سابقم برگردم و به چیزی که نمیخواهم بسنده کنم یا باید به دنبال آن باشم؟»
- درباره آنچه از یک شریک رابطه میخواهید روشن کنید. آن را بنویسید. فقط شریکی را انتخاب کنید که اکثر یا همه آن معیارها را برآورده کند. شما در وضعیت بسیار بهتری هستیدموقعیتی برای بدست آوردن آنچه می خواهید زمانی که می دانید چه چیزی را نمی خواهید.