چگونه ما درک تحریف شده ای از واقعیت داریم
فهرست مطالب
باورها، نگرانیها، ترسها و خلق و خوی ما باعث میشود که درک نادرستی از واقعیت داشته باشیم و در نتیجه واقعیت را آنطور که هست نمیبینیم، بلکه آن را از دریچه منحصر به فرد خود میبینیم.
افراد بصیر همیشه این واقعیت را درک کرده اند و کسانی که از آن آگاه نیستند در طول زندگی خود در معرض خطر دیدن نسخه تحریف شده واقعیت هستند.
به دلیل تحریف و حذف اطلاعاتی که رخ می دهد هنگامی که ما واقعیت خود را مشاهده می کنیم، اطلاعاتی که در ذهن ما ذخیره می شود ممکن است کاملاً متفاوت از واقعیت باشد.
مثال های زیر به شما ایده می دهند که چگونه ذهن ما واقعیت را تغییر می دهد و ما را وادار می کند که یک تغییر یافته را درک کنیم. نسخه آن…
باورها
ما واقعیت را بر اساس سیستم های اعتقادی خود تفسیر می کنیم. ما همیشه در حال جمعآوری شواهدی برای تأیید باورهای داخلی از قبل موجود خود هستیم.
هرگاه به اطلاعاتی برخورد می کنیم که با باورهای ما مطابقت ندارد، تمایل داریم آن اطلاعات را به طور کامل حذف کنیم یا آن را به گونه ای تحریف کنیم که با باورهای ما مطابقت داشته باشد.
به عنوان مثال، اگر جان او معتقد است "همه افراد ثروتمند دزد هستند" پس هر زمان که در مورد مارتین که یک میلیاردر و در عین حال بسیار صادق است برخورد کند یا بشنود، به سرعت مارتین را فراموش می کند یا در موارد شدید حتی ممکن است صادق بودن مارتین را انکار کند.
این اتفاق می افتد زیرا جان قبلاً معتقد است "همه افراد ثروتمند دزد هستند" و از آنجایی که ماضمیر ناخودآگاه سعی می کند همیشه به باورهای خود پایبند باشد، تمام اطلاعات متناقض را حذف یا تحریف می کند.
بنابراین به جای اینکه واقعاً در مورد مارتین که پتانسیل تغییر باورش را در مورد افراد ثروتمند دارد، فکر کند، این را رد می کند. اطلاعات جدید. در عوض، او به جمعآوری شواهدی ادامه میدهد که او را در مورد عدم صداقت افراد ثروتمند متقاعد میکند.
نگرانیها
واقعیت ما گاهی اوقات با چیزهایی که نگرانشان هستیم، تحریف میشود. این به ویژه در مورد نگرانی هایی که در مورد خودمان داریم صادق است.
نیک را مثال بزنید که فکر می کند فردی خسته کننده و بی علاقه است. یک روز فرصتی پیدا کرد تا با یک غریبه گفتگوی کوچکی داشته باشد اما گفتگو خوب پیش نرفت. هر دوی آنها خیلی کم صحبت میکردند و بیشتر اوقات احساس ناخوشایندی داشتند.
از آنجایی که ذهن ما همیشه سعی میکند «شکافها را پر کند» و چیزهایی را توضیح دهد که مطمئن نیستیم، نیک به این نتیجه رسید که مکالمه تغییر نکرده است. خوب است زیرا او فردی خسته کننده است.
اما صبر کنید، آیا این درست است؟ اگر طرف مقابل خجالتی بود و خیلی حرف نمی زد چه؟ اگر طرف مقابل روز بدی داشت و حوصله صحبت کردن نداشت چه؟ اگر طرف مقابل کار مهمی برای به پایان رساندن داشته باشد و از قبل با آن درگیر شده باشد، چه میشود؟
چرا نیک، از بین همه این احتمالات، کاری را که بیشتر به آن توجه داشت، انتخاب کرد؟
0> همانطور که می بینید، در چنین شرایطی ما شرایط خود را توجیه می کنیمبه جای تلاش برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر، به خودمان توجه کنیم تا بتوانیم واقعیت را به دقت ببینیم.
به همین ترتیب، شخصی که در مورد ظاهر خود شک دارد، به این نتیجه می رسد که به دلیل خوش قیافه نبودن او طرد شده است.
نگرانی های ما صرفاً شامل موارد مربوط به شخصیت یا شخصیت ما نمی شود. تصویر از خود ما ممکن است نگران چیزهای دیگری مانند عملکرد خوب در یک امتحان، ایجاد تأثیر خوب در مصاحبه، کاهش وزن و غیره باشیم.
وقتی نگران این چیزها هستیم، معمولاً ذهن ما درگیر می شود. با افکار آنها و این ادراک ما را مخدوش می کند.
برای مثال، ممکن است اتفاقی بیفتد که به فردی که نگران وزن خود است بگویید "به این نگاه کن" اما او ممکن است به اشتباه آن را به عنوان "چاق به نظر میرسی".
از آنجایی که او به شدت نگران وزن بدن است، تفسیر او از اطلاعات بیرونی با نگرانی او رنگ آمیزی می کند.
به موقعیت هایی که مردم می گویند، "اوه!" توجه کنید. فکر کردم داری میگی…” "آیا فقط گفتی...." اینها معمولاً، اگر نه همیشه، چیزهایی را نشان می دهند که آنها نگران آن هستند.
همچنین ببینید: چگونه شخصیت یک نفر را درک کنیمترس ها در درک در مقابل واقعیت
ترس ها واقعیت را به همان شیوه تحریف می کنند. همانطور که نگرانی ها انجام می دهند، تنها تفاوت این است که ترس یک احساس شدیدتر است و از این رو تحریف بارزتر است.
به عنوان مثال، فردی که فوبیا از مارها دارد ممکن است یک تکه طناب روی زمین را اشتباه بگیرد. برای یک مار یا شخصی که از گربه می ترسد ممکن استیک کیف کوچک را با گربه اشتباه بگیرید. همه ما درباره افرادی شنیدهایم که ادعا میکنند ارواح را دیدهاند و فکر کردهایم که آیا حقیقت را میگویند یا نه.
خب، بله، بیشتر آنها همینطور هستند! و به این دلیل است که آنها از ارواح ترس دارند. این ترس است که واقعیت آنها را تا این حد تحریف کرده است.
شما هرگز شخصی را پیدا نخواهید کرد که از ارواح نترسد و ادعا کند که ارواح را دیده است. ممکن است این افراد را به دلیل احمق بودن مسخره کنید، اما از چنین تحریفاتی مصون نیستید.
وقتی یک فیلم ترسناک واقعا ترسناک می بینید، ذهن شما به طور موقت از ارواح می ترسد. ممکن است یک کت آویزان شده از در اتاقتان را با یک روح اشتباه بگیرید، حتی اگر فقط برای چند ثانیه!
حالات روحی و احساسی
ادراک ما از موقعیت ها و افراد دیگر اینطور نیست. به هر حال ثابت است اما با توجه به وضعیت احساسی ما تغییر می کند.
به عنوان مثال، اگر روحیه شما عالی است و کسی که به سختی می شناسید از شما می خواهد چند لطف انجام دهید، ممکن است خوشحال باشید که وادار کردن. این یک واقعیت است که هر زمان به کسی کمک می کنیم، تمایل داریم که آن شخص را دوست داشته باشیم. این به عنوان اثر بنجامین فرانکلین شناخته می شود.
این اتفاق می افتد زیرا ذهن ما برای کمک به یک غریبه به نوعی توجیه نیاز دارد، بنابراین با دوست داشتن شما فکر می کند "من به آن شخص کمک کردم زیرا دوستش دارم"! بنابراین، در این مورد، شما شخص را به طور مثبت قضاوت کردید.
حالا، اگر واقعاً استرس داشتید و روز بدی را سپری می کردید، چه می شد.غریبهای بیخبر میآید و درخواست لطف میکند؟
همچنین ببینید: تکنیک های هیپنوتیزم پنهان برای کنترل ذهنمحتملترین واکنش غیرکلامی شما این خواهد بود…
«داری با من شوخی میکنی؟ من مشکلات خودمو دارم که باید نگرانشون باشم! من را به حال خودت رها کن و گم شو، خار آزار دهنده!»
در این مورد، شما به وضوح در مورد شخص قضاوت منفی (آزاردهنده) داشتید و ربطی به طرف مقابل نداشت. استرس باعث کاهش صبر و تحمل ما می شود.
به طور مشابه، وقتی فردی افسرده است، تمایل دارد به افکار منفی مانند "راهی برای خروج وجود ندارد" یا "همه امیدها از بین رفته است" و همیشه متمایل شود. انتظار بدتر را دارد حتی جوک هایی که او آنها را خیلی خنده دار می دانست، دیگر خنده دار به نظر نمی رسند.
آیا راهی برای رهایی از این توهمات وجود دارد؟
بهترین کاری که می توانید برای درک درست واقعیت انجام دهید این است که رشد آگاهی و نگرش باز منظور من این است که به شدت به باورهای خود وابسته نباشید و این احتمال را در نظر بگیرید که ممکن است به اشتباه وقایع را درک کنید.
این همچنین شامل درک این واقعیت است که نحوه قضاوت شما در مورد دیگران و نحوه قضاوت دیگران در مورد شما چنین است. ارتباط زیادی با باورها، نگرانی ها، ترس ها و حالات عاطفی شخصی که قضاوت می کند دارد.