چگونه شخصیت یک نفر را درک کنیم
فهرست مطالب
هیچ دو نفر در این سیاره دارای مجموعه ای از ویژگی های شخصیتی یکسان نیستند، حتی دوقلوهای همسان که ظاهراً در شرایط "یکسان" بزرگ شده اند یا ژن های مشابهی دارند.
پس چه چیزی هر یک از ما را منحصر به فرد می کند. ? چرا شخصیتی دارید که از شخصیت افراد دیگر متمایز است؟
پاسخ در نیازهای روانی نهفته است. همه ما نیازهای روانشناختی منحصربهفرد خود را داریم و مجموعهای از ویژگیهای شخصیتی را توسعه میدهیم که برای برآوردن این نیازها طراحی شدهاند.
نیازها بر اساس تجربیات زندگی گذشته شکل می گیرند و نیازهایی که توسط تجربیات اولیه زندگی شکل می گیرند، اساسی ترین در شکل گیری شخصیت ما هستند.
اگر می خواهید ماهیت شخصیت فردی را درک کنید، همه شما باید تجربیات اولیه زندگی آنها را بشناسید و بفهمید که این تجربیات باید چه تأثیری بر روان آنها داشته باشد.
نیازهایی که بر اساس تجربیات اولیه زندگی شکل می گیرند، نیازهای اصلی ما را تشکیل می دهند و هسته اصلی شخصیت ما را تشکیل می دهند. این بخش از شخصیت ما تمایل دارد در طول زندگی با ما بماند، زیرا نیازهای اصلی اغلب به سختی تغییر میکنند یا نادیده گرفته میشوند.
همه نیازها آنقدرها هم سفت و سخت نیستند
نیازهایی که بعداً در زندگی شکل میگیرند. بی ثبات تر هستند و از این رو ممکن است به راحتی با تجارب زندگی آینده تغییر کنند. بنابراین، این نوع نیازها برای سنجش شخصیت افراد مناسب نیستند.
فرض کنید یک فرد نیاز اساسی دارد که همیشه مانند یک رهبر و یک رهبر عمل کند.به تازگی توسعه یافته باید رقابتی باشد.
ابتدا، بیایید نگاهی بیندازیم که چگونه این دو نیاز در روان او شکل گرفت...
او بزرگترین فرزند از چهار فرزند والدینش بود. والدینش همیشه وظیفه بررسی رفتار خواهر و برادرهای کوچکترش را بر عهده داشتند. او تقریباً مانند والدین خواهر و برادر کوچکترش بود. او به آنها گفت که چه کاری انجام دهند، چه زمانی و چگونه کارها را انجام دهند.
این امر از همان ابتدا مهارت های رهبری قوی را در او ایجاد کرد. در مدرسه به عنوان رئیس پسر و در دانشکده به عنوان رئیس اتحادیه دانشجویان منصوب شد. وقتی شغلی پیدا کرد و فهمید که باید زیر یک رئیس کار کند، افسرده شد و کار را ناکامل یافت.
همیشه رهبر بودن نیاز روانی اصلی او بود.
اکنون، رقابتپذیری به معنای رهبر بودن نیست. این مرد اخیراً در کالج نیاز به رقابتی بودن را پیدا کرد، جایی که با دانشآموزانی مواجه شد که بسیار باهوشتر و سختکوشتر از او بودند.
برای همگام شدن با آنها، او شروع به توسعه ویژگی شخصیتی رقابت پذیری کرد.
می خواهم تفاوت را در اینجا درک کنید. رهبر بودن برای این مرد نیاز بسیار قویتری نسبت به رقابتی بودن است، زیرا نیاز قبلی خیلی زودتر در زندگی او ایجاد شده بود.
یک رویداد زندگی در آینده به احتمال زیاد ماهیت رقابتی او را تغییر میدهد تا «من هستم» او. ماهیت یک رهبر به همین دلیل است که هنگام رمزگشایی کسیشخصیت، شما باید به نیازهای اصلی روانشناختی توجه بیشتری داشته باشید.
نیازهای اصلی 24 ساعته وجود دارد
چگونه نیازهای اصلی یک فرد را دریابید؟
این کاملاً مشخص است آسان؛ مراقب کارهایی باشید که شخص مکرراً انجام می دهد. سعی کنید انگیزه های پشت رفتار منحصر به فرد و تکراری یک فرد را کشف کنید. همه مردم خصلت ها و عجیب و غریب های خود را دارند. اینها فقط چیزهای عجیب و غریبی نیستند که بدون دلیل وجود دارند و معمولاً به نیازهای اصلی شخص اشاره می کنند.
از آنجایی که نیازهای اصلی همیشه در ذهن یک فرد وجود دارد، آنها به طور مکرر تمایل دارند اقداماتی را انجام دهند که برای ارضای آن ها طراحی شده است. نیاز دارد. این به هر کاری که یک فرد انجام میدهد، حتی رفتار
آنها در اینترنت را نیز شامل میشود.
دلیلی وجود دارد که چرا افراد تمایل دارند چیزهای مشابهی را در رسانه های اجتماعی به اشتراک بگذارند یا اینکه چرا اغلب موارد خاصی را به اشتراک می گذارند.
نمونه ای از چگونگی توسعه نیازهای اصلی
موهان مردی بسیار آگاه و عاقل بود. او به دانش و درک فلسفی خود از جهان افتخار می کرد. او مرتباً بهروزرسانیهایی را در رسانههای اجتماعی به اشتراک میگذاشت که به دیگران نشان میداد چقدر آگاه است.
برخی از دوستان او خردههای خرد ناخواستهاش را آزاردهنده میدانستند در حالی که برخی دیگر آنها را الهامبخش و روشنکننده میدانستند.
چه چیزی پشت این نیاز شدید موهان به دانایی ظاهر شدن وجود داشت؟
مثل همیشه، برای درک مشغله شدید موهان با دانش، باید به دوران کودکی او برگردیم...موهان جوان یک روز در مهدکودک بود، معلم تصمیم گرفت یک مسابقه امتحانی انجام دهد.
دوستش امیر در مسابقه فوق العاده خوب عمل کرد و همه همکلاسی ها به خصوص دخترها امیر را به خاطر دانش استثنایی اش تشویق کردند. موهان متوجه شد که چگونه دخترها در هیبت امیر ایستادهاند.
در همان لحظه بود که موهان ناخودآگاه متوجه شد که او یک ویژگی مهم را که به نظر میرسید جنس مخالف را جذب میکند، از دست داده است.
ببینید، بقا و تولید مثل محرک های اساسی ذهن انسان هستند. کل تئوری تکاملی مبتنی بر این دو انگیزه اساسی است. ما با ویژگی هایی از قبل برنامه ریزی شده به این دنیا می آییم که به ما کمک می کند بقا و تولید مثل را بهینه کنیم.
"اما صبر کنید، من نام عجایب هفتگانه جهان را نیز می دانم."از آن به بعد، موهان هرگز فرصتی برای کسب دانش را از دست نداد. او تقریباً در هر مسابقهای که تا به حال در مدرسهاش برگزار میشد برنده شد و در صورت شکست، از آن متنفر بود. او تا به امروز به تبلیغ "ویژگی خاص" خود ادامه می دهد.
همچنین ببینید: چرا ناگهان خاطرات قدیمی را به یاد می آوریددر رسانه های اجتماعی، او نظرات هوشمندانه ای را پست می کند، به خصوص در مورد پست های دختران، و اگر یک زن جذاب شرکت کند، احتمال بیشتری دارد که به بحثی در یک تاپیک بپیوندد.
نکته مهم اینجاست که همه که نیاز دارند دانا به نظر برسند به همین دلیل این نیاز را ندارند. در روانشناسی، یک رفتار واحد می تواند دلایل مختلفی داشته باشد.
همچنین ببینید: تست صفات سمی شما (8 صفت)به عنوان مثال، یک فرد ممکن استاحتمالاً نیاز به آگاه نشان دادن را نیز در خود ایجاد کند زیرا در اوایل زندگی خود آموخت که این روش خوبی برای جلب رضایت معلمانش است یا اینکه این بهترین راه برای راضی کردن والدین ... و غیره است.
به به طور خلاصه، اگر میخواهید شخصیت کسی را درک کنید، به طور مکرر به کارهایی که انجام میدهد نگاه کنید - ترجیحاً کاری که منحصر به فرد است. سپس سعی کنید، اگر می توانید، اطلاعاتی در مورد گذشته آنها جمع آوری کنید تا کل پازل را کنار هم بچینید.