احساسات اولیه و ثانویه (با مثال)

 احساسات اولیه و ثانویه (با مثال)

Thomas Sullivan

محققان برای چندین دهه تلاش کرده اند تا احساسات را طبقه بندی کنند. با این حال، توافق بسیار کمی در مورد طبقه بندی دقیق وجود دارد. طبقه بندی احساسات را فراموش کنید، حتی در مورد تعریف مناسب احساسات نیز اختلاف نظر وجود دارد.

قبل از اینکه در مورد احساسات اولیه و ثانویه صحبت کنیم، اجازه دهید ابتدا احساسات را تعریف کنیم.

من دوست دارم همه چیز را ساده نگه دارم، بنابراین من ساده ترین راه را به شما می دهم تا بفهمید چیزی یک احساس است یا خیر. اگر می‌توانید یک حالت درونی را تشخیص دهید، آن را برچسب بزنید و آن برچسب را بعد از عبارت «من احساس می‌کنم…» بگذارید، پس این یک احساس است.

به‌عنوان مثال، «احساس غمگینی»، «احساس عجیبی دارم» "من احساس گرسنگی می کنم". غم و اندوه، عجیب و غریب و گرسنگی همگی احساسات هستند.

حالا اجازه دهید به تعریف فنی تر از احساسات برویم.

احساس یک حالت درونی- فیزیولوژیکی و ذهنی است که ما را برمی انگیزد. اقدام به. احساسات پیامدهای چگونگی تفسیر آگاهانه یا ناخودآگاه ما از محیط های داخلی (بدن) و بیرونی خود هستند.

هرگاه تغییراتی در محیط های داخلی و خارجی ما رخ دهد که بر تناسب اندام ما (بقا و موفقیت باروری) تأثیر بگذارد، ما تجربه می کنیم. احساس.

یک احساس ما را به انجام عمل سوق می دهد. "چه نوع اقدام؟" ممکن است بپرسید.

هر عملی، واقعاً، از اعمال معمولی گرفته تا ارتباط و تفکر. انواع خاصی از احساسات می توانند ما را وارد انواع خاصی از الگوهای تفکر کنند. اندیشیدن نیز یک عمل است، هر چند الفذهنی.

هیجانات تهدیدها و فرصت ها را شناسایی می کنند

احساسات ما برای شناسایی تهدیدها و فرصت ها در محیط های داخلی و خارجی ما طراحی شده اند.

وقتی تهدیدی را تجربه می کنیم، آن را تجربه می کنیم. احساسات منفی که باعث می شود احساس بدی داشته باشیم. احساسات بد به ما انگیزه می دهند تا آن تهدید را از بین ببریم. وقتی یک فرصت یا یک نتیجه مثبت را تجربه می کنیم، احساس خوبی داریم. احساسات خوب به ما انگیزه می‌دهند که فرصت را دنبال کنیم یا به انجام کاری که انجام می‌دهیم ادامه دهیم.

برای مثال، وقتی فریب می‌خوریم (تهدید خارجی) عصبانی می‌شویم. خشم ما را برمی انگیزد تا با فریبکار مقابله کنیم تا بتوانیم حقوق خود را پس بگیریم یا به رابطه بد پایان دهیم.

ما به یک شریک بالقوه عاشقانه علاقه مندیم (فرصت خارجی). این علاقه به ما انگیزه می‌دهد تا احتمال رابطه را دنبال کنیم.

وقتی بدن ما از مواد مغذی تهی می‌شود (تهدید داخلی)، احساس گرسنگی می‌کنیم که به ما انگیزه می‌دهد تا آن مواد مغذی را دوباره پر کنیم.

وقتی فکر می‌کنیم از خاطرات خوش گذشته (فرصت داخلی)، ما انگیزه داریم آنها را دوباره زنده کنیم و همان حالت درونی (خوشبختی) را دوباره تجربه کنیم.

از این رو، درک اینکه چه موقعیت یا رویداد خاصی باعث ایجاد یک احساس می شود، کلید درک است. آن احساس.

از سوی دیگر، خلق و خو چیزی نیست جز یک حالت عاطفی کمتر شدید و طولانی. خلقیات نیز مانند احساسات مثبت (خوب) یا منفی (بد) هستند.

اولیه و ثانویه چیست.احساسات؟

بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی فکر می کردند که انسان دارای احساسات اولیه و ثانویه است. احساسات اولیه غرایزاتی بودند که ما با حیوانات دیگر به اشتراک می‌گذاشتیم، در حالی که احساسات ثانویه منحصراً انسانی بودند.

یک دیدگاه دیگر در امتداد خطوط مشابه معتقد است که احساسات اولیه از طریق تکامل به ما منتقل می‌شوند، در حالی که احساسات ثانویه از طریق اجتماعی‌سازی آموخته می‌شوند. 1>

هر دو این دیدگاه ها مفید نیستند و شواهد آن را تأیید نمی کنند. 2

هیچ احساسی اساسی تر از دیگری نیست. بله، برخی از احساسات دارای مؤلفه‌های اجتماعی هستند (مانند احساس گناه و شرم)، اما این بدان معنا نیست که آنها تکامل نیافته‌اند.

یک راه بهتر برای طبقه‌بندی احساسات بر اساس نحوه تجربه ما است.

در این دسته بندی، احساسات اولیه آنهایی هستند که ما ابتدا پس از مواجهه با تغییر در محیط خود تجربه می کنیم. این نتیجه تفسیر اولیه ما از تغییر است.

این تفسیر اولیه می تواند آگاهانه یا ناخودآگاه باشد. معمولاً ناخودآگاه است.

همچنین ببینید: زبان بدن دست در جیب

از این رو، احساسات اولیه واکنش‌های اولیه سریع به تهدیدها یا فرصت‌ها در محیط ما هستند. هر احساسی بسته به موقعیت می تواند یک احساس اولیه باشد. با این حال، در اینجا لیستی از احساسات اولیه رایج وجود دارد:

شما می توانید به طرز خوشایندی (فرصت) یا به طرز ناخوشایندی (تهدید) شگفت زده شوید. و مواجهه با موقعیت‌های بدیع باعث تعجب می‌شود زیرا فرصتی برای یادگیری چیزهای جدید است.

به عنوان مثال، شمامتوجه شوید که غذای شما بوی بدی می دهد (تعبیر)، و احساس انزجار می کنید (احساس اولیه). لازم نیست قبل از احساس انزجار زیاد فکر کنید.

احساسات اولیه معمولا سریع عمل می کنند و به حداقل تفسیر شناختی نیاز دارند.

با این حال، مواردی نیز وجود دارد که می توانید احساس کنید یک احساس اولیه پس از یک دوره طولانی تفسیر.

معمولا، اینها موقعیت هایی هستند که در ابتدا تفسیرها واضح نیستند. مدتی طول می کشد تا به تفسیر اولیه برسید.

به عنوان مثال، رئیس شما به شما تعارف می کند. چیزی شبیه، "کار شما به طرز شگفت آوری خوب بود". در حال حاضر زیاد به آن فکر نمی کنید. اما بعداً، وقتی درباره آن فکر می‌کنید، متوجه می‌شوید که این توهینی بوده است که به این معنی است که شما معمولاً کار خوبی تولید نمی‌کنید.

اکنون، به عنوان یک احساس اولیه تاخیری احساس رنجش می‌کنید.

احساسات ثانویه واکنش های عاطفی ما به احساسات اولیه ما هستند. یک عاطفه ثانویه احساسی است که ما نسبت به آنچه احساس می کنیم یا فقط احساس می کنیم.

ذهن شما مانند یک ماشین تفسیر است که به تفسیر چیزها برای ایجاد احساسات ادامه می دهد. گاهی اوقات، احساسات اولیه شما را تفسیر می کند و احساسات ثانویه را بر اساس آن تفسیر ایجاد می کند.

عواطف ثانویه بیشتر از احساسات اولیه دوام دارند. آنها احساسات اولیه را پنهان می کنند و واکنش های عاطفی ما را پیچیده تر می کنند.

در نتیجه، ما نمی توانیم درک کنیم که واقعاً چه احساسی داریم وچرا. این ما را از برخورد سالم با احساسات اولیه خود باز می دارد.

به عنوان مثال، شما ناامید هستید (اولیه) زیرا شاهد کاهش فروش در کسب و کار خود هستید. این ناامیدی شما را از کار کردن منحرف می کند و اکنون از دست خود عصبانی هستید (ثانویه) به دلیل اینکه ناامید و حواس پرت شده اید.

عواطف ثانویه همیشه به سمت خود هدایت می شوند زیرا البته ما کسانی هستیم که احساسات اولیه را احساس می کنیم. .

یک مثال دیگر از یک احساس ثانویه:

شما در حین سخنرانی احساس اضطراب (اولیه) می کنید. سپس به خاطر احساس اضطراب احساس خجالت (ثانویه) می‌کنید.

از آنجایی که احساسات ثانویه بیشتر طول می‌کشند، احتمالاً آن‌ها را به دیگران واگذار می‌کنیم. مثال کلاسیک فردی است که روز بدی را پشت سر گذاشته است (رویداد)، سپس نسبت به آن احساس بدی دارد (اولیه). سپس آنها به دلیل احساس بد عصبانی می شوند (ثانویه) و در نهایت عصبانیت را روی دیگران می ریزند.

همچنین ببینید: زبان بدن: حرکات سر و گردن

در این موقعیت ها بسیار مهم است که به عقب برگردید و بفهمید که احساسات شما واقعاً از کجا نشات می گیرد. تمایز بین احساسات اولیه و ثانویه در این زمینه کمک می کند.

احساسات ثانویه از کجا می آیند؟

احساسات ثانویه از تفسیر ما از احساسات اولیه می آیند. ساده. اکنون، چگونه ما احساسات اولیه خود را تفسیر می کنیم بر اساس عوامل متعددی است.

اگر احساس اولیه بد باشد، احتمالاً احساس ثانویه نیز احساس بدی خواهد داشت. اگر یک احساس اولیه احساس خوبی داشته باشد، احساس ثانویهاحتمالاً احساس خوبی نیز دارد.

من می‌خواهم در اینجا اشاره کنم که گاهی اوقات، احساسات اولیه و ثانویه می‌توانند یکسان باشند. مثلاً اتفاق خوبی می افتد و انسان خوشحال است (اولیه). سپس فرد به دلیل احساس خوشحالی احساس خوشحالی (ثانویه) می کند.

هیجانات ثانویه تمایل دارند که ظرفیت (مثبت یا منفی) احساسات اولیه را از این طریق تقویت کنند.

هیجانات ثانویه تا حد زیادی تحت تأثیر یادگیری ما هستند. ، آموزش، اعتقادات و فرهنگ. به عنوان مثال، بسیاری از مردم هنگامی که احساسات منفی (اولیه) را احساس می‌کنند (ثانویه) ناراحت می‌شوند.

اگر یک خواننده همیشگی اینجا هستید، می‌دانید که احساسات منفی هدف خود را دارند و در واقع می‌توانند مفید باشند. از طریق آموزش، شما تفسیر خود را از احساسات منفی تغییر دادید.

احساسات اولیه چندگانه

ما همیشه رویدادها را به یک شکل تفسیر نمی کنیم و به یک شکل احساس می کنیم. گاهی اوقات، یک رویداد یکسان می‌تواند به تفسیرهای متعدد و بنابراین احساسات اولیه متعدد منجر شود.

بنابراین، این امکان برای افراد وجود دارد که به طور همزمان بین دو یا چند احساس جایگزین شوند.

همیشه یک موضوع ساده وجود ندارد. پاسخ به "چه احساسی دارید؟" سوال فرد ممکن است با چیزی مانند این پاسخ دهد:

"من احساس خوبی دارم زیرا... اما همچنین احساس بدی دارم زیرا..."

تصور کنید چه اتفاقی می افتد اگر این احساسات اولیه چندگانه احساسات ثانویه خود را ایجاد کنند. به همین دلیل است که احساسات می توانند بسیار پیچیده و سخت شونددرک کنید.

جامعه مدرن، با فرهنگ و آموزش غنی خود، به ما اجازه می دهد تا لایه های لایه تفسیری را بر احساسات اولیه خود اضافه کنیم.

در نتیجه، افراد ارتباط خود را با خود از دست می دهند. احساسات اولیه و در نهایت فاقد درک خود هستند. خودآگاهی را می توان به عنوان فرآیندی در برداشتن لایه به لایه از احساسات ثانویه و خیره شدن به احساسات اولیه دقیقاً در صورت مشاهده کرد.

احساسات سوم

اینها واکنش های عاطفی به احساسات ثانویه هستند. عواطف سوم، هرچند نادرتر از احساسات ثانویه، دوباره نشان می‌دهند که چگونه تجارب عاطفی چندلایه می‌توانند به دست آیند.

یک مثال رایج از یک هیجان سوم این است:

احساس پشیمانی (ثالثیه) به دلیل عصبانی بودن (ثانویه) نسبت به عزیزتان- عصبانیتی که به دلیل یک روز بد احساس تحریک پذیری (اولیه) داشتید. توضیحات تکاملی احساسات طبیعت انسان ، 1 (3)، 261-289.

  • Smith, H., & اشنایدر، ا. (2009). نقد مدل های احساسات روش های جامعه شناختی & تحقیق ، 37 (4)، 560-589.
  • Thomas Sullivan

    جرمی کروز یک روانشناس و نویسنده با تجربه است که به کشف پیچیدگی های ذهن انسان اختصاص دارد. جرمی با اشتیاق به درک پیچیدگی‌های رفتار انسانی، بیش از یک دهه است که به طور فعال در تحقیق و تمرین شرکت داشته است. او دارای مدرک دکتری است. در روانشناسی از یک موسسه مشهور، جایی که او در روانشناسی شناختی و عصب روانشناسی تخصص داشت.جرمی از طریق تحقیقات گسترده خود بینش عمیقی نسبت به پدیده های روانشناختی مختلف از جمله حافظه، ادراک و فرآیندهای تصمیم گیری ایجاد کرده است. تخصص او همچنین در زمینه آسیب شناسی روانی با تمرکز بر تشخیص و درمان اختلالات سلامت روان گسترش می یابد.اشتیاق جرمی به اشتراک گذاری دانش باعث شد تا او وبلاگ خود را با نام «درک ذهن انسان» تأسیس کند. او قصد دارد با گردآوری مجموعه وسیعی از منابع روانشناسی، بینش های ارزشمندی را در مورد پیچیدگی ها و تفاوت های ظریف رفتار انسانی در اختیار خوانندگان قرار دهد. از مقالات تامل برانگیز گرفته تا نکات کاربردی، جرمی یک پلتفرم جامع برای هر کسی که به دنبال افزایش درک خود از ذهن انسان است ارائه می دهد.جرمی علاوه بر وبلاگ خود، زمان خود را نیز به تدریس روانشناسی در یک دانشگاه برجسته اختصاص می دهد و ذهن روانشناسان و محققان مشتاق را پرورش می دهد. سبک تدریس جذاب و تمایل واقعی او برای الهام بخشیدن به دیگران، او را به استادی بسیار محترم و مورد تقاضا در این زمینه تبدیل کرده است.مشارکت جرمی در دنیای روانشناسی فراتر از دانشگاه است. او مقالات تحقیقاتی متعددی را در مجلات معتبر به چاپ رسانده و یافته های خود را در کنفرانس های بین المللی ارائه کرده و در توسعه این رشته مشارکت داشته است. جرمی کروز با فداکاری قوی خود برای پیشبرد درک ما از ذهن انسان، همچنان به الهام بخشیدن و آموزش خوانندگان، روانشناسان مشتاق و محققان همکار در سفرشان به سوی کشف پیچیدگی های ذهن ادامه می دهد.