چه چیزی باعث بحران هویت می شود؟
فهرست مطالب
این مقاله مفهوم هویت روانشناختی، چگونگی ارتباط آن با ایگو و علل بحران هویت را روشن میکند.
ما هویتهای بسیاری داریم که از تجربیات گذشته و پسزمینههای فرهنگی خود به دست آوردهایم. این هویتها ممکن است بهطور کلی بهعنوان مثبت (هویتهایی که دوست داریم) و منفی (هویتهایی که دوست نداریم) طبقهبندی شوند.
به عنوان مثال، ممکن است شما یک هویت مثبت به عنوان یک فرد موفق و یک هویت منفی داشته باشید. «کوتاه بودن».
بحران هویت زمانی اتفاق میافتد که یک فرد هویت روانی خود را از دست میدهد – زمانی که یک خودپنداره را از دست میدهد. وقتی روشی را که برای تعریف خود از آن استفاده میکردند از دست میدهند.
این میتواند هویتی باشد که آنها دوست داشتند (مثبت) یا هویتی که دوست نداشتند (منفی). در بیشتر موارد، بحران هویت در نتیجه از دست دادن هویتی است که باعث افزایش ارزش خود یعنی هویت مثبت فرد میشود.
همچنین ببینید: خیابان هوشمند در مقابل هوشمند کتاب: 12 تفاوتهویت و نفس
ما از بحران هویت رنج میبریم. وقتی هویتی را از دست می دهیم که از آن برای تغذیه نفس خود استفاده می کردیم. هدف بیشتر هویت های ما همین است - حفظ نفس خود.
یکی از وظایف اصلی ضمیر ناخودآگاه محافظت از نفس ماست. تمام تلاش خود را برای رسیدن به این هدف انجام می دهد، از جمله حفظ یک هویت ارزشمند.
افراد می توانند تقریباً با هر چیزی مانند یک دارایی مادی، یک مکان، یک دوست، یک دین، یک معشوق، یک کشور، یک جامعه اجتماعی همذات پنداری کنند. گروه و غیرهبر. اگر میخواهید بدانید ایدهها یا چیزهایی که با آنها شناسایی میکنید، فقط به کلماتی که معمولاً بعد از «من» قرار میدهید توجه کنید….
همچنین ببینید: چگونه یک پیوند تروما را بشکنیم- شهر من
- کشور من
- شغل من
- ماشین من
- من lover
- کالج من
- تیم ورزشی مورد علاقه من
هر چیزی که بعد از "my" اضافه کنید هویت گسترده شما را شکل میدهد، ایدههایی که به خودتان متصل میکنید. ایده هایی که برای تعریف خود استفاده می کنید درک اینکه چرا مردم تا این حد به هویت گسترده خود وابسته می شوند، آسان است. این فقط تلاشی برای بالا بردن ارزش خود است.
اگر دوستی دارید که مرسدس بنز دارد، او خود را به عنوان "مالک مرسدس بنز" می بیند و این هویت را به جهان نشان می دهد تا خود را تقویت کند. ارزش. اگر برادر شما در MIT تحصیل کرده باشد، هویت MITian بودن را به جهان نشان خواهد داد.
افراد به دلیل معتبری شدیداً به هویت خود وابسته می شوند - این به آنها کمک می کند تا ارزش خود را حفظ کنند، که یک امر اساسی است. هدف همه انسانها بنابراین، از دست دادن هویت به معنای از دست دادن ارزش خود است، و هیچ کس این را نمیخواهد.
وقتی فردی یکی از هویتهای مهم و تقویتکننده خود را از دست میدهد، بحران هویت رخ میدهد.
همذات پنداری با چیزهای موقتی منجر به بحران هویت می شود
هیچ مرگ، هیچ عذابی، هیچ اندوهی نمی تواند ناامیدی فراگیر را که ناشی از از دست دادن هویت است، برانگیزد.
- H.P. لاوکرافتکسی که به شدت با شغل خود همذات پنداری می کند از یک رنج می برداگر او اخراج شود بحران شدید هویت فردی که مرسدس بنز خود را در یک تصادف ناگوار از دست می دهد، دیگر خود را به عنوان "مالک مفتخر Merc" نمی بیند.
کسی که عمدتاً خود را "شوهر خوش شانس ژانل زیبا" می بیند، در صورت شکست ازدواجش، تمام ارزش خود را از دست می دهد.
تنها راه برای جلوگیری از بحران هویت این است که نگذارید اصلاً با چیزهای موقتی همذات پنداری کنید. میدانم گفتن این کار آسانتر از انجام آن است، اما شما میتوانید با افزایش آگاهی خود از پدیدههای روانشناختی و مشاهده عینی آنها این کار را انجام دهید.
یکی از راهها این است که با خواندن مقالاتی مانند مقالهای که در حال حاضر میخوانید، آگاهتر شوید.
وقتی با چیزهای موقتی آشنا میشوید، ارزش خود بهطور خودکار شکننده میشود. هرگز نمی دانید چه زمانی این چیزها از شما گرفته می شود. پس ارزش خود شما به هوی و هوس های زندگی وابسته می شود.
پس باید با چه چیزی همذات پنداری کنم؟
حتی اگر از همذات پنداری با چیزهای موقتی دست برداریم، باز هم هوس شناسایی هویت می کنیم. با چیزی چون ذهن اینگونه کار می کند. نمی تواند هیچ چیز را تحمل کند. باید راهی برای تعریف خود بیابد.
از آنجایی که هدف ما حفظ عزت نفس و جلوگیری از شکننده بودن آن است، تنها راه حل منطقی این است که با چیزهای نسبتاً دائمی همذات پنداری کنیم.
0>وقتی با دانش، مهارت و شخصیت خود همذات پنداری کنید، این هویت ها تا روز مرگ با شما باقی خواهند ماند.شما نمی توانید این چیزها را در آتش سوزی، تصادف یا طلاق از دست بدهید.