چه چیزی باعث بحران هویت می شود؟

 چه چیزی باعث بحران هویت می شود؟

Thomas Sullivan

این مقاله مفهوم هویت روانشناختی، چگونگی ارتباط آن با ایگو و علل بحران هویت را روشن می‌کند.

ما هویت‌های بسیاری داریم که از تجربیات گذشته و پس‌زمینه‌های فرهنگی خود به دست آورده‌ایم. این هویت‌ها ممکن است به‌طور کلی به‌عنوان مثبت (هویت‌هایی که دوست داریم) و منفی (هویت‌هایی که دوست نداریم) طبقه‌بندی شوند.

به عنوان مثال، ممکن است شما یک هویت مثبت به عنوان یک فرد موفق و یک هویت منفی داشته باشید. «کوتاه بودن».

بحران هویت زمانی اتفاق می‌افتد که یک فرد هویت روانی خود را از دست می‌دهد – زمانی که یک خودپنداره را از دست می‌دهد. وقتی روشی را که برای تعریف خود از آن استفاده می‌کردند از دست می‌دهند.

این می‌تواند هویتی باشد که آن‌ها دوست داشتند (مثبت) یا هویتی که دوست نداشتند (منفی). در بیشتر موارد، بحران هویت در نتیجه از دست دادن هویتی است که باعث افزایش ارزش خود یعنی هویت مثبت فرد می‌شود.

همچنین ببینید: خیابان هوشمند در مقابل هوشمند کتاب: 12 تفاوت

هویت و نفس

ما از بحران هویت رنج می‌بریم. وقتی هویتی را از دست می دهیم که از آن برای تغذیه نفس خود استفاده می کردیم. هدف بیشتر هویت های ما همین است - حفظ نفس خود.

یکی از وظایف اصلی ضمیر ناخودآگاه محافظت از نفس ماست. تمام تلاش خود را برای رسیدن به این هدف انجام می دهد، از جمله حفظ یک هویت ارزشمند.

افراد می توانند تقریباً با هر چیزی مانند یک دارایی مادی، یک مکان، یک دوست، یک دین، یک معشوق، یک کشور، یک جامعه اجتماعی همذات پنداری کنند. گروه و غیرهبر. اگر می‌خواهید بدانید ایده‌ها یا چیزهایی که با آن‌ها شناسایی می‌کنید، فقط به کلماتی که معمولاً بعد از «من» قرار می‌دهید توجه کنید….

همچنین ببینید: چگونه یک پیوند تروما را بشکنیم
  • شهر من
  • کشور من
  • شغل من
  • ماشین من
  • من lover
  • کالج من
  • تیم ورزشی مورد علاقه من

هر چیزی که بعد از "my" اضافه کنید هویت گسترده شما را شکل می‌دهد، ایده‌هایی که به خودتان متصل می‌کنید. ایده هایی که برای تعریف خود استفاده می کنید درک اینکه چرا مردم تا این حد به هویت گسترده خود وابسته می شوند، آسان است. این فقط تلاشی برای بالا بردن ارزش خود است.

اگر دوستی دارید که مرسدس بنز دارد، او خود را به عنوان "مالک مرسدس بنز" می بیند و این هویت را به جهان نشان می دهد تا خود را تقویت کند. ارزش. اگر برادر شما در MIT تحصیل کرده باشد، هویت MITian بودن را به جهان نشان خواهد داد.

افراد به دلیل معتبری شدیداً به هویت خود وابسته می شوند - این به آنها کمک می کند تا ارزش خود را حفظ کنند، که یک امر اساسی است. هدف همه انسانها بنابراین، از دست دادن هویت به معنای از دست دادن ارزش خود است، و هیچ کس این را نمی‌خواهد.

وقتی فردی یکی از هویت‌های مهم و تقویت‌کننده خود را از دست می‌دهد، بحران هویت رخ می‌دهد.

همذات پنداری با چیزهای موقتی منجر به بحران هویت می شود

هیچ مرگ، هیچ عذابی، هیچ اندوهی نمی تواند ناامیدی فراگیر را که ناشی از از دست دادن هویت است، برانگیزد.

- H.P. لاوکرافت

کسی که به شدت با شغل خود همذات پنداری می کند از یک رنج می برداگر او اخراج شود بحران شدید هویت فردی که مرسدس بنز خود را در یک تصادف ناگوار از دست می دهد، دیگر خود را به عنوان "مالک مفتخر Merc" نمی بیند.

کسی که عمدتاً خود را "شوهر خوش شانس ژانل زیبا" می بیند، در صورت شکست ازدواجش، تمام ارزش خود را از دست می دهد.

تنها راه برای جلوگیری از بحران هویت این است که نگذارید اصلاً با چیزهای موقتی همذات پنداری کنید. می‌دانم گفتن این کار آسان‌تر از انجام آن است، اما شما می‌توانید با افزایش آگاهی خود از پدیده‌های روان‌شناختی و مشاهده عینی آن‌ها این کار را انجام دهید.

یکی از راه‌ها این است که با خواندن مقالاتی مانند مقاله‌ای که در حال حاضر می‌خوانید، آگاه‌تر شوید.

وقتی با چیزهای موقتی آشنا می‌شوید، ارزش خود به‌طور خودکار شکننده می‌شود. هرگز نمی دانید چه زمانی این چیزها از شما گرفته می شود. پس ارزش خود شما به هوی و هوس های زندگی وابسته می شود.

پس باید با چه چیزی همذات پنداری کنم؟

حتی اگر از همذات پنداری با چیزهای موقتی دست برداریم، باز هم هوس شناسایی هویت می کنیم. با چیزی چون ذهن اینگونه کار می کند. نمی تواند هیچ چیز را تحمل کند. باید راهی برای تعریف خود بیابد.

از آنجایی که هدف ما حفظ عزت نفس و جلوگیری از شکننده بودن آن است، تنها راه حل منطقی این است که با چیزهای نسبتاً دائمی همذات پنداری کنیم.

0>وقتی با دانش، مهارت و شخصیت خود همذات پنداری کنید، این هویت ها تا روز مرگ با شما باقی خواهند ماند.شما نمی توانید این چیزها را در آتش سوزی، تصادف یا طلاق از دست بدهید.

Thomas Sullivan

جرمی کروز یک روانشناس و نویسنده با تجربه است که به کشف پیچیدگی های ذهن انسان اختصاص دارد. جرمی با اشتیاق به درک پیچیدگی‌های رفتار انسانی، بیش از یک دهه است که به طور فعال در تحقیق و تمرین شرکت داشته است. او دارای مدرک دکتری است. در روانشناسی از یک موسسه مشهور، جایی که او در روانشناسی شناختی و عصب روانشناسی تخصص داشت.جرمی از طریق تحقیقات گسترده خود بینش عمیقی نسبت به پدیده های روانشناختی مختلف از جمله حافظه، ادراک و فرآیندهای تصمیم گیری ایجاد کرده است. تخصص او همچنین در زمینه آسیب شناسی روانی با تمرکز بر تشخیص و درمان اختلالات سلامت روان گسترش می یابد.اشتیاق جرمی به اشتراک گذاری دانش باعث شد تا او وبلاگ خود را با نام «درک ذهن انسان» تأسیس کند. او قصد دارد با گردآوری مجموعه وسیعی از منابع روانشناسی، بینش های ارزشمندی را در مورد پیچیدگی ها و تفاوت های ظریف رفتار انسانی در اختیار خوانندگان قرار دهد. از مقالات تامل برانگیز گرفته تا نکات کاربردی، جرمی یک پلتفرم جامع برای هر کسی که به دنبال افزایش درک خود از ذهن انسان است ارائه می دهد.جرمی علاوه بر وبلاگ خود، زمان خود را نیز به تدریس روانشناسی در یک دانشگاه برجسته اختصاص می دهد و ذهن روانشناسان و محققان مشتاق را پرورش می دهد. سبک تدریس جذاب و تمایل واقعی او برای الهام بخشیدن به دیگران، او را به استادی بسیار محترم و مورد تقاضا در این زمینه تبدیل کرده است.مشارکت جرمی در دنیای روانشناسی فراتر از دانشگاه است. او مقالات تحقیقاتی متعددی را در مجلات معتبر به چاپ رسانده و یافته های خود را در کنفرانس های بین المللی ارائه کرده و در توسعه این رشته مشارکت داشته است. جرمی کروز با فداکاری قوی خود برای پیشبرد درک ما از ذهن انسان، همچنان به الهام بخشیدن و آموزش خوانندگان، روانشناسان مشتاق و محققان همکار در سفرشان به سوی کشف پیچیدگی های ذهن ادامه می دهد.