تله "از فردا شروع کن".

 تله "از فردا شروع کن".

Thomas Sullivan

چند بار شنیده اید که شخصی یا حتی خودتان می گوید: "از فردا شروع می کنم" یا "از دوشنبه شروع می کنم" یا "از ماه آینده شروع می کنم" زمانی که عادت جدیدی وجود دارد فرم یا پروژه جدیدی برای کار کردن؟ پشت این تمایل مشترک انسانی چیست؟

من در اینجا در مورد به تعویق انداختن صحبت نمی‌کنم، که یک اصطلاح کلی است که به تأخیر در عمل دلالت می‌کند، اما در مورد به تأخیر انداختن عمل صحبت می‌کنم و سپس به خودتان قول می‌دهید که آن را انجام خواهید داد. در زمان مناسبی در آینده نزدیک پس تعلل جزئی از این پدیده است.

پشت هر عمل یا تصمیم یا قول انسانی نوعی پاداش نهفته است. بنابراین، با به تعویق انداختن اقدامات مهم و قول به خودمان که آنها را در زمانی ایده آل در آینده انجام خواهیم داد، چه بازدهی به دست می آوریم؟

توهم شروع کامل

در طبیعت، ما شروع و پایان کامل را در همه جا ببینید. انگار همه چیز شروع و پایانی دارد. موجودات زنده هر بار به همین ترتیب به دنیا می آیند، پیر می شوند و سپس می میرند. بسیاری از فرآیندهای طبیعی چرخه ای هستند.

هر نقطه زمانی در یک چرخه را می توان آغاز یا پایان در نظر گرفت. خورشید طلوع می کند، غروب می کند و دوباره طلوع می کند. درختان در زمستان برگ های خود را می ریزند، در تابستان شکوفا می شوند و در زمستان دوباره برهنه می شوند. شما این ایده را دریافت کردید.

این الگوی کامل تقریباً همه فرآیندهای طبیعی ما را در سطح بسیار عمیق به این باور رسانده است که اگر کاری را کاملاً شروع کنیم،مسیر خود را به خوبی طی خواهد کرد و همچنین به خوبی به پایان خواهد رسید. به نظر می‌رسد که در فرآیندهای طبیعی اتفاق می‌افتد، اما وقتی صحبت از فعالیت‌های انسانی به میان می‌آید، هیچ چیز نمی‌تواند دور از حقیقت باشد.

یک انسان کامل که همه چیز را به خوبی انجام می‌دهد فقط می‌تواند یک شخصیت خیالی باشد. با این حال، این واقعیت بسیاری از ما را از این باور منصرف نمی کند که اگر کاری را در زمان مناسب شروع کنیم، می توانیم آن را به خوبی انجام دهیم.

به عقیده من، این دلیل اصلی است که چرا مردم تصمیمات سال نو را می گیرند و فکر می کنند که اگر عادت های خود را از اول ماه آینده شروع کنند، به احتمال زیاد همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت. تعداد اعضای باشگاه در ماه ژانویه بسیار بیشتر از ماه دسامبر است.

حتی در حال حاضر اگر تصمیم دارید کاری انجام دهید، مثلاً کتاب بخوانید، به احتمال زیاد زمانی را انتخاب خواهید کرد که نشان دهنده یک شروع عالی باشد، به عنوان مثال. 8:00 یا 10:00. یا ساعت 3:30 به ندرت چیزی شبیه به 8:35 یا 10:45 یا 2:20 خواهد بود.

این زمان‌بندی‌ها فقط عجیب به نظر می‌رسند، برای شروع تلاش‌های بزرگ مناسب نیستند. تلاش‌های بزرگ به شروعی بی‌نقص نیاز دارند و شروع‌های عالی باید به پایان‌های عالی منجر شوند.

این اولین بازدهی است که با تأخیر در کار و تصمیم به انجام آن در زمان مناسب در آینده نزدیک به دست می‌آوریم. نتیجه دوم نه تنها ظریف تر، بلکه موذیانه تر است، یک نمونه کلاسیک از خودفریبی انسانی که می تواند ما را در عادات بدمان غرق نگه دارد.

permission’

برای روشن کردن این نتیجه پنهان و موذیانه، ابتدا باید توضیح دهم که وقتی اعمال را به تأخیر می اندازید و به خود قول می دهید که در آینده آنها را انجام دهید واقعاً در ذهن شما چه می گذرد. مانند تقریباً همه رفتارهای انسانی دیگر، با ثبات روانی ارتباط زیادی دارد.

فرض کنید چهار روز فرصت دارید تا برای امتحان آماده شوید. امروز روز اول است و اصلا حوصله درس خواندن را ندارید. شما ترجیح می دهید کاری لذت بخش انجام دهید، مانند تماشای فیلم یا بازی های ویدیویی.

در شرایط عادی، ذهن شما به شما اجازه نمی دهد مطالعه را فراموش کنید و شروع به تفریح ​​کنید. این به شما هشدار می دهد که چیز مهمی در راه است و باید برای آن آماده شوید.

فرض کنید اخطار را نادیده می گیرید و شروع به کوبیدن بیگانگان در پلی استیشن خود می کنید. پس از مدتی، هشدار دوباره می آید و شاید کمی شدید به طوری که شما را از نظر روانی بی ثبات می کند.

بازی را مکث می‌کنید و برای لحظه‌ای فکر می‌کنید، "من امتحانی در راه است. کی قرار است برای آن درس بخوانم؟ ذهن شما موفق شده است که به شما هشدار جدی بدهد.

امروز، تنها کاری که می خواهید انجام دهید این است که لذت ببرید. اما ذهن شما مدام به شما اشاره می کند و می گوید: «رفیق، امتحان! امتحان!»

شما باید ذهن خود را آرام کنید تا بتوانید در آرامش بازی خود را انجام دهید. بنابراین شما یک طرح مبتکرانه ارائه می کنید. شما چیزی شبیه این به خودتان بگویید

«از فردا شروع می کنم و سه روز باید باشدبرای آماده سازی کافی است.»

چه دروغی! شما نمی دانید که آیا سه روز کافی است یا نه. به همین دلیل است که از "باید" و نه "will" استفاده می‌کنید. اما اکنون ذهن شما راضی است. تو موفق شدی قانعش کنی

شما توانستید آن را آرام کنید. "تو اجازه داری پسر، لذت ببر!" به شما می گوید. و وقتی ذهنتان شما را آزار نمی دهد، از نظر روانی پایدار می شوید.

این چیزی است که تمام این کار به دست آوردن ثبات روانی بود.

این فقط برای امتحانات صادق نیست. هر عادت خوب یا هر پروژه مهمی را که مردم می خواهند شروع کنند را در نظر بگیرید و خواهید دید که آنها از همان الگو پیروی می کنند. این فقط دو هدف را دنبال می کند: آرام کردن ذهن و دادن اجازه به خود برای افراط در لذت های خود. اینکه واقعاً در آینده چه اتفاقی می‌افتد، مهم نیست.

تام: "می‌خواهم پیتزای دیگری بخورم."

همچنین ببینید: رویاهایی در مورد فرار و پنهان شدن از کسی

ذهن تام: " نه! یکی بس است! وزن بدن شما از ایده آل فاصله زیادی دارد."

تام: "قول می دهم، از هفته آینده شروع به دویدن خواهم کرد."

ذهن تام: "خوب، شما اجازه من را دارید. می توانی آن را داشته باشی."

آیا او به طور جدی قصد دارد از هفته آینده نامزد شود؟ واقعا مهم نیست او فعلاً توانست ذهنش را آرام کند.

امیر: "حوصله تماشای فیلم اکشن دارم."

همچنین ببینید: 14 نشانه که بدن شما در حال رهایی از ضربه است

ذهن امیر : "اما اون کتابی که باید امروز تمومش کنی چی؟"

امیر: "فردا میتونم تمومش کنم. اگر تأخیر کنم جهنم از بین نمی‌روداین یک روز است»

ذهن امیر: «باشه عزیزم، تو اجازه داری. برو تماشا کن!»

من نمی‌گویم که هر بار که کاری را به تعویق می‌اندازیم، این کار را انجام می‌دهیم تا در رفتار ناخواسته‌ی ناخواسته‌مان افراط کنیم. گاهی اوقات تعویق می تواند بسیار منطقی و منطقی باشد.

در واقع، ممکن است بهترین تصمیمی باشد که در آن لحظه می توانید بگیرید. همچنین، من فعالیت‌های لذت‌بخش را بد نمی‌دانم - فقط زمانی که با اهداف مهم ما تداخل پیدا می‌کنند یا زمانی که به رفتارهای اعتیادآور تبدیل می‌شوند.

هدف از این پست این بود که به شما نشان دهیم چه بازی‌های فکری انجام می‌دهیم تا متقاعد کنیم. خودمان که داریم کار درستی انجام می‌دهیم، حتی زمانی که عمیقاً می‌دانیم که کار درستی نیست.

وقتی از آنچه واقعاً انجام می‌دهیم آگاه شویم، ناچاریم رفتار خود را تغییر دهیم. . شما نمی توانید چیزی را که از آن آگاه نیستید تغییر دهید.

Thomas Sullivan

جرمی کروز یک روانشناس و نویسنده با تجربه است که به کشف پیچیدگی های ذهن انسان اختصاص دارد. جرمی با اشتیاق به درک پیچیدگی‌های رفتار انسانی، بیش از یک دهه است که به طور فعال در تحقیق و تمرین شرکت داشته است. او دارای مدرک دکتری است. در روانشناسی از یک موسسه مشهور، جایی که او در روانشناسی شناختی و عصب روانشناسی تخصص داشت.جرمی از طریق تحقیقات گسترده خود بینش عمیقی نسبت به پدیده های روانشناختی مختلف از جمله حافظه، ادراک و فرآیندهای تصمیم گیری ایجاد کرده است. تخصص او همچنین در زمینه آسیب شناسی روانی با تمرکز بر تشخیص و درمان اختلالات سلامت روان گسترش می یابد.اشتیاق جرمی به اشتراک گذاری دانش باعث شد تا او وبلاگ خود را با نام «درک ذهن انسان» تأسیس کند. او قصد دارد با گردآوری مجموعه وسیعی از منابع روانشناسی، بینش های ارزشمندی را در مورد پیچیدگی ها و تفاوت های ظریف رفتار انسانی در اختیار خوانندگان قرار دهد. از مقالات تامل برانگیز گرفته تا نکات کاربردی، جرمی یک پلتفرم جامع برای هر کسی که به دنبال افزایش درک خود از ذهن انسان است ارائه می دهد.جرمی علاوه بر وبلاگ خود، زمان خود را نیز به تدریس روانشناسی در یک دانشگاه برجسته اختصاص می دهد و ذهن روانشناسان و محققان مشتاق را پرورش می دهد. سبک تدریس جذاب و تمایل واقعی او برای الهام بخشیدن به دیگران، او را به استادی بسیار محترم و مورد تقاضا در این زمینه تبدیل کرده است.مشارکت جرمی در دنیای روانشناسی فراتر از دانشگاه است. او مقالات تحقیقاتی متعددی را در مجلات معتبر به چاپ رسانده و یافته های خود را در کنفرانس های بین المللی ارائه کرده و در توسعه این رشته مشارکت داشته است. جرمی کروز با فداکاری قوی خود برای پیشبرد درک ما از ذهن انسان، همچنان به الهام بخشیدن و آموزش خوانندگان، روانشناسان مشتاق و محققان همکار در سفرشان به سوی کشف پیچیدگی های ذهن ادامه می دهد.