"چرا من چیزها را شخصی می گیرم؟"

 "چرا من چیزها را شخصی می گیرم؟"

Thomas Sullivan

ما چیزها را شخصی نمی‌گیریم. این فقط اتفاق می افتد.

همچنین ببینید: بی مهری با زن چه می کند؟

منظورم این است که وقتی اتفاق می افتد، ما کنترل آگاهانه کمی روی آن داریم. مانند بسیاری از افکار و احساسات دیگر، ما فقط می توانیم با این پدیده روانی برخورد کنیم. ما فقط پس از وقوع آن می‌توانیم آن را مدیریت کنیم.

اما چرا این اتفاق می‌افتد؟

ما چیزها را شخصی می‌گیریم زیرا گونه‌های اجتماعی هستیم. ما به تعلق داشتن به قبیله خود اهمیت می دهیم. ما به عضو ارزشمند قبیله خود اهمیت می دهیم. عزت نفس ما با میزان ارزشی که قبیله ما فکر می کند مرتبط است.

هر حمله ای که عزت نفس ما را هدف قرار دهد در واقع کاهش ارزش ما در جامعه است. هیچ کس نمی خواهد ارزشش کم شود. هیچکس دوست ندارد دیگران او را منفی ببینند.

حمله شخصی به شخصی به معنای حمله به شخصیت و شخصیت اوست. این حمله به آنهاست. این حمله به این است که آنها چگونه خود را به جامعه معرفی کرده اند.

وقتی احساس می کنیم به ما حمله می شود، یعنی زمانی که احساس می کنیم در حال بی ارزش شدن هستیم، آزرده می شویم و چیزها را شخصی می گیریم. .

من از عبارت "ما احساس می کنیم" را در جمله بالا استفاده کردم زیرا آنچه احساس می کنیم ممکن است با واقعیت مطابقت داشته باشد یا نباشد.

به عبارت دیگر، در مورد گرفتن چیزها دو احتمال وجود دارد. شخصا:

  1. شما در واقع بی ارزش شده اید، و احساس می کنید بی ارزش شده اید
  2. شما بی ارزش نشده اید، اما احساس می کنید بی ارزش شده اید

بیایید به طور جداگانه و با جزئیات به این دو موقعیت بپردازیم.

1.شما واقعاً بی ارزش شده اید

سطح عزت نفس شما چقدر است؟ ارزش شما از 10 در جامعه چقدر است؟ یک عدد انتخاب کنید این عدد اعتماد به نفس و غرور شما را تعیین می کند.

بگویید شما 8 را انتخاب کرده اید.

وقتی شخصی با انتقاد، تمسخر یا بدنام کردن شما ارزش شما را کم می کند، به دنیا می گوید که شما این کار را انجام داده اید. یک 5 و نه 8. آنها ارزش درک شده شما را در جامعه پایین می آورند.

شما شخصاً احساس می کنید مورد حمله قرار گرفته اید زیرا به گفته شما، این شخص در مورد شما به دنیا دروغ می گوید. شما احساس می کنید که نیاز دارید از خود دفاع کنید و ارزش واقعی خود را در چشمان جامعه بازیابی کنید.

حالا موضوع اینجاست:

وقتی 8 را به عنوان ارزش خود انتخاب کردید، ممکن است اشتباه کرده باشید. ممکن است ارزش خود را افزایش داده باشید تا بتوانید در نظر مردم خوب به نظر برسید. مردم همیشه این کار را انجام می دهند، به خصوص هنگام خودنمایی.

شخصی آمد و ارزش جعلی شما را صدا زد.

آنها ارزش شما را کاهش دادند، بله، اما کاهش ارزش آنها توجیه بود .

شما باید احساس کنید که شخصا مورد حمله قرار گرفته اید زیرا این شخص آینه را به شما نشان داده است. احساس آسیبی که تجربه می کنید باید به شما انگیزه دهد که ارزش خود را در جامعه بالا ببرید تا بتوانید واقعاً یک 8 باشید.

اما اگر واقعاً 8 هستید و کسی شما را 5 می نامد، آنگاه کاهش ارزش آنها

2>غیر موجه .

آنها احتمالاً از شما متنفرند و می خواهند بهتر از شما به نظر برسند. این موضوع برای افراد موفق و با ارزش زیاد اتفاق می افتد.

شما کمتر از این کاهش ارزش ناموجه استفاده خواهید کرد.شخصاً چون ارزش واقعی خود را می دانید. می دانید فردی که از شما انتقاد می کند بد نیت است. دنیا می داند ارزش شما چیست. شما نیازی به دفاع از خود ندارید.

حتی ممکن است برای شخصی که سعی در ایجاد احساس بد در شما دارد احساس بدی داشته باشید. مثل این است که آنها هیچ کاری بهتر از این با زندگی خود ندارند.

2. شما بی ارزش نمی شوید

انسان ها آنقدر اهمیت می دهند که با ارزش شناخته شوند که در جایی که وجود ندارد، کاهش ارزش را ببینند. ما به دنبال تشخیص بیش از حد کاهش ارزش هستیم، بنابراین می‌توانیم بیش از حد آماده باشیم تا به هر قیمتی از ارزش خود محافظت کنیم.

به همین دلیل است که مردم اغلب چیزها را اشتباه تفسیر می‌کنند تا تصور کنند ارزش آنها کاهش می‌یابد، اما به ندرت آنها را اشتباه تفسیر می‌کنند. برعکس.

برای مثال، افراد تصور می‌کنند که دیگران در موقعیت‌های اجتماعی درباره آنها منفی صحبت می‌کنند یا به آنها می‌خندند. آنها به ندرت تصور می‌کنند که مورد تحسین قرار می‌گیرند.

ذهن ما دستگاه‌های تشخیص کاهش ارزش اجتماعی است، زیرا اگر کوچک‌ترین کاهش ارزش را از سوی دیگران تشخیص ندهیم، در معرض خطر طرد شدن از نظر اجتماعی قرار می‌گیریم. تشخیص بیش از حد کاهش ارزش به ما کمک می کند تا به سرعت رفتارهای خود را تغییر دهیم، ارزش خود را در جامعه بازیابی کنیم و ردیابی کنیم که چه کسی به قبیله ما تعلق دارد و چه کسی به آن تعلق ندارد.

آزار گرفتن از کاهش ارزش واقعی یا درک شده نیز راهی برای گفتن است. دیگران:

«هی! وقتی جلوی همه ارزشم رو بی ارزش میکنی دوست ندارم. دست از این کار بردارید!»

تروما و شناسایی-کاهش ارزش

انسانها از قبل برای شناسایی آماده شده اندکاهش ارزش در جایی که اطلاعات بی طرفانه به عنوان یک حمله شخصی اشتباه تعبیر نشود. وقتی ضربه روحی را به ترکیب اضافه می کنید، اوضاع بدتر می شود.

فردی که در گذشته توسط یک مراقب آسیب دیده است، به خصوص در دوران کودکی، اغلب زخم شرم آور در درون خود دارد.

این "من هستم". زخم معیوب باعث می شود که واقعیت را از دریچه آسیب خود ببینند. ذهن آنها مدام در حال بررسی کاهش ارزش دیگران است و منتظر است که تحریک شود.

شما ممکن است با نیت خوب چیزی به آنها بگویید، اما زخم روانی آنها آن را به چیز دیگری تبدیل می کند. آنها نسبت به چیزهایی که معمولاً دیگران را آزار نمی دهند، واکنش های نامتناسبی نشان خواهند داد.

همچنین ببینید: رفتار تهاجمی منفعلانه ظریف

مثل این است که عدد ارزش اجتماعی در ذهن آنها روی 4 گیر کرده است. آنها شما را باور نمی کنند، حتی اگر به آنها بگویید که اینطور هستند. a 6. آنها اظهارات خنثی عادی شما را به عنوان حملات شخصی خواهند دید. آنها حتی تلاش های خود را برای ماندن در 4 خراب می کنند.

توجه داشته باشید که فقط زمانی که اهمیت دارد باید از کاهش ارزش ناموجه دفاع کنید. اغلب، شما به سادگی می توانید آنها را نادیده بگیرید.

چگونه از شخصی نگرفتن چیزها دست برداریم

اولین سوالی که باید از خود بپرسید وقتی چیزی را شخصی می گیرید این است:

"آیا واقعاً ارزشم را کم می کنند؟"

کاهش ارزش ممکن است واقعی باشد، یا ممکن است ناامنی های خود را به طرف مقابل نشان دهید.

اگر کاهش ارزش موجه است، روی افزایش ارزش خود کار کنید. یعنی بپذیرید که عزت نفس پایینی داریدو از آنجا کار کنید.

اگر کاهش ارزش پول موجه نیست، از خود بپرسید:

"چرا این شخص سعی دارد من را بی ارزش کند؟"

شما می توانید به این فکر کنید. ده ها دلیل، هیچ کدام به شما ربطی ندارد. شاید آنها:

  • ارتباط پذیران ضعیف
  • بی ادب هستند و با همه اینطور صحبت می کنند
  • به شما حسادت می کنند زیرا شما از آنها جلوتر هستید

اگر فکر نمی کنید واقعاً ارزش شما را کم می کنند، پاسخ خود را به تاخیر بیندازید. آرام باش تا بتوانی چیزها را واضح تر ببینی. تحریک شدن شما احتمالاً یک واکنش بیش از حد است. از آنها بخواهید منظورشان را روشن کنند.

مهارت اجتماعی نهایی دیدن چیزها از دیدگاه آنها را تمرین کنید.

Thomas Sullivan

جرمی کروز یک روانشناس و نویسنده با تجربه است که به کشف پیچیدگی های ذهن انسان اختصاص دارد. جرمی با اشتیاق به درک پیچیدگی‌های رفتار انسانی، بیش از یک دهه است که به طور فعال در تحقیق و تمرین شرکت داشته است. او دارای مدرک دکتری است. در روانشناسی از یک موسسه مشهور، جایی که او در روانشناسی شناختی و عصب روانشناسی تخصص داشت.جرمی از طریق تحقیقات گسترده خود بینش عمیقی نسبت به پدیده های روانشناختی مختلف از جمله حافظه، ادراک و فرآیندهای تصمیم گیری ایجاد کرده است. تخصص او همچنین در زمینه آسیب شناسی روانی با تمرکز بر تشخیص و درمان اختلالات سلامت روان گسترش می یابد.اشتیاق جرمی به اشتراک گذاری دانش باعث شد تا او وبلاگ خود را با نام «درک ذهن انسان» تأسیس کند. او قصد دارد با گردآوری مجموعه وسیعی از منابع روانشناسی، بینش های ارزشمندی را در مورد پیچیدگی ها و تفاوت های ظریف رفتار انسانی در اختیار خوانندگان قرار دهد. از مقالات تامل برانگیز گرفته تا نکات کاربردی، جرمی یک پلتفرم جامع برای هر کسی که به دنبال افزایش درک خود از ذهن انسان است ارائه می دهد.جرمی علاوه بر وبلاگ خود، زمان خود را نیز به تدریس روانشناسی در یک دانشگاه برجسته اختصاص می دهد و ذهن روانشناسان و محققان مشتاق را پرورش می دهد. سبک تدریس جذاب و تمایل واقعی او برای الهام بخشیدن به دیگران، او را به استادی بسیار محترم و مورد تقاضا در این زمینه تبدیل کرده است.مشارکت جرمی در دنیای روانشناسی فراتر از دانشگاه است. او مقالات تحقیقاتی متعددی را در مجلات معتبر به چاپ رسانده و یافته های خود را در کنفرانس های بین المللی ارائه کرده و در توسعه این رشته مشارکت داشته است. جرمی کروز با فداکاری قوی خود برای پیشبرد درک ما از ذهن انسان، همچنان به الهام بخشیدن و آموزش خوانندگان، روانشناسان مشتاق و محققان همکار در سفرشان به سوی کشف پیچیدگی های ذهن ادامه می دهد.