نیازهای عاطفی و تأثیر آنها بر شخصیت

 نیازهای عاطفی و تأثیر آنها بر شخصیت

Thomas Sullivan

درک نیازهای عاطفی بسیار مهم است. در واقع، اگر نیازهای عاطفی خود را درک نکنیم، واقعاً نمی‌توانیم بسیاری از احساسات خود را درک کنیم.

همه ما در دوران کودکی نیازهای عاطفی خاصی پیدا می‌کنیم. اگرچه ما در مراحل بعدی زندگی و با بزرگ شدن به رشد نیازها ادامه می‌دهیم، نیازهایی که در اوایل کودکی خود شکل می‌دهیم، نیازهای اصلی ما را نشان می‌دهند.

این نیازهای اصلی قوی‌تر و عمیق‌تر از نیازهایی هستند که بعداً در زندگی ایجاد می‌کنیم. وقتی بزرگ می‌شویم، تمام تلاش خود را می‌کنیم تا این نیازها را برآورده کنیم.

مثلاً، کوچک‌ترین فرزند خانواده معمولاً بیشترین توجه را از سوی والدین و خواهران و برادران خود جلب می‌کند. او به این توجه عادت می کند و در نتیجه نیاز عاطفی پیدا می کند که همیشه در مرکز توجه باشد.

این به ویژه برای سه یا بیشتر خواهر و برادر صادق است. وقتی بزرگ می‌شود، انگیزه پیدا می‌کند تا هر مسیری را دنبال کند که او را قادر می‌سازد این نیاز به حداکثر توجه را برآورده کند.

یک واقعیت که باید در مورد ضمیر ناخودآگاه بدانید این است که همیشه سعی می‌کند دوباره تجارب مطلوب دوران کودکی را ایجاد کنید و از موقعیت های مشابه با تجربیات نامطلوب که در کودکی فرد رخ داده است اجتناب کنید.

همچنین ببینید: تست سطح خشم: 20 مورد

بنابراین، در مثال بالا، کوچکترین کودک سعی می کند تا زمانی که بزرگ می شود، تجربه قرار گرفتن در مرکز توجه را دوباره ایجاد کند.

همه نوزادان به دلیل اینکه بیش از حد بیش از حد هستند، جویای توجه طبیعی هستند. وابسته به دیگران برایبقا

افراد مختلف نیازهای عاطفی متفاوتی دارند. درست مانند برخی از مردم که خواهان توجه هستند، برخی دیگر ممکن است خواهان موفقیت مالی، شهرت، رشد معنوی، احساس دوست داشته شدن، دوستان زیاد، یک رابطه عالی و غیره باشند.

کلید این است که به درون خود نگاه کنید و بفهمید که چه چیزی واقعا شما را خوشحال می‌کند و از دیگران نپرسید که چه کاری انجام دهید زیرا نیازهای عاطفی آنها با شما متفاوت است.

چرا نیازهای عاطفی مهم هستند

نیازهای عاطفی مهم هستند زیرا اگر نتوانیم آنها را ارضا کنیم، غمگین می شویم یا حتی ممکن است در نهایت افسرده شویم. از طرف دیگر، اگر آنها را راضی کنیم، واقعاً خوشحال می شویم.

تنها با ارضای نیازهای عاطفی خاص و مهم خود می توانیم شادی واقعی را تجربه کنیم. بنابراین، شادی یا ناراحتی ما کاملاً به نیازهای عاطفی ما بستگی دارد.

بسیاری از افراد به دیگران توصیه های شادی می کنند که برای آنها مفید است بدون در نظر گرفتن این واقعیت اساسی که افراد مختلف به دلایل مختلف خوشحال می شوند. .

چیزی که شخص A را خوشحال می کند لزوماً شخص B را خوشحال نمی کند زیرا ممکن است شخص A نیازهای عاطفی کاملاً متفاوتی نسبت به شخص A داشته باشد.

موضوع این است که حتی اگر شما از وضعیت خود آگاه نباشید. نیازهای عاطفی، ضمیر ناخودآگاه شماست. ضمیر ناخودآگاه شما مانند دوستی است که به سلامتی شما اهمیت می دهد و از شما می خواهد که شاد بمانید.

اگر ضمیر ناخودآگاه شما متوجه شد که اعمالی کهمهم‌ترین نیازهای عاطفی شما را برآورده نمی‌کند، پس باید به شما هشدار دهد که چیزی اشتباه است و باید مسیر خود را تغییر دهید.

این کار را با ارسال احساسات بد و دردناک به شما انجام می دهد.

وقتی احساس بدی دارید، ضمیر ناخودآگاه شما به شما انگیزه می دهد تا استراتژی فعلی خود را مجدداً برای ارضای نیازهای خود بررسی کنید.

اگر این هشدار را نادیده بگیرید و اعمال خود را تغییر ندهید، احساسات بد از بین نمی‌روند، بلکه بر شدت آن افزوده می‌شوند و در نهایت شما را افسرده می‌کنند.

این اتفاق می‌افتد زیرا شما ضمیر ناخودآگاه فکر می کند که شاید با افزایش شدت این احساسات بد مجبور شوید به این علائم هشدار دهنده توجه کنید و اقدامات مناسب را انجام دهید.

بسیاری از مردم بدون اینکه بدانند چرا احساس بدی دارند، و این احساسات بد معمولاً به دلیل درک نکردن نیازهای عاطفی خود ادامه می‌یابد و به جای انجام کارهایی که ممکن است آنها را در مسیر برآورده کردن خواسته‌های خود قرار دهند، اقدامات کاملاً نامربوط انجام می‌دهند. نیازهای عاطفی.

مثلاً، اگر کسی شهرت بخواهد، همه اقدامات به جز یافتن راهی برای مشهور شدن بی ربط خواهد بود و در نتیجه ضمیر ناخودآگاه احساسات بدی را که به دلیل نبودن تجربه می کند پس نمی گیرد. معروف است.

یک مثال واقعی

اجازه دهید مثالی از زندگی واقعی را نقل کنم که مفهوم نیازهای عاطفی را بسیار واضح می کند:

دو ماه پیش اتفاق افتاد. راکالجی که در آن درس می خوانم در 20 کیلومتری شهر اصلی محل زندگی من قرار دارد، بنابراین برای سفر طولانی باید سوار اتوبوس های کالج شویم.

همچنین ببینید: چگونه یک دروغ را تشخیص دهیم (راهنمای نهایی)

در اتوبوس من، دو سالمند بودند که همیشه جوک می‌گفتند، بلند می‌خندیدند و پای همدیگر را می‌کشیدند. بدیهی است که این سالمندان تمام توجهات را در اتوبوس به خود جلب کرده بودند، زیرا همه شیطنت‌هایشان را دوست داشتند.

اینطور نیست دوست من سمیر (نام تغییر کرده) که از دست آنها عصبانی می‌شد و به من می‌گفت چقدر احمق و احمق هستند و شوخی‌هایشان. بودند.

بعد از فارغ التحصیلی و رفتن آن سالمندان، دسته ما گروه جدید ارشد در اتوبوس بود (سمیر در دسته من بود). به زودی، تغییری اساسی در رفتار سمیر دیدم که مرا شگفت زده کرد. او دقیقاً مانند آن بزرگان رفتار کرد.

شوخی کردن، بلند صحبت کردن، خندیدن، سخنرانی کردن - هر کاری که او می توانست انجام دهد فقط برای اینکه در مرکز توجه باشد.

پس اینجا چه اتفاقی افتاد؟

توضیحات رفتار سمیر

من متوجه شدم که سمیر کوچکترین فرزند پدر و مادرش است. از آنجایی که کوچکترین بچه ها معمولاً نیاز به توجه پیدا می کنند، سمیر به طور ناخودآگاه تجربه مطلوب دوران کودکی خود را بازسازی می کرد تا نیاز عاطفی خود را برای اینکه همیشه در مرکز توجه باشد برآورده کند.

در ابتدا، در طول روزهای سرگرم کننده- سمیر با عشق به سالمندان نتوانست این نیاز را برآورده کند. از آنجایی که سالمندان همه توجه را به خود جلب کردند، او نسبت به آنها حسادت کرد واز آنها انتقاد کرد.

وقتی از اتوبوس پیاده شدیم و به سمت دانشکده رفتیم، یک حالت غمگین و ناراضی در چهره او دیدم. اما وقتی آن بزرگسالان رفتند، رقابت سمیر حذف شد. او در نهایت فرصتی پیدا کرد تا تمام توجهات را به خود جلب کند و این کار را نیز کرد.

من در ابتدا به تحلیل خود شک داشتم زیرا می دانستم رفتار انسانی چقدر می تواند پیچیده باشد و نباید بدون در نظر گرفتن همه متغیرهای دخیل در نتیجه گیری عجولانه اقدام کنم.

اما این شک زمانی که ما از بین رفتیم از بین رفت. در آن دو روزی که سمیر با موفقیت بیشترین توجه را به خود جلب کرده بود، از اتوبوس پیاده شد و به سمت کالج رفت.

در این دو روز، به جای یک حالت خالی، سمیر لبخند بزرگی بر لب داشت و به او گفت: من (او هر دو بار دقیقاً یک جمله را تکرار کرد):

"امروز، من واقعاً در اتوبوس خیلی لذت بردم!"

تعجب نخواهم کرد اگر سالها بعد، من پیدا کنید که او مسیر شغلی را انتخاب می کند که او را قادر می سازد در مرکز توجه قرار گیرد، مانند سخنران عمومی، بازیگر، مجری صحنه، خواننده، سیاستمدار، شعبده باز و غیره. که ممکن است در کار خود رضایت چندانی پیدا نکند.

Thomas Sullivan

جرمی کروز یک روانشناس و نویسنده با تجربه است که به کشف پیچیدگی های ذهن انسان اختصاص دارد. جرمی با اشتیاق به درک پیچیدگی‌های رفتار انسانی، بیش از یک دهه است که به طور فعال در تحقیق و تمرین شرکت داشته است. او دارای مدرک دکتری است. در روانشناسی از یک موسسه مشهور، جایی که او در روانشناسی شناختی و عصب روانشناسی تخصص داشت.جرمی از طریق تحقیقات گسترده خود بینش عمیقی نسبت به پدیده های روانشناختی مختلف از جمله حافظه، ادراک و فرآیندهای تصمیم گیری ایجاد کرده است. تخصص او همچنین در زمینه آسیب شناسی روانی با تمرکز بر تشخیص و درمان اختلالات سلامت روان گسترش می یابد.اشتیاق جرمی به اشتراک گذاری دانش باعث شد تا او وبلاگ خود را با نام «درک ذهن انسان» تأسیس کند. او قصد دارد با گردآوری مجموعه وسیعی از منابع روانشناسی، بینش های ارزشمندی را در مورد پیچیدگی ها و تفاوت های ظریف رفتار انسانی در اختیار خوانندگان قرار دهد. از مقالات تامل برانگیز گرفته تا نکات کاربردی، جرمی یک پلتفرم جامع برای هر کسی که به دنبال افزایش درک خود از ذهن انسان است ارائه می دهد.جرمی علاوه بر وبلاگ خود، زمان خود را نیز به تدریس روانشناسی در یک دانشگاه برجسته اختصاص می دهد و ذهن روانشناسان و محققان مشتاق را پرورش می دهد. سبک تدریس جذاب و تمایل واقعی او برای الهام بخشیدن به دیگران، او را به استادی بسیار محترم و مورد تقاضا در این زمینه تبدیل کرده است.مشارکت جرمی در دنیای روانشناسی فراتر از دانشگاه است. او مقالات تحقیقاتی متعددی را در مجلات معتبر به چاپ رسانده و یافته های خود را در کنفرانس های بین المللی ارائه کرده و در توسعه این رشته مشارکت داشته است. جرمی کروز با فداکاری قوی خود برای پیشبرد درک ما از ذهن انسان، همچنان به الهام بخشیدن و آموزش خوانندگان، روانشناسان مشتاق و محققان همکار در سفرشان به سوی کشف پیچیدگی های ذهن ادامه می دهد.