چگونه از اشتباهات احمقانه در ریاضی خودداری کنیم؟
فهرست مطالب
این مقاله به این موضوع میپردازد که چرا ما در ریاضی اشتباهات احمقانه مرتکب میشویم. هنگامی که متوجه شدید که در ذهن شما چه می گذرد، تشخیص اینکه چگونه از اشتباهات احمقانه در ریاضیات جلوگیری کنید، سخت نخواهید داشت.
یک بار، در حین آماده شدن برای امتحان، یک مسئله ریاضی را حل می کردم. اگرچه این مفهوم برای من واضح بود و میدانستم که وقتی مسئله را تمام کردم باید از چه فرمولهایی استفاده کنم، پاسخ را اشتباه دریافت کردم.
تعجب کردم زیرا تقریباً دهها مشکل مشابه دیگر را قبلاً به درستی حل کرده بودم. بنابراین نوت بوکم را اسکن کردم تا بفهمم کجا مرتکب خطا شده ام. در اولین اسکن، هیچ مشکلی در روشم پیدا نکردم. اما از آنجایی که به یک پاسخ اشتباه رسیده بودم، چیزی باید میبود.
بنابراین دوباره اسکن کردم و متوجه شدم که در یک مرحله، 13 را در 267 به جای 31 در 267 ضرب کردم. من روی 31 نوشته بودم مقاله اما اشتباه خوانده شده به عنوان 13!
چنین اشتباهات احمقانه در بین دانش آموزان رایج است. نه فقط دانشآموزان، بلکه افراد مختلف از هر طبقهای هرازگاهی مرتکب اشتباهات مشابهی در ادراک میشوند.
همچنین ببینید: درک روانشناسی کاهش وزنوقتی از حماقتم و کوبیدن پیشانیام نالهام تمام شد، فکری در ذهنم جرقه زد... چرا 31 را اشتباه درک کردم. فقط 13 و نه به عنوان 11، 12 یا 10 یا هر عدد دیگری؟
این فکر را همانجا نگه دارید. بعداً به آن باز خواهیم گشت. ابتدا به برخی نگاه می کنیمسایر تحریفات ادراک ذهن انسان.
همچنین ببینید: چگونه از کسی که عمیقا دوستش دارید جدا شویدتکامل و تحریف ادراک
آیا می دانید که برخی از حیوانات دنیا را مانند ما نمی بینند؟ به عنوان مثال، برخی از مارها جهان را همانطور می بینند که ما از طریق یک دوربین مادون قرمز یا حسگر حرارتی نگاه می کنیم. به طور مشابه، مگس خانگی مانند ما قادر به تشخیص شکل، اندازه و عمق اجسام نیست.
وقتی مار متوجه چیزی گرم (مثل یک موش خونگرم) در میدان دید خود میشود، می داند که وقت غذا خوردن است به طور مشابه، مگس خانگی علیرغم توانایی محدود خود در درک واقعیت، قادر به تغذیه و تولید مثل است.
توانایی بیشتر برای درک دقیق واقعیت مستلزم تعداد بیشتری از محاسبات ذهنی و در نتیجه مغزی بزرگتر و پیشرفته است. به نظر می رسد که ما انسان ها دارای مغزی به اندازه کافی پیشرفته هستیم که واقعیت را همانطور که هست درک کنیم، اینطور نیست؟
در واقع اینطور نیست.
در مقایسه با حیوانات دیگر، ما ممکن است پیشرفته ترین مغز را داشته باشیم اما همیشه واقعیت را آنطور که هست نمی بینیم. افکار و احساسات ما نحوه درک ما از واقعیت را تحریف می کنند تا آمادگی تکاملی خود را به حداکثر برسانیم، یعنی توانایی زنده ماندن و تولید مثل را.
این واقعیت که همه ما مرتکب خطاهایی در ادراک می شویم به این معنی است که این خطاها باید دارای مقداری تکاملی باشند. مزیت - فایده - سود - منفعت. در غیر این صورت، آنها در کارنامه روانشناختی ما وجود نداشتند.
شما گاهی اوقات یک تکه طناب روی زمین را با مار اشتباه می گیرید زیرا مارهادر طول تاریخ تکامل ما برای ما مرگبار بوده است. شما یک دسته نخ را با یک عنکبوت اشتباه می گیرید زیرا عنکبوت ها در طول تاریخ تکامل ما برای ما خطرناک بوده اند.
با اجازه دادن به اشتباه یک تکه طناب با یک مار، ذهن شما در واقع شانس ایمنی و بقای شما را افزایش می دهد. . این بسیار ایمن تر است که یک چیز ایمن را به عنوان مرگبار درک کنید و برای محافظت از خود اقدام فوری انجام دهید تا اینکه یک چیز کشنده را به اشتباه تصور کنید و از خود محافظت نکنید.
بنابراین ذهن شما در سمت ایمنی اشتباه می کند تا به شما زمان کافی بدهد. در صورت واقعی بودن خطر از خود محافظت کنید.
از نظر آماری، احتمال مرگ ما در تصادف اتومبیل بیشتر از سقوط از یک ساختمان بلند است. اما ترس از ارتفاع در انسان بسیار بیشتر از ترس از رانندگی است. به این دلیل است که، در تاریخ تکاملی خود، ما مرتباً با موقعیتهایی مواجه میشدیم که مجبور بودیم از خود در برابر افتادن محافظت کنیم.
آزمایشها نشان دادهاند که ما تغییرات در نزدیک شدن صداها را بزرگتر از تغییرات در اصوات پسرونده درک میکنیم. همچنین، صداهای نزدیکتر بهعنوان شروع و توقف نزدیکتر به ما نسبت به صداهای عقبنشینی معادل درک میشوند.
به عبارت دیگر، اگر چشمان شما را ببندم و شما را به جنگلی ببرم، صدای غرشی را در بوتهها خواهید شنید که از ساعت 10 میآید. متر در حالی که در واقع ممکن است از فاصله 20 یا 30 متری باشد.ایمنی برای محافظت بهتر از خود در برابر خطرات نزدیک مانند شکارچیان. وقتی موضوع مرگ و زندگی باشد، هر میلی ثانیه اهمیت دارد. با درک واقعیت به شکلی تحریفشده، میتوانیم از زمان اضافی که در اختیارمان قرار میگیرد بهترین استفاده را ببریم.
اشتباهات احمقانه در ریاضیات
بازگشت به رمز و راز احمقانه اشتباهی که من در یک مسئله ریاضی مرتکب شدم، محتمل ترین توضیح این است که در برخی موقعیت ها برای اجداد ما مفید بود که اجسام مشابه را یکسان درک کنند.
به عنوان مثال، زمانی که یک شکارچی به دسته ای از آنها نزدیک شد. اجداد ما، واقعاً فرقی نمیکرد که از راست نزدیک شود یا از چپ.
اجداد ما آنقدر عاقل بودند که متوجه شدند فرقی نمیکرد شکارچی از راست یا از چپ نزدیک شود. این هنوز یک شکارچی بود و آنها باید می دویدند
بنابراین می توان گفت که ذهن آنها طوری برنامه ریزی شده بود که چیزهای مشابه را بدون توجه به جهت آنها یکسان ببیند.
به ضمیر ناخودآگاه من. تفاوتی بین 13 و 31 وجود ندارد. این تفاوت فقط برای ذهن آگاه من شناخته شده است.امروزه، در سطح ناخودآگاه، ما هنوز برخی از اشیاء مشابه را یکسان و یکسان می دانیم.
بسیاری از سوگیری های شناختی ما ممکن است چیزی بیش از رفتارهایی نباشد که برای ما در زمینه ما مفید بوده است. محیط اجدادی.
ذهن خودآگاه من احتمالاً منحرف شده بوددر حالی که آن مشکل را حل می کردم و ضمیر ناخودآگاه من مانند معمول کار می کرد، بدون اینکه زیاد در مورد منطق زحمت بکشم و فقط سعی کنم آمادگی تکاملی خود را به حداکثر برسانم.
تنها راه برای جلوگیری از چنین اشتباهات احمقانه ای این است که تمرکز کنم. شما اجازه نمیدهید ذهن خودآگاه شما منحرف شود و به ناخودآگاه خود تکیه کنید، که ممکن است برای اجداد ما مفید بوده باشد، اما در محیط امروزی به نوعی غیرقابل اعتماد است.