من از صحبت کردن با مردم متنفرم: 6 دلیل

 من از صحبت کردن با مردم متنفرم: 6 دلیل

Thomas Sullivan

نفرت به ما انگیزه می دهد که از درد دوری کنیم. وقتی نفرت را تجربه می کنیم، از چیزی که باعث درد ما می شود فاصله می گیریم.

بنابراین، اگر از صحبت کردن با مردم متنفرید، «صحبت کردن با مردم» برای شما منبع درد است.

توجه داشته باشید. اینکه «من از صحبت کردن با مردم متنفرم» لزوماً با «از مردم متنفرم» یکسان نیست. ممکن است با ارسال پیامک به آنها مشکلی نداشته باشید، اما با تلفن یا انفرادی صحبت نکنید.

در عین حال، ممکن است از صحبت کردن با کسی متنفر باشید زیرا از او متنفر هستید. فرد.

دلیل هر چه باشد، وقتی از صحبت کردن با مردم اجتناب می کنید، همیشه درد یا ناراحتی وجود دارد که سعی می کنید از آن اجتناب کنید. مردم. البته بعضی از اینها همپوشانی دارند. هدف از جدا کردن اجباری آنها این است که به شما کمک کند دلایلی را که در موقعیت خاص شما اعمال می شود، مشخص کنید.

1. اجتناب از درد

این دلیلی است که شما از صحبت کردن با مردم متنفر هستید. اگر از صحبت کردن با مردم متنفر هستید، ممکن است سعی کنید از این درد دوری کنید:

  • مورد قضاوت شدن
  • سوء تفاهم شدن
  • رد شدن
  • احساس خجالت
  • مسخره شدن
  • مشاهده
  • درام
  • مهارتهای ارتباطی ضعیف

بیشتر اینها رفتارهای "بد" هستند از طرف دیگران که به شما انگیزه می دهند که از صحبت کردن با آنها اجتناب کنید. شما سعی می کنید از منابع خارجی درد اجتناب کنید.

اگر به راحتی خجالت می کشیدوقتی اشتباه می کنید، منبع درد شما داخلی است. اما با این وجود درد است. همینطور برای مهارت های ارتباطی ضعیف. ممکن است شما فاقد آنها باشید یا کسی که از صحبت کردن با او متنفرید یا هر دوی شما.

2. اضطراب اجتماعی

اضطراب ترس از آینده نزدیک است. افراد مضطرب اجتماعی می‌خواهند با دیگران ارتباط برقرار کنند، اما می‌ترسند که به هم بریزند. منبع درد آنها درونی است- افکار مضطرب آنها قبل از یک رویداد اجتماعی.

آنها از صحبت کردن با مردم متنفرند زیرا دوست ندارند با افکار و احساسات مضطرب خود کنار بیایند، که می تواند بسیار ناراحت کننده باشد.

2> 3. درونگرایی

بسیاری از کسانی که از صحبت کردن با مردم متنفرند درونگرا هستند.

درونگراها افرادی با زندگی درونی غنی هستند که از درون تحریک می شوند. آنها به تحریک خارجی زیادی نیاز ندارند. آنها به راحتی تحت تأثیر تحریکات خارجی مداوم قرار می گیرند، مانند صحبت کردن با مردم برای ساعت ها.

آنها متفکرانی عمیق هستند که بیشتر وقت خود را در ذهن خود می گذرانند. آنها با گذراندن زمان به تنهایی شارژ می شوند.

معمولاً درونگراها از مردم متنفر نیستند. آنها فقط از صحبت کردن با مردم متنفرند. صحبت کردن با مردم آنها را مجبور می‌کند از سرشان بیرون بیایند، و دور از ذهن بودن، قلمرو آشنا نیست.

آنها ممکن است با ارسال پیامک مشکلی نداشته باشند، زیرا پیامک به آنها اجازه می‌دهد تا به سرشان بروند و در میان مکالمه عمیق فکر کنند. .

از آنجایی که آنها دوست دارند درباره موضوعات عمیق فکر کنند و صحبت کنند، صحبت های کوچک برای آنها یک کابوس است. آنهامبارزه با تبادل خوشایند با مردم آنها تمایل دارند که با کلمات خود اقتصادی باشند و مستقیماً به اصل مطلب می رسند.

4. افسردگی

افسردگی زمانی رخ می دهد که شما با یک مشکل جدی زندگی روبرو هستید. مشکل شما آنقدر بزرگ است که ذهن شما تمام انرژی شما را از سایر حوزه های زندگی منحرف می کند و دوباره آن را به سمت مشکل هدایت می کند.

به همین دلیل است که افرادی که افسرده می شوند به درون خود کنار می روند و وارد حالت انعکاسی می شوند. نشخوار فکری در مورد یک مشکل احتمال حل آن را افزایش می دهد. تقریباً تمام انرژی شما صرف نشخوار فکری می شود.

انرژی اجتماعی کمی برای شما باقی مانده است. بنابراین، شما از صحبت کردن با هر کسی - از جمله خانواده و دوستان - متنفرید.

5. دلبستگی اجتنابی

اگر از صحبت کردن با مردم متنفر هستید، ممکن است سبک دلبستگی اجتنابی داشته باشید. سبک‌های دلبستگی ما در اوایل کودکی شکل می‌گیرند و در نزدیک‌ترین روابط ما ظاهر می‌شوند.

کسانی که سبک‌های دلبستگی اجتنابی دارند، زمانی که همه چیز برای راحتی آنها نزدیک‌تر می‌شود، از روابط دور می‌شوند. بخش بزرگی از این "دور کشیدن" صحبت نکردن است.

6. مدیریت منابع

شما ممکن است افسرده، مضطرب اجتماعی، اجتنابی یا درونگرا نباشید. ممکن است تعامل شما با مردم نرم و دلپذیر باشد. آنها ممکن است دلیلی (رفتار بد) برای صحبت نکردن با آنها به شما ارائه نکرده باشند.

با این حال، شما از صحبت کردن با آنها متنفرید.

همچنین ببینید: تست شخصیت سه گانه تاریک (SD3)

در این مورد، ممکن است دلیل آن این باشد که شما می خواهید زمان و منابع انرژی خود را به نحو احسن مدیریت کنید.

اگرافرادی که با آنها صحبت نمی کنید ارزشی به زندگی شما اضافه نمی کنند، منطقی است که با آنها صحبت نکنید. اگر با آنها صحبت کنید، از اینکه زمان و انرژی زیادی را برای آنها تلف کرده اید متنفر خواهید شد. آنها انرژی شما را تخلیه می کنند.

البته، آنها این کار را عمدی انجام نمی دهند. تقصیر آنها نیست این دقیقاً همان احساسی است که پس از تعامل با آنها احساس می کنید.

این در تعاملات اجتماعی که به شما تحمیل می شود، رایج است، مانند صحبت کردن با بستگان یا همکارانی که تمایلی به صحبت کردن با آنها ندارید.

گناه عدم ارتباط با دیگران

ما گونه های اجتماعی هستیم و میل به ارتباط با دیگران اساس طبیعت ماست.

زمان مدرن موقعیت منحصر به فردی را ایجاد کرده است که ذهن ما چالش برانگیز است.

از یک طرف، دایره اجتماعی ما گسترش یافته است. هر روز، ما با افراد بیشتری از همیشه در تماس هستیم.

منظورم از "تماس بیایید" فقط افرادی نیست که در دنیای واقعی می بینید و با آنها صحبت می کنید. همچنین منظورم افرادی است که به آنها پیام می دهید، ایمیل های آنها را می خوانید، و پست های آنها را "لایک" می کنید و در مورد آنها نظر می دهید.

در عین حال، بسیاری از کارشناسان ادعا می کنند که ما تنهاتر از قبل هستیم.

10>اینجا چه اتفاقی می‌افتد؟

اجداد ما در قبایل کوچک و نزدیک به هم زندگی می‌کردند، دقیقاً مانند بسیاری از جوامع قبیله‌ای که امروزه زندگی می‌کنند. زندگی روستایی نزدیک می شود، اما زندگی شهری کمی از بافت اجتماعی که ذهن ما در آن تکامل یافته است، دور شده است.

ما نیاز عمیقی به ارتباط با اعضای قبیله خود داریم.

نه مهم است چقدر خوب هستیدرابطه آنلاین از راه دور است و با تعداد افراد باورنکردنی که در جوامع آنلاین با آنها ارتباط برقرار می کنید، همچنان تمایل دارید که با افراد به صورت سه بعدی ارتباط برقرار کنید.

شما میل به ارتباط با همسایه خود را خواهید داشت، مغازه دار در خیابان شما، و افرادی که در ورزشگاه می بینید.

از نظر ناخودآگاه شما، این افراد اعضای قبیله شما هستند زیرا آنها را به صورت سه بعدی می بینید، و آنها در مجاورت فیزیکی شما هستند.

همچنین ببینید: چرا روابط برگشتی شکست می‌خورند (یا این‌طور هستند؟)

ناخودآگاه شما دنیای آنلاین را درک نمی کند. نمی‌توان از پیامک کردن به اندازه صحبت کردن با یک نفر و ارتباط حضوری لذت برد.

افراد = سرمایه‌گذاری‌ها

انرژی اجتماعی خود را آب و افراد زندگی‌تان را به عنوان سطل در نظر بگیرید. شما آب محدودی دارید.

وقتی یک سطل را به طور کامل پر می کنید، شما را برآورده می کند.

وقتی انرژی اجتماعی کافی را به افرادی که برای شما مهم هستند می دهید، احساس رضایت می کنید.

0>اگر سطل های زیادی دارید، تا حدی آنها را پر می کنید و در نهایت ناراضی خواهید بود.

بعضی از سطل ها برای شما عزیز هستند که می خواهید آنها را کاملاً پر نگه دارید. برخی از سطل ها را فقط می توانید تا حدی پر کنید. سطل های دیگری که باید آنها را دور بریزید. نگه داشتن سطل های خالی فایده ای ندارد. آنها توجه شما را جلب می کنند و التماس می کنند که پر شوید، اما شما نمی توانید آنها را پر کنید.

این تشبیه سطل را به خاطر بسپارید تا با احساس گناه ناشی از عدم ارتباط با کسانی که آگاهانه نمی خواهید ارتباط برقرار کنید. به آن متصل می شوند اما ناخودآگاه برای وصل شدن تحریک می شوندبه.

با یادآوری اینکه آب محدودی دارید، خواسته های ناخودآگاه خود را آرام کنید. اجازه دهید خواسته های ناخودآگاه ناخودآگاه شما را نادیده بگیرد. مرزهای خود را روشن کنید. هر فردی در زندگی شما یک سرمایه گذاری است. اگر آنها بازده مناسبی ندارند، سرمایه گذاری را به شدت کاهش دهید یا آن را به طور کامل قطع کنید.

Thomas Sullivan

جرمی کروز یک روانشناس و نویسنده با تجربه است که به کشف پیچیدگی های ذهن انسان اختصاص دارد. جرمی با اشتیاق به درک پیچیدگی‌های رفتار انسانی، بیش از یک دهه است که به طور فعال در تحقیق و تمرین شرکت داشته است. او دارای مدرک دکتری است. در روانشناسی از یک موسسه مشهور، جایی که او در روانشناسی شناختی و عصب روانشناسی تخصص داشت.جرمی از طریق تحقیقات گسترده خود بینش عمیقی نسبت به پدیده های روانشناختی مختلف از جمله حافظه، ادراک و فرآیندهای تصمیم گیری ایجاد کرده است. تخصص او همچنین در زمینه آسیب شناسی روانی با تمرکز بر تشخیص و درمان اختلالات سلامت روان گسترش می یابد.اشتیاق جرمی به اشتراک گذاری دانش باعث شد تا او وبلاگ خود را با نام «درک ذهن انسان» تأسیس کند. او قصد دارد با گردآوری مجموعه وسیعی از منابع روانشناسی، بینش های ارزشمندی را در مورد پیچیدگی ها و تفاوت های ظریف رفتار انسانی در اختیار خوانندگان قرار دهد. از مقالات تامل برانگیز گرفته تا نکات کاربردی، جرمی یک پلتفرم جامع برای هر کسی که به دنبال افزایش درک خود از ذهن انسان است ارائه می دهد.جرمی علاوه بر وبلاگ خود، زمان خود را نیز به تدریس روانشناسی در یک دانشگاه برجسته اختصاص می دهد و ذهن روانشناسان و محققان مشتاق را پرورش می دهد. سبک تدریس جذاب و تمایل واقعی او برای الهام بخشیدن به دیگران، او را به استادی بسیار محترم و مورد تقاضا در این زمینه تبدیل کرده است.مشارکت جرمی در دنیای روانشناسی فراتر از دانشگاه است. او مقالات تحقیقاتی متعددی را در مجلات معتبر به چاپ رسانده و یافته های خود را در کنفرانس های بین المللی ارائه کرده و در توسعه این رشته مشارکت داشته است. جرمی کروز با فداکاری قوی خود برای پیشبرد درک ما از ذهن انسان، همچنان به الهام بخشیدن و آموزش خوانندگان، روانشناسان مشتاق و محققان همکار در سفرشان به سوی کشف پیچیدگی های ذهن ادامه می دهد.