فراارتباطات: تعریف، مثال ها و انواع

 فراارتباطات: تعریف، مثال ها و انواع

Thomas Sullivan

فراارتباطات را می توان به عنوان "ارتباطات در مورد ارتباطات" تعریف کرد.1 در ساده ترین شکل آن، فرآیند ارتباط شامل فرستنده ای است که پیامی را به گیرنده می فرستد.

دریافت ارتباط را به عنوان خرید یک ابزار جدید در نظر بگیرید. صاحب فروشگاه فرستنده است، ابزارک پیام است و شما گیرنده هستید.

اگر صاحب فروشگاه بدون هر بسته ای ابزار را به سادگی به شما تحویل دهد، ساده ترین نوع ارتباط است. چنین ارتباطی عاری از سطوح بالاتر ارتباط یا فراارتباطات است.

اما این به ندرت اتفاق می افتد. صاحب فروشگاه معمولاً این ابزار را همراه با یک بسته، یک کتابچه راهنمای دستورالعمل، یک گارانتی و شاید برخی لوازم جانبی به شما می دهد. همه این موارد اضافی به ابزارک، پیام اصلی اشاره دارند یا چیزهای بیشتری درباره آن می‌گویند.

به عنوان مثال، هدفون به شما می‌گوید که می‌توانید آنها را به ابزارک وصل کنید. راهنمای آموزشی نحوه استفاده از ابزار را به شما می گوید. بسته بندی مشخصات و ویژگی های گجت و ... را به شما می گوید.

همه این موارد اضافی به ابزار، پیام اصلی اشاره می‌کنند. همه این چیزهای اضافی شامل فراارتباطات هستند.

فرادارتباطات ارتباطات ثانویه ای هستند که معنای ارتباط اولیه را تغییر می دهند.

از این رو، بسته ای از ارتباطات و فراارتباطات به شما کمک می کند تا ارتباطات را بهتر درک کنید.

همچنین ببینید: اثر زیگارنیک در روانشناسی

اگر به سادگی این ابزار را به شما داده اند.بدون هیچ چیز اضافی، به احتمال زیاد برای فهمیدن آن با مشکل مواجه شده اید.

به طور مشابه، در ارتباطات روزمره ما، فراارتباطات به ما کمک می کند تا ارتباط را بفهمیم.

کلامی و فراارتباطات غیرکلامی

از آنجایی که فراارتباطات ارتباطی در مورد ارتباط است، ماهیت آن همانند ارتباط است. مانند ارتباط، می تواند کلامی یا غیرکلامی باشد.

گفتن "من به تو اهمیت می دهم" نمونه ای از ارتباط کلامی است. شما می‌توانید همان پیام را به صورت غیرکلامی، به‌عنوان مثال، با ارائه کت خود به شخصی که احساس سرما می‌کند، منتقل کنید.

اینها نمونه‌هایی از ارتباط هستند که به ندرت درگیر هیچ ارتباطی هستند. هیچ سطح بالاتری از ارتباط درگیر نیست. پیام به راحتی قابل درک و سرراست است.

همچنین ببینید: چگونه ذهن باز داشته باشیم؟

اگر شخصی بگوید "من به تو اهمیت می دهم" اما در مواقع ضروری به شما کمکی نکند، می توانید بیشتر کاوش کنید. دلیلی وجود دارد که به سطحی بالاتر از آنچه گفته شد بروید ("من به شما اهمیت می دهم") و تعجب کنید که آیا معنای دیگری دارد یا خیر. دلیلی برای جستجوی فراارتباطات وجود دارد.

فرادارتباطات غیرکلامی «کمک نکردن» بر معنای تحت اللفظی «من به تو اهمیت می‌دهم» غلبه می‌کند و در تضاد است. نتیجه این است که شما تعبیر می کنید که "من به طور دیگری به شما اهمیت می دهم". یا فکر می کنید دروغ بوده است یا انگیزه پنهانی را به فردی که آن کلمات را به زبان آورده است نسبت می دهید.ارتباط مستقیم ارتباطات را چارچوب بندی می کند. می‌تواند مانند مورد بالا با پیام اصلی در تضاد باشد، اما می‌تواند آن را نیز پشتیبانی کند.

به عنوان مثال، اگر کسی با لحن افسرده‌ای بگوید "من خوب نیستم"، لحن افسرده یک صدای غیر است. -سیگنال فراارتباطی کلامی که ارتباط کلامی و اصلی را تایید می کند.

هنگامی که ما ارتباط برقرار می کنیم، به طور غریزی به دنبال این سیگنال های فراارتباطی هستیم تا سیگنال اصلی را به طور دقیق رمزگشایی کنیم.

مثال های فراارتباطی: تشخیص عدم تطابق

در حالی که فراارتباطات اغلب از ارتباط اصلی پشتیبانی می کنند، هنگامی که بین سیگنال و قصد فرستنده سیگنال ناسازگاری وجود داشته باشد، آشکارتر می شود.

طعنه، کنایه، طنز، استعاره و جناس از فراارتباطات برای زور استفاده می کنند. گیرنده به زمینه یا فراارتباطات آنچه در حال ارتباط است نگاه کند. فراارتباطات معنای معمول پیام را تغییر می‌دهد.

برای مثال، در جناس، شما باید زمینه را ایجاد کنید یا زمینه‌ای را تنظیم کنید که گیرنده بتواند از آن برای درک جناس استفاده کند. به این جناس نگاهی بیندازید:

اگر پیام ("این فنجان چای من نیست") را با فراارتباطات بعدی ("من اهل نوشیدن چای نیستم")، گیرنده ها متنی نمی کردم. درک جناس برایم مشکل بود.

افراد اغلب مجبورند بگویند "من طعنه آمیز بودم" زیرا گیرنده ها نتوانستند کنایه یا غیرمنطقی بودن را درک کنند.در آنچه که ارتباط داده شد (فرادارتباطات کلامی) یا لحن طعنه آمیز یا لبخند از دست رفته است (فرادارتباط غیرکلامی).

در نتیجه، گیرندگان از پیام فراتر یا فراتر نرفتند و آن را به معنای واقعی کلمه یعنی در پایین‌ترین و ساده‌ترین سطح تفسیر کردند.

یک مثال رایج دیگر از فراارتباطات، گفتن چیزی با لحن تمسخرآمیز است. . اگر کودکی به والدینش بگوید "من یک ماشین اسباب بازی می خواهم" و والدین با لحنی تمسخر آمیز "من یک ماشین اسباب بازی می خواهم" را تکرار کنند، کودک می فهمد که والدین آنها واقعاً یک ماشین اسباب بازی نمی خواهند.

به لطف فراارتباطات (لحن صدا)، کودک از معنای تحت اللفظی آنچه گفته شد فراتر می رود تا به قصد پشت آن نگاه کند. بدیهی است که پس از این تعامل، کودک از دست والدین آزرده می شود یا حتی فکر می کند که او را دوست ندارند.

این ما را به انواع فراارتباطات می رساند.

انواع فراارتباطات

شما می‌توانید فراارتباطات را به روش‌های پیچیده دسته‌بندی کنید و در واقع بسیاری از محققان برای انجام این کار تلاش کرده‌اند. من طبقه بندی ویلیام ویلموت را ترجیح می دهم زیرا بر ماهیت بسیاری از ارتباطات انسانی تمرکز می کند. فراارتباط به انواع زیر است:

1. ارتباط فراارتباطاتی در سطح رابطه

چرا اگر به یکی از دوستانتان بگویید "احمق"بعید است که توهین شود، اما همین کلمات، زمانی که به یک غریبه گفته می شود، می تواند توهین آمیز باشد؟

پاسخ در عبارتی به نام تعریف رابطه ای نهفته است. تعریف رابطه ای به سادگی این است که چگونه رابطه خود را با دیگری تعریف می کنیم.

زمانی که در طول زمان با دیگران تعامل می کنیم، تعاریف رابطه ای بین ما و آنها در طول زمان ظاهر می شود. این ظهور توسط یک سری سیگنال های فرا ارتباطی و ارتباطی تسهیل می شود. در واقع، این سیگنال های فراارتباطی یک تعریف رابطه ای را حفظ می کنند.

شما یک تعریف رابطه ای از "من دوست شما هستم" با دوست خود دارید. با گذشت زمان و زمانی که شما دو نفر درگیر تعدادی تعامل دوستانه با یکدیگر بودید، ساخته شد.

بنابراین وقتی به شوخی به آنها می گویید یک احمق هستند، می دانند که منظور شما این نیست. این تعبیر با تعریف رابطه ای که بین شما دو نفر وجود دارد مطابقت دارد.

گفتن همین حرف به غریبه ای که هنوز تعریف رابطه دوستانه ای با او ایجاد نکرده اید، ایده بدی است. حتی اگر شوخی می‌کنید، احتمالاً پیام به معنای واقعی کلمه تفسیر می‌شود، زیرا هیچ زمینه ارتباطی فراارتباطی برای آنچه شما گفتید وجود ندارد.

غریبه دلیلی ندارد که فکر کند شما فقط دوستانه هستید. من بارها می بینم که این اتفاق می افتد. اگر به کسی نزدیک باشم، به من می گویند که می توانم هر چه می خواهم به او بگویم. اما وقتی یکی از آشنایان به آن‌ها می‌گوید، می‌گویند: «او کیست که بگوید؟من این هستم؟»

هر فردی که با آنها ارتباط برقرار می کنید، به جز غریبه ها، در ذهن خود یک تعریف رابطه ای از شما دارند.

سیگنال های فراارتباطی در طول زمان یک تعریف رابطه ای را تقویت می کنند و زمینه فراارتباطی را برای موارد بعدی فراهم می کنند. تعاملات.

2. فراارتباطات سطح اپیزودیک

براساس یک تعریف رابطه‌ای، فراارتباطات سطح اپیزودیک پس از چندین فراارتباطات سطح اپیزودیک تکراری اتفاق می‌افتد. شما باید به آن مرحله از رابطه برسید که پس از آن تعاملات بعدی با یک تعریف رابطه ای زمینه ای می شوند.

از سوی دیگر، فراارتباطات سطح اپیزودیک فاقد هرگونه تعریف رابطه ای است. این نوع فراارتباطات فقط در سطح قسمت های فردی اتفاق می افتد. این شامل تمام تعاملات یکباره ای است که ممکن است با غریبه ها داشته باشید، مانند گفتن "تو احمق هستی" به یک غریبه.

افراد تمایل دارند که قصد رابطه را از فراارتباطات سطح اپیزودیک استنتاج کنند. به این دلیل است که این دقیقاً کارکرد فراارتباطات سطح اپیزودیک است - ایجاد یک تعریف رابطه‌ای در طول زمان.

فرادارتباطات سطح اپیزودیک دانه‌های کوچکی هستند که در طول زمان به یک تعریف رابطه‌ای تبدیل می‌شوند.

این بدان معناست که شما بیشتر احتمال دارد فکر کنید که یک مدیر خدمات مشتری عمدا به شما کمک نمی کند تا اینکه فکر کنید شاید مشکل خود را توضیح نداده اید.به وضوح.

به جای نگاه عینی به چنین موقعیت‌های درگیری، به راحتی بر روی اهداف تمرکز می‌کنیم، زیرا تمایل داریم با هر تعامل کوچک، یک تعریف رابطه‌ای بسازیم.

چرا؟

بنابراین می‌توانیم در ارتباطات آتی پس از ایجاد تعریف رابطه‌ای، مقاصد دیگران را بهتر درک کنیم. این فقط روش طبیعی ارتباط انسان هاست. ما همیشه به دنبال ایجاد تعاریف رابطه‌ای خارج از تعاملات معمولی و اپیزودیک هستیم.

انسان‌های اجدادی تماس‌های مراقبت از مشتری برقرار نمی‌کردند. آنها به دنبال دوستان و دشمنان بودند (تعریف های رابطه ای را ایجاد می کردند) در حالی که از خود و منابع خود دفاع می کردند.

Ep = Episode; RD = تعریف رابطه ای. EpwM = اپیزود با زمینه فرا ارتباطی.

دیدن سیگنال‌ها به‌عنوان سیگنال

اینکه ما می‌توانیم فراارتباطات را درک کنیم نشان می‌دهد که ما نه تنها توانایی تفسیر سیگنال‌ها را داریم، بلکه ایده‌ای در مورد قصد فرستنده نیز ایجاد می‌کنیم. ما می‌توانیم سیگنال را از فرستنده جدا کنیم.

فرادارتباطات در سایر نخستی‌های اجتماعی نیز مشاهده شده است. در واقع، گرگوری بیتسون پس از مشاهده میمون‌هایی که در باغ وحش مشغول بازی بودند، این اصطلاح را مطرح کرد.

وقتی میمون‌های جوان مشغول بازی هستند، رفتاری معمولی از یک تعامل خصمانه از خود نشان می‌دهند - گاز گرفتن، نگه داشتن، سوار کردن، تسلط و غیره.که میمون‌ها می‌توانند با یکدیگر "من خصومت نمی‌کنم" ارتباط برقرار کنند. یا ممکن است به این دلیل باشد که میمون‌ها وقت داشته‌اند تا تعریفی رابطه‌ای از دوستی و گرمی ایجاد کنند.

در نظر گرفتن سیگنال به‌عنوان یک سیگنال، به جای پاسخ کورکورانه به آن مطابق با ظاهر آن، به این معنی است که باید مزایای تکاملی قابل توجهی داشت.

برای یکی، دریچه ای به ذهن و نیات شخص دیگر فراهم می کند. همچنین خطر فریب را کاهش می دهد و ما را قادر می سازد تا دوستان و دشمنان را پیگیری کنیم. روابط ما را بر اساس تعاریف رابطه ای می سازد.

ما این تعاریف رابطه‌ای را در پرتو تعاملات جدید به‌روزرسانی می‌کنیم و پیوندهایمان با دیگران را در طول زمان قوی‌تر یا ضعیف‌تر می‌کنیم.

بهبود مهارت‌های فراارتباطی

خوب بودن در فراارتباطات بخشی است و بخشی از بهبود مهارت های ارتباطی شما.

وقتی جنبه های فراارتباطی ارتباط را در نظر می گیرید، بهتر می توانید پیام خود را چارچوب بندی یا متنی سازی کنید. شما می‌توانید پیام خود را به وضوح ارائه دهید و پیام‌ها را به وضوح تفسیر کنید.

در تشخیص ناهماهنگی‌های بین فراارتباطات و ارتباطات به شما کمک می‌کند دروغ‌ها را شناسایی کنید، از فریبکاری اجتناب کنید و انگیزه‌های افراد را کشف کنید.

نکته کلیدی که باید به خاطر داشته باشید این است که ارتباط همیشه در یک زمینه اتفاق می افتد.یادگیری تفسیر زبان بدن، حالات صورت و لحن صدا شما را دور از ذهن نخواهد برد.

نکته مهم دیگری که باید به خاطر بسپارید، به خصوص زمانی که سعی می کنید اهداف افراد را بفهمید، این است که که همیشه باید سعی کنید مفروضات خود را آزمایش و تأیید کنید.

مراجع

  1. Bateson, G. مقوله های منطقی یادگیری و ارتباط. گام‌هایی برای بوم‌شناسی ذهن ، 279-308.
  2. Wilmot, W. W. (1980). فرا ارتباط: یک بررسی مجدد و گسترش. Annals of the International Communication Association , 4 (1), 61-69.
  3. Mitchell, R. W. (1991). مفهوم بیتسون از "فرادارتباطات" در بازی. ایده های جدید در روانشناسی ، 9 (1)، 73-87.
  4. Craig, R. T. (2016). فراارتباطات. دایره المعارف بین المللی نظریه و فلسفه ارتباطات ، 1-8.

Thomas Sullivan

جرمی کروز یک روانشناس و نویسنده با تجربه است که به کشف پیچیدگی های ذهن انسان اختصاص دارد. جرمی با اشتیاق به درک پیچیدگی‌های رفتار انسانی، بیش از یک دهه است که به طور فعال در تحقیق و تمرین شرکت داشته است. او دارای مدرک دکتری است. در روانشناسی از یک موسسه مشهور، جایی که او در روانشناسی شناختی و عصب روانشناسی تخصص داشت.جرمی از طریق تحقیقات گسترده خود بینش عمیقی نسبت به پدیده های روانشناختی مختلف از جمله حافظه، ادراک و فرآیندهای تصمیم گیری ایجاد کرده است. تخصص او همچنین در زمینه آسیب شناسی روانی با تمرکز بر تشخیص و درمان اختلالات سلامت روان گسترش می یابد.اشتیاق جرمی به اشتراک گذاری دانش باعث شد تا او وبلاگ خود را با نام «درک ذهن انسان» تأسیس کند. او قصد دارد با گردآوری مجموعه وسیعی از منابع روانشناسی، بینش های ارزشمندی را در مورد پیچیدگی ها و تفاوت های ظریف رفتار انسانی در اختیار خوانندگان قرار دهد. از مقالات تامل برانگیز گرفته تا نکات کاربردی، جرمی یک پلتفرم جامع برای هر کسی که به دنبال افزایش درک خود از ذهن انسان است ارائه می دهد.جرمی علاوه بر وبلاگ خود، زمان خود را نیز به تدریس روانشناسی در یک دانشگاه برجسته اختصاص می دهد و ذهن روانشناسان و محققان مشتاق را پرورش می دهد. سبک تدریس جذاب و تمایل واقعی او برای الهام بخشیدن به دیگران، او را به استادی بسیار محترم و مورد تقاضا در این زمینه تبدیل کرده است.مشارکت جرمی در دنیای روانشناسی فراتر از دانشگاه است. او مقالات تحقیقاتی متعددی را در مجلات معتبر به چاپ رسانده و یافته های خود را در کنفرانس های بین المللی ارائه کرده و در توسعه این رشته مشارکت داشته است. جرمی کروز با فداکاری قوی خود برای پیشبرد درک ما از ذهن انسان، همچنان به الهام بخشیدن و آموزش خوانندگان، روانشناسان مشتاق و محققان همکار در سفرشان به سوی کشف پیچیدگی های ذهن ادامه می دهد.