چگونه از شور بودن دست برداریم

 چگونه از شور بودن دست برداریم

Thomas Sullivan

نمک بودن به معنای تلخ بودن نسبت به چیزی یا کسی است. وقتی دیگران شما را شور می کنند، "طعم بدی در دهان شما باقی می گذارد". البته، آنها از نظر فیزیکی چیزی تلخ را در دهان شما قرار نمی دهند. اما مطمئناً چنین احساسی دارد.

تجارب انسانی مانند همیشه جذاب است.

طبیعی است که وقتی کسی عمداً به شما آسیب می‌زند احساس تلخی نسبت به کسی داشته باشید. اما تلخی فراتر از این است. انسان ها به طور طبیعی خودخواه و رقابتی هستند. همچنین اگر کسی از ما جلو بزند، نسبت به او احساس تلخی می‌کنیم.

موقعیت‌هایی که پتانسیل ایجاد تلخی در شما را دارند عبارتند از:

  • وقتی بهترین دوست شما شما را دعوت نمی‌کند. به یک مهمانی
  • زمانی که دوست شما نمرات بهتری از شما می گیرد
  • زمانی که خواهر یا برادر شما شغلی با درآمد بالاتر از شما دریافت می کند
  • وقتی که والدین شما نمی توانند خواسته شما را برآورده کنند
  • وقتی بازی را باختید
  • زمانی که دوستتان به پیامک های شما پاسخ نمی دهد
  • زمانی که شریک زندگی شما با یک فرد جذاب صحبت می کند
  • وقتی هم اتاقی شما یک مکان را ترک می کند آشفتگی
  • وقتی باور دارید که زندگی ناعادلانه است

نمکی در مقابل رنجش

تفاوت مهمی بین تلخ بودن و رنجش وجود دارد. کینه تلخی انباشته است. اگر تلخی شما بیش از آنچه که باید بماند، به کینه تبدیل می شود. کینه توزی سمی برای روابط است.

بنابراین، مهم است که یاد بگیرید چگونه از شور بودن دست بردارید یا حداقل درک کنیدچه چیزی شما را اینقدر تلخ می کند.

روش هایی برای جلوگیری از شور بودن

ما کنترل کمی بر احساس خود نداریم، اما کنترل خوبی بر نحوه واکنش به احساسات خود داریم. از این رو، شما واقعاً نمی توانید از احساس شوری اجتناب کنید یا آن را متوقف کنید، اما قطعاً می توانید از نمکی بودن دست بردارید.

ذهنیت ها و اقدامات مهمی که به شما کمک می کند بهتر با شوری خود کنار بیایید به شرح زیر است:

  1. تلخی خود را تجزیه و تحلیل کنید
  2. انتخاب کنید که آیا تلخی خود را بیان کنید
  3. به چیزها از دیدگاه دیگران نگاه کنید
  4. بدانید که از دست دادن و شکست خوردن اشکالی ندارد
  5. روی تاریک خود را در آغوش بگیرید
  6. بپذیرید که زندگی می تواند ناعادلانه باشد

1. تلخی خود را تجزیه و تحلیل کنید

موقعیت هایی را که باعث تلخی شما می شود به عنوان فرصت هایی برای درک خود و بهبود خود ببینید. آنچه شما را تحریک می کند اغلب همان چیزی است که برای بهبودی نیاز دارید.

وقتی به خودتان زمان و فضا می دهید تا تلخی خود را تجزیه و تحلیل کنید، کمتر ممکن است طعم بدی را در دهان دیگران به جا بگذارید. شما بیش از حد روی خودتان متمرکز هستید.

سعی کنید بفهمید چه چیزی باعث تلخی شما می شود و چه کاری می توانید در مورد آن انجام دهید.

2. انتخاب کنید که آیا تلخی خود را بیان کنید

اگر تلخی شما موجه است، ایده خوبی است که آن را بیان کنید. اما فقط با افراد نزدیک به شما. افرادی که به شما نزدیک نیستند، کمتر به تلخی شما اهمیت می دهند. آنها به احتمال زیاد شما را به "بیش از حد حساس" متهم می کنند.

به عنوان یک قاعده، تلخی خود را از نزدیک بیان کنیدروابط زمانی که می توانید این به طرف مقابل فرصتی می دهد تا مسائل را روشن کند. اگر آنها واقعاً به شما اهمیت می‌دهند، به تلخی شما اهمیت می‌دهند، خواه ناخواسته.

برای افرادی که به شما نزدیک نیستند و شما را تلخ می‌کنند، ایده خوبی است که بیشتر روی قاطعیت تمرکز کنید. . تلخی خود را به عنوان ناراحتی جزئی نشان دهید. به آنها بگویید که چگونه به شیوه ای غیر عاطفی باعث ناراحتی شما شده اند.

وقتی تلخی شما بی دلیل است، بهترین راه برای مقابله با آن این است که اصلاً آن را ابراز نکنید. در ذهن خودت حلش کن به همین دلیل است که تجزیه و تحلیل تلخی اولین گام بسیار مهم است.

3. چیزها را از دیدگاه دیگران ببینید

این یکی از مهم ترین مهارت های اجتماعی است که باید توسعه دهید. من همیشه آن را تمرین می کنم. هنوز احساس می‌کنم راه درازی در پیش دارم.

ما بیشتر از دیگران به خودمان اهمیت می‌دهیم. این مانع تلاش برای قرار دادن خود به جای دیگران می شود. وقتی چیزها را از دیدگاه دیگران می بینیم، اغلب در می یابیم که آنها دلایل خوبی برای انجام کاری که انجام می دادند دارند. آنها عمداً برای ما مضر نبودند، حتی اگر کاری که انجام دادند ما را با نمک کرد.

اگر به این دلیل که فردی موفق تر از شماست، به این فکر کنید که آنها چقدر تلاش کرده اند تا به جایی که هستند رسیده باشند. آنها دقیقاً مانند شما با رویاها و اهداف خود هستند. آنها شایسته این هستند که ثمره تلاش خود را درو کنند. اگر کسی داشته باشد چه احساسی خواهید داشتاز موفقیتی که به سختی به دست آورده اید تلخ هستید؟ دقیقاً.

4. بدانید که شکست خوردن و شکست خوردن اشکالی ندارد

بسیاری از مردم - حتی کسانی که خود را روشن فکر می دانند - از این مشکل رنج می برند. بله، شکست و باخت احساس بدی دارد. مشکلی نیست. زندگی یعنی برد و باخت شما نمی توانید همیشه برنده شوید.

یک بار با یکی از نزدیکانم داشتم یک بازی داخل سالن بازی می کردم. آنها به طور مداوم شکست می خوردند، و من می توانستم حس کنم که آنها را شور می کرد. من هم چند بار باختم. احساس خوبی نداشتم، اما کم و بیش با آن مشکلی نداشتم.

وقتی آنها به باخت ادامه می دادند، مدام می گفتند، "بیایید یک بازی دیگر انجام دهیم" تا در نهایت بتوانند برنده شوند. وقتی بالاخره برنده شدند، نمی‌خواستند دوباره بازی کنند.

در این مرحله، من از درون می‌خندیدم. باورم نمی شد برد برایشان اینقدر مهم باشد. بالاخره این فقط یک بازی بود. من از آنها نخواستم که بازی دیگری انجام دهند زیرا با باخت مشکلی ندارم.

اما این حادثه مرا به فکر فرو برد. برخی از مردم آنقدر از باخت و شکست می ترسند که حتی چیزهایی را امتحان نمی کنند. چه طرز فکر ضعیف و خفه کننده ای داشتن.

همچنین ببینید: قدرت عادت و داستان Pepsodent

5. طرف تاریک خود را در آغوش بگیرید

مشکل دیگری که بسیاری از مردم دارند این است که نظر بسیار بالایی نسبت به خود دارند. آن‌ها فکر می‌کنند که ارواح نجیب هستند و از نظر اخلاقی برتر از دیگران هستند.

وقتی از چیزهای کوچک تلخ می‌شوند، این جایگاه اخلاقی آنها در هم می‌ریزد. وقتی آنها با تاریکی خود روبرو می شوند،آنها نمی توانند آن را اداره کنند آنها همچنین ممکن است دچار بحران هویت شوند.

راه حل این امر این است که جنبه تاریک خود را در آغوش بگیرید. همه ما جنبه شیطانی خود را داریم که دوست داریم آن را پنهان نگه داریم، و دلایل خوبی دارد.

کلید این است که به یاد داشته باشید که آن تمایلات شیطانی به عنوان بخشی از بسته انسانی بودن آمده است. شما واقعا نمی توانید از شر آنها خلاص شوید. اما شما می توانید از آنها به عنوان یک نیروی خوب استفاده کنید.

به عنوان مثال، رقابت شما می تواند شما را به سمت موفقیت و انجام کارهای خوب در جهان سوق دهد.

اخلاق بودن این نیست:

"من از هر بدی آزادم "

اخلاق بودن این است:

"می دانم که هم گرایش های خوب و هم بد دارم. من می‌خواهم از هر دو بهترین استفاده را ببرم تا زندگی همسو با ارزش‌هایم داشته باشم.»

همچنین ببینید: پلک زدن بیش از حد در زبان بدن (5 دلیل)

6. بپذیرید که زندگی می تواند ناعادلانه باشد

زندگی به شما مدیون نیست. زندگی شخصی نیست که بتوانید انتظار داشته باشید منصف باشد. خوب نباش تا زندگی برایت خوب باشد. خوب باش چون میخواهی بسیاری از مردم در این باور اشتباه زندگی می‌کنند که اگر خوب باشند، زندگی چیزهای خوبی را نصیبشان می‌کند.

هر اتفاقی بیفتد، اتفاق می‌افتد. اغلب ربطی به نوع فردی شما ندارد. کارما واقعی نیست بنابراین، احساس تلخی نسبت به زندگی هیچ فایده ای ندارد.

Thomas Sullivan

جرمی کروز یک روانشناس و نویسنده با تجربه است که به کشف پیچیدگی های ذهن انسان اختصاص دارد. جرمی با اشتیاق به درک پیچیدگی‌های رفتار انسانی، بیش از یک دهه است که به طور فعال در تحقیق و تمرین شرکت داشته است. او دارای مدرک دکتری است. در روانشناسی از یک موسسه مشهور، جایی که او در روانشناسی شناختی و عصب روانشناسی تخصص داشت.جرمی از طریق تحقیقات گسترده خود بینش عمیقی نسبت به پدیده های روانشناختی مختلف از جمله حافظه، ادراک و فرآیندهای تصمیم گیری ایجاد کرده است. تخصص او همچنین در زمینه آسیب شناسی روانی با تمرکز بر تشخیص و درمان اختلالات سلامت روان گسترش می یابد.اشتیاق جرمی به اشتراک گذاری دانش باعث شد تا او وبلاگ خود را با نام «درک ذهن انسان» تأسیس کند. او قصد دارد با گردآوری مجموعه وسیعی از منابع روانشناسی، بینش های ارزشمندی را در مورد پیچیدگی ها و تفاوت های ظریف رفتار انسانی در اختیار خوانندگان قرار دهد. از مقالات تامل برانگیز گرفته تا نکات کاربردی، جرمی یک پلتفرم جامع برای هر کسی که به دنبال افزایش درک خود از ذهن انسان است ارائه می دهد.جرمی علاوه بر وبلاگ خود، زمان خود را نیز به تدریس روانشناسی در یک دانشگاه برجسته اختصاص می دهد و ذهن روانشناسان و محققان مشتاق را پرورش می دهد. سبک تدریس جذاب و تمایل واقعی او برای الهام بخشیدن به دیگران، او را به استادی بسیار محترم و مورد تقاضا در این زمینه تبدیل کرده است.مشارکت جرمی در دنیای روانشناسی فراتر از دانشگاه است. او مقالات تحقیقاتی متعددی را در مجلات معتبر به چاپ رسانده و یافته های خود را در کنفرانس های بین المللی ارائه کرده و در توسعه این رشته مشارکت داشته است. جرمی کروز با فداکاری قوی خود برای پیشبرد درک ما از ذهن انسان، همچنان به الهام بخشیدن و آموزش خوانندگان، روانشناسان مشتاق و محققان همکار در سفرشان به سوی کشف پیچیدگی های ذهن ادامه می دهد.