نحوه ذخیره و بازیابی خاطرات

 نحوه ذخیره و بازیابی خاطرات

Thomas Sullivan

وسوسه انگیز است که فکر کنیم حافظه ما مانند حافظه یک ضبط کننده ویدیو کار می کند، زیرا اطلاعات را دقیقاً همانطور که ضبط شده پخش می کند. همیشه اینطور نیست.

بر اساس نحوه ذخیره و بازیابی خاطرات، آنها مستعد خطاهایی به نام تحریف حافظه هستند. حافظه تحریف شده حافظه ای است که یادآوری آن با آنچه که کدگذاری شده (ضبط شده) متفاوت است.

به عبارت دیگر، خاطرات ما می توانند ناقص یا حتی نادرست باشند. این مقاله به نحوه ذخیره و بازیابی خاطرات می پردازد. درک این موضوع کلید درک چگونگی ایجاد تحریف حافظه است.

چگونه حافظه ها را ذخیره می کنیم

در مقاله قبلی در مورد انواع مختلف حافظه، اشاره کردم که اطلاعات در حافظه بلند مدت ذخیره می شود. عمدتاً به عنوان "قطعات" معنا. وقتی از تحریف حافظه صحبت می کنیم، عمدتاً به حافظه بلندمدت می پردازیم. چیزهایی که در حافظه کوتاه مدت ثبت می شوند اغلب به راحتی و با دقت به یاد می آیند.

بهترین راه برای درک اینکه چگونه خاطرات را ذخیره می کنیم این است که حافظه بلند مدت خود را به عنوان یک کتابخانه در نظر بگیرید و ذهن خودآگاه شما کتابدار است.

وقتی می خواهید چیز جدیدی را به خاطر بسپارید، باید به آن توجه کنید. این شبیه به کتابداری است که کتاب جدیدی را به مجموعه خود اضافه می کند. کتاب جدید، خاطره جدید است.

البته، کتابدار نمی‌تواند کتاب جدید را فقط روی انبوهی از کتاب‌هایی که به‌طور تصادفی جمع‌آوری شده است بیندازد. به این ترتیب، پیدا کردن کتاب در زمانی که شخص دیگری کار می کند دشوار خواهد بودمی خواهد آن را قرض بگیرد.

به طور مشابه، ذهن ما فقط خاطرات تصادفی را روی هم جمع نمی کند، بدون اینکه ارتباطی با یکدیگر داشته باشند.

کتابدار باید کتاب را در قفسه سمت راست و سمت راست قرار دهد. بخش تا بتوان آن را به راحتی و به سرعت بازیابی کرد. برای انجام این کار، کتابدار باید همه کتاب‌های موجود در کتابخانه را مرتب کرده و سفارش دهد.

مهم نیست که این مرتب‌سازی چگونه انجام می‌شود- بر اساس ژانرها، نام نویسنده یا هر چیز دیگری. اما پس از انجام مرتب‌سازی، کتابدار می‌تواند این کتاب جدید را در محل مناسب خود قرار دهد و در صورت نیاز به راحتی و سریع آن را بازیابی کند.

چنین چیزی در ذهن ما اتفاق می‌افتد. ذهن اطلاعات را بر اساس شباهت بصری، شنیداری و عمدتاً معنایی مرتب و سازماندهی می کند. این بدان معنی است که یک خاطره در ذهن شما در قفسه خود از معنا، ساختار و زمینه مشترک ذخیره می شود. سایر خاطرات موجود در همان قفسه از نظر معنا، ساختار و زمینه شبیه به این حافظه هستند.

زمانی که ذهن شما نیاز به بازیابی حافظه دارد، به جای اسکن کردن هر خاطره در هر قفسه موجود، به سادگی به این قفسه می رود. کتابخانه ذهن شما.

نشانه های بازیابی و یادآوری

یک دانش آموز وارد کتابخانه می شود و از کتابدار کتاب می خواهد. کتابدار برای آوردن کتاب به قفسه سمت راست می رود. دانش آموز به کتابدار دستور داد تا کتاب را بیاورد.

به همین ترتیب، محرک های بیرونی از محیط و محرک های درونی از بدن، ذهن ما را راهنمایی می کند.خاطرات را بازیابی کنید.

همچنین ببینید: حالات صورت مختلط و نقابدار (توضیح داده شده)

به عنوان مثال، وقتی کتاب سال دبیرستان خود را مرور می کنید، چهره همکلاسی هایتان (محرک های بیرونی) باعث می شود خاطرات آنها را به خاطر بیاورید. وقتی احساس افسردگی می‌کنید (محرک‌های درونی)، زمان‌هایی را به یاد می‌آورید که در گذشته احساس افسردگی کرده‌اید.

همچنین ببینید: چرا روابط فاصله سنی کار نمی کند؟

این نشانه‌های داخلی و خارجی، نشانه‌های بازیابی نامیده می‌شوند. آنها مسیر حافظه مناسب را راه اندازی می کنند و به شما امکان می دهند حافظه را به خاطر بیاورید.

تشخیص در مقابل یادآوری

شما ممکن است یک حافظه را تشخیص دهید، اما ممکن است نتوانید آن را به خاطر بیاورید. چنین حافظه ای فرا حافظه نامیده می شود. بهترین مثال پدیده نوک زبان است. شما مطمئن هستید که چیزی را می دانید اما به نظر نمی رسد به آن دسترسی داشته باشید. در اینجا، نشانه بازیابی شما حافظه را فعال کرد اما نتوانست آن را به خاطر بیاورد.

کتابدار می‌داند کتابی که درخواست کرده‌اید در کتابخانه است، اما آنها نمی‌توانند در کدام قفسه یا در کدام بخش از اتاق مشخص کنند. . بنابراین آنها به جستجو و جستجو می‌پردازند، کتاب‌ها را غربال می‌کنند، همانطور که شما خاطره پنهان را در پدیده نوک زبان جستجو و جستجو می‌کنید. ?

اصل ویژگی رمزگذاری

توانایی به یاد آوردن یک حافظه بازی اعداد است. هرچه نشانه‌های بازیابی بیشتری داشته باشید، احتمال اینکه یک حافظه را فعال کنید و آن را با دقت به خاطر بیاورید بیشتر است.

مهمتر از آن، مجموعه خاصی از نشانه های محیطی که در هنگامشما در حال ثبت یک خاطره بودید تأثیر قدرتمندی بر یادآوری دارد. به این اصل اختصاصی بودن رمزگذاری می گویند.

به عبارت ساده، اگر در همان محیطی باشید که خاطره ای را در آن کدگذاری کرده اید، بهتر می توانید خاطره ای را به خاطر بیاورید. عملکرد واقعی آنها و اینکه چرا یادگیری رانندگی با استفاده از شبیه سازهای جاده موثر است.

یک مطالعه کلاسیک روی غواصان نشان داد که آنها بهتر می توانند کلماتی را که در خشکی یاد گرفته بودند در خشکی به خاطر بیاورند. برای کلماتی که در زیر آب یاد گرفتند، یادآوری زمانی که زیر آب بودند بهتر بود.

به چنین خاطراتی خاطرات وابسته به زمینه می گویند. وقتی از منطقه ای که در آن بزرگ شده اید بازدید می کنید و خاطرات مرتبط را تجربه می کنید، این خاطرات وابسته به زمینه هستند. آنها فقط به دلیل محیطی که شما در آن هستید ایجاد می شوند. نشانه های بازیابی همه هنوز وجود دارند.

در مقابل، خاطرات وابسته به حالت توسط وضعیت فیزیولوژیکی شما ایجاد می شوند. به عنوان مثال، بد خلقی باعث می‌شود زمان‌هایی را که قبلاً در حال بدی بوده‌اید، به یاد بیاورید.

تصویر بالا توضیح می‌دهد که چرا هنگام حفظ کردن برای امتحانات انباشته کردن ایده بدی است. در Cramming شما در مدت کوتاهی اطلاعات زیادی را در حافظه خود ثبت می کنید. این باعث می شود نشانه های کمتری در دسترس شما باشد تا از آن استفاده کنید. شما شروع به حفظ کردن در یک محیط خاص با نشانه های A، B، C و D می کنید.بسیار زیاد است.

یادگیری فاصله دار، که در آن چیزها را با تقسیم کردن آن به تکه های قابل مدیریت در طول زمان به خاطر می سپارید، به شما امکان می دهد از مجموعه های بیشتری از نشانه های خاص استفاده کنید.

چند چیزها را در محیطی با نشانه‌های A، B، C و D. سپس در یک محیط جدید با نشانه‌ها، چیزهای دیگری مانند C، D، E، و F. به این ترتیب، داشتن نشانه‌های بازیابی بیشتر به شما کمک می‌کند بیشتر به خاطر بسپارید.

علاوه بر نشانه های موجود در حین رمزگذاری، یادآوری به میزان عمیقی که اطلاعات را در طول رمزگذاری پردازش می کنید نیز بستگی دارد. پردازش عمیق اطلاعات به معنای درک آن و همسو کردن آن با ساختارهای دانش از قبل موجود شماست.

طرحواره ها و تحریفات حافظه

طرحواره ها ساختارهای دانش از قبل موجود شما هستند که توسط تجربیات گذشته شکل گرفته اند. آنها در درجه اول باعث تحریف حافظه می شوند. بیایید به قیاس کتابخانه خود برگردیم.

همانطور که کتابدار کتاب ها را در قفسه ها و قفسه ها مرتب می کند، ذهن ما خاطرات را در طرحواره ها مرتب می کند. طرحواره را به عنوان یک قفسه ذهنی حاوی مجموعه ای از خاطرات مرتبط در نظر بگیرید.

وقتی چیزی جدید را به خاطر می سپارید، آن را در خلاء انجام نمی دهید. شما این کار را در چارچوب چیزهایی که از قبل می دانید انجام می دهید. یادگیری پیچیده مبتنی بر یادگیری ساده است.

وقتی سعی می کنید چیز جدیدی یاد بگیرید، ذهن تصمیم می گیرد که این اطلاعات جدید در چه قفسه یا طرح واره ای قرار گیرد. به همین دلیل است که گفته می شود خاطرات ماهیت سازنده دارند. وقتی چیزی یاد می گیریجدید، شما در حال ساختن حافظه از اطلاعات جدید و طرحواره های از پیش موجود خود هستید.

طرحواره ها نه تنها به ما در سازماندهی خاطرات کمک می کنند، بلکه انتظارات ما را از نحوه عملکرد جهان نیز شکل می دهند. آنها الگویی هستند که برای تصمیم گیری، قضاوت و یادگیری چیزهای جدید از آن استفاده می کنیم.

نفوذهای طرحواره

اگر ما انتظارات خاصی از دنیا داشته باشیم، نه تنها بر قضاوت ما تأثیر می گذارند، بلکه بر قضاوت ما نیز تأثیر می گذارند. نحوه به یاد آوردن چیزها را لکه دار کنید در مقایسه با تکه‌های حافظه، طرحواره‌ها راحت‌تر به خاطر می‌آیند. کتابدار ممکن است نداند یک کتاب خاص کجاست، اما احتمالاً می‌داند که بخش یا قفسه کتاب کجاست.

در مواقع دشواری یا عدم اطمینان، احتمالاً برای یادآوری اطلاعات به طرح‌واره‌ها تکیه می‌کنیم. . این می تواند منجر به تحریف حافظه به نام نفوذ طرحواره شود.

به گروهی از دانش آموزان تصویری از پیرمردی نشان داده شد که به مرد جوانی کمک می کند تا از خیابان عبور کند. وقتی از آنها خواسته شد آنچه را که دیده اند به خاطر بیاورند، اکثر آنها گفتند که مرد جوانی را دیدند که به پیرمردی کمک می کرد.

اگر بلافاصله متوجه نشدید که پاسخ آنها اشتباه است، اشتباه مشابهی را مرتکب شده اید. انجام داد. شما و آن دانش‌آموزان، طرحی دارید که می‌گوید «جوان‌ها به افراد مسن کمک می‌کنند تا از خیابان‌ها عبور کنند» زیرا این چیزی است که معمولاً در دنیا اتفاق می‌افتد.

این نمونه‌ای از نفوذ طرحواره است. طرحواره از قبل موجود آنها به حافظه واقعی آنها نفوذ کرده یا با آنها تداخل داشته است.

مثل این است کهشما نام نویسنده ای را به کتابدار می گویید و آنها بلافاصله به بخش نویسنده می روند و یک کتاب پرفروش را بیرون می آورند. وقتی توضیح می دهید که کتاب مورد نظر شما نیست، آنها گیج و متعجب به نظر می رسند. کتابی که می‌خواستید در طرح آنها «آنچه مردم معمولاً از این نویسنده می‌خرند» نبود.

اگر کتابدار منتظر می‌ماند تا نام کتاب را ذکر کنید، این خطا رخ نمی‌دهد. به همین ترتیب، ما می‌توانیم با جمع‌آوری اطلاعات کامل و تلاش برای پردازش عمیق آن، نفوذ طرحواره را به حداقل برسانیم. گفتن "من به یاد نمی‌آورم" زمانی که از حافظه خود مطمئن نیستیم نیز کمک می‌کند.

اثر اطلاعات نادرست

اثر اطلاعات نادرست زمانی رخ می‌دهد که قرار گرفتن در معرض اطلاعات گمراه‌کننده باعث می‌شود حافظه خود را مخدوش کنیم. از یک رویداد این ناشی از عدم اتکا به حافظه خود و اتکای بیش از حد به اطلاعاتی است که دیگران ارائه می دهند.

شرکت کنندگان در یک مطالعه شاهد تصادفی با دو خودرو بودند. از یک گروه چیزی شبیه به این سوال پرسیده شد که "وقتی به خودروی دیگر برخورد ماشین با چه سرعتی حرکت می کرد؟" از گروه دیگر پرسیده شد، "ماشین با چه سرعتی حرکت کرد وقتی ماشین دیگر را شکست ؟"

شرکت کنندگان در گروه دوم سرعت های بالاتر را به یاد آوردند.2

صرف استفاده از کلمه "smashed" حافظه آنها را از سرعت حرکت ماشین تحریف کرد.

این فقط یک رویداد بود، اما همین تکنیک را می توان برای تحریف یک خاطره اپیزودیک متشکل از دنباله ای از موارد استفاده کرد.رویدادها.

بگویید که خاطره کودکی مبهمی دارید و نتوانسته اید نقاط را به هم وصل کنید. تنها کاری که کسی باید انجام دهد این است که شکاف ها را با اطلاعات اشتباه پر کند تا یک خاطره تحریف شده در ذهن شما کاشته شود.

اطلاعات نادرست منطقی است و به خوبی با آنچه قبلاً می دانید مطابقت دارد، بنابراین احتمالاً آن را باور کرده و به خاطر خواهید آورد.

اثر تخیل

باور کنید یا نه، اگر چیزی را به طور مکرر تصور کنید، ممکن است بخشی از حافظه شما شود. اما افراد بسیار تخیلی ممکن است مستعد اشتباه گرفتن تخیلات خود با حافظه باشند.

تعجب آور نیست زیرا ذهن پاسخ های فیزیولوژیکی را به سناریوهای تصوری ایجاد می کند. تصور بوییدن غذای مورد علاقه تان ممکن است به عنوان مثال غدد بزاقی شما را فعال کند. این نشان می‌دهد که ذهن، حداقل ضمیر ناخودآگاه، تصور را واقعی می‌داند.

این واقعیت که بسیاری از رویاهای ما در حافظه بلندمدت ثبت شده‌اند، تخیل و حافظه را گیج‌کننده نمی‌سازد. یا.

نکته کلیدی که باید در مورد خاطرات نادرست و تحریف شده به خاطر بسپارید این است که ممکن است دقیقاً شبیه خاطرات واقعی باشند. آنها می توانند به اندازه خاطرات واقعی واضح و دقیق به نظر برسند. داشتن خاطره روشن در مورد چیزی لزوماً به معنای واقعی بودن آن نیست. Baddeley، A. D. (1975).حافظه وابسته به زمینه در دو محیط طبیعی: در خشکی و زیر آب. مجله روانشناسی بریتانیا ، 66 (3)، 325-331.

  • Loftus, E. F., Miller, D. G., & برنز، اچ جی (1978). ادغام معنایی اطلاعات کلامی در حافظه دیداری مجله روانشناسی تجربی: یادگیری و حافظه انسان , 4 (1), 19.
  • Schacter, D. L., Guerin, S. A., & ژاک، پی ال ​​اس (2011). تحریف حافظه: دیدگاه تطبیقی. روندها در علوم شناختی ، 15 (10)، 467-474.
  • Thomas Sullivan

    جرمی کروز یک روانشناس و نویسنده با تجربه است که به کشف پیچیدگی های ذهن انسان اختصاص دارد. جرمی با اشتیاق به درک پیچیدگی‌های رفتار انسانی، بیش از یک دهه است که به طور فعال در تحقیق و تمرین شرکت داشته است. او دارای مدرک دکتری است. در روانشناسی از یک موسسه مشهور، جایی که او در روانشناسی شناختی و عصب روانشناسی تخصص داشت.جرمی از طریق تحقیقات گسترده خود بینش عمیقی نسبت به پدیده های روانشناختی مختلف از جمله حافظه، ادراک و فرآیندهای تصمیم گیری ایجاد کرده است. تخصص او همچنین در زمینه آسیب شناسی روانی با تمرکز بر تشخیص و درمان اختلالات سلامت روان گسترش می یابد.اشتیاق جرمی به اشتراک گذاری دانش باعث شد تا او وبلاگ خود را با نام «درک ذهن انسان» تأسیس کند. او قصد دارد با گردآوری مجموعه وسیعی از منابع روانشناسی، بینش های ارزشمندی را در مورد پیچیدگی ها و تفاوت های ظریف رفتار انسانی در اختیار خوانندگان قرار دهد. از مقالات تامل برانگیز گرفته تا نکات کاربردی، جرمی یک پلتفرم جامع برای هر کسی که به دنبال افزایش درک خود از ذهن انسان است ارائه می دهد.جرمی علاوه بر وبلاگ خود، زمان خود را نیز به تدریس روانشناسی در یک دانشگاه برجسته اختصاص می دهد و ذهن روانشناسان و محققان مشتاق را پرورش می دهد. سبک تدریس جذاب و تمایل واقعی او برای الهام بخشیدن به دیگران، او را به استادی بسیار محترم و مورد تقاضا در این زمینه تبدیل کرده است.مشارکت جرمی در دنیای روانشناسی فراتر از دانشگاه است. او مقالات تحقیقاتی متعددی را در مجلات معتبر به چاپ رسانده و یافته های خود را در کنفرانس های بین المللی ارائه کرده و در توسعه این رشته مشارکت داشته است. جرمی کروز با فداکاری قوی خود برای پیشبرد درک ما از ذهن انسان، همچنان به الهام بخشیدن و آموزش خوانندگان، روانشناسان مشتاق و محققان همکار در سفرشان به سوی کشف پیچیدگی های ذهن ادامه می دهد.