آیا کارما واقعی است؟ یا این یک چیز آرایشی است؟

 آیا کارما واقعی است؟ یا این یک چیز آرایشی است؟

Thomas Sullivan

کارما این باور است که آینده شما توسط آنچه در زمان حال انجام می دهید دیکته می شود. به طور خاص، اگر خوب انجام دهید، چیزهای خوب برای شما اتفاق می افتد و اگر بد انجام دهید، چیزهای بد برای شما اتفاق می افتد.

آیا کارما واقعی است؟ پاسخ کوتاه: خیر. برای پاسخ طولانی به خواندن ادامه دهید.

کارما با سرنوشت متفاوت است. سرنوشت می گوید:

"آنچه قرار است اتفاق بیفتد، اتفاق خواهد افتاد."

بسیاری از مردم به کارما و سرنوشت به طور همزمان باور دارند، بدون اینکه هرگز متوجه ناسازگاری بین این دو جهان بینی شوند.

در این مقاله، ما روانشناسی پشت باور به کارما را بررسی خواهیم کرد. . اما قبل از اینکه بتوانیم آن را بررسی کنیم، بیایید کمی روشن کنیم که چرا چیزی به نام کارما وجود ندارد.

کارما در مقابل عمل متقابل

این که چیزهای خوب فقط اتفاق می‌افتند، به سادگی درست نیست فقط برای افراد خوب و اینکه چیزهای بد فقط برای افراد بد اتفاق می افتد. نمونه های بی شماری از تاریخ وجود دارد که در آن اتفاقات بد برای افراد خوب و چیزهای خوب برای افراد بد رخ داده است.

هر نوع اتفاقی ممکن است برای همه نوع مردم بیفتد.

آنچه برای مردم اتفاق می افتد بستگی دارد. بر روی بسیاری از عوامل نوع شخصیتی که آنها دارند تنها یکی از عوامل متعدد است.

این که آیا شما یک فرد خوب یا بد هستید احتمالاً بر نحوه رفتار دیگران با شما تأثیر می گذارد. اما این کارما نیست، این عمل متقابل است - یکی از ویژگی های طبیعت انسان.

بسیاری از کسانی که به کارما اعتقاد دارند ارائه می دهند.نمونه های دقیق از عمل متقابل به عنوان مثال، شخص A به شخص B خوبی کرد و بعداً شخص B به شخص A کار خوبی کرد.

البته این چیزها اتفاق می افتد، اما کارما نیستند. اعتقاد به کارما نیروی ماوراء طبیعی عدالت را فرا می خواند. اگر کسی کارهای خوب شما را جبران کند، هیچ نیروی فراطبیعی در کار نیست.

چرا مردم فکر می کنند کارما واقعی است

پاسخ در این واقعیت نهفته است که ما گونه های اجتماعی هستیم. ذهن ما طوری تکامل یافته که در گروه های اجتماعی به طور موثر کار کند. ما آنچه را که برای تعاملات اجتماعی خود درست است با آنچه برای جهان هستی درست است اشتباه می کنیم.

این تا حد زیادی درست است که اگر شما به دیگران نیکی کنید، دیگران نیز به شما نیکی خواهند کرد. قانون طلایی برای روابط انسانی کار می کند. با این حال، جهان یک انسان نیست.

اعتقاد به کارما ریشه در گرایش مردم به نسبت دادن اختیار به جهان دارد- برای اینکه جهان را یک شخص بدانند. بنابراین، آنها فکر می کنند که اگر امروز نیکی کنند، کائنات بعداً مانند یک دوست جبران خواهد کرد. آنها معتقدند جهان عادل است.

مفهوم عدالت و انصاف فراتر از روابط اجتماعی برخی از پستانداران نیست. مردم طوری رفتار می کنند که انگار کیهان بخشی از گروه اجتماعی پستانداران آنهاست.

همچنین ببینید: روانشناسی افرادی که خودنمایی می کنند

همان قوانینی که در مورد گروه های اجتماعی ما اعمال می شود لزوماً در مورد جهان نیز صدق نمی کند. جهان بسیار بزرگتر از انسان ها و گروه های اجتماعی آنهاست.

علاوه بر این تمایل به نسبت دادن اختیار به جهان،دلایل روانشناختی دیگری که مردم به کارما اعتقاد دارند عبارتند از:

1. عدم کنترل

انسان دائما نگران آینده است. ما همیشه به دنبال این هستیم که اطمینان حاصل کنیم که آینده ما خوب خواهد بود. طالع بینی و طالع بینی به دلایلی محبوب هستند.

در عین حال، آنچه در آینده برای ما اتفاق می افتد بسیار نامشخص است. بنابراین ما به دنبال نوعی اطمینان هستیم.

اگر به شما بگویم که تنها کاری که برای اطمینان از آینده ای خوب باید انجام دهید این است که با دیگران خوب باشید، این ایده برای شما جذاب خواهد بود. شما اینگونه خواهید بود:

"خوب، من از این به بعد آدم خوبی خواهم شد و آینده من برای من تعیین خواهد شد."

حقیقت این است: شما می توانید باشید نجیب ترین روح روی کره زمین و با این حال، یک روز، ممکن است روی پوست موز در خیابان لیز بخوری، سرت را به سنگی بزنی و بمیری (امیدوارم این اتفاق هرگز نیفتد!).

این اتفاق نخواهد افتاد مهم است که چه خوبی در دنیا انجام داده اید یا نکرده اید. شخصیت دلپذیر شما شما را از قوانین فیزیک و طبیعت بالاتر نمی برد. کاهش اصطکاک بین پوست موز و خیابان تغییر نخواهد کرد زیرا شما فرد خوبی هستید.

آنچه که من را به شدت آزار می دهد این است که یک بدبختی برای کسی اتفاق می افتد و مردم گذشته قربانی را بررسی می کنند تا یک "رفتار بد" را تشخیص دهند. و بدبختی را به آن نسبت می دهند.

آنها فقط در تلاشند باور خود را به کارما تقویت کنند. برای قربانی ناعادلانه و بسیار توهین‌آمیز است.

به همین ترتیب، زمانی که فردی به دلیل خود به موفقیت چشمگیری دست می‌یابد.فداکاری و سخت کوشی، نسبت دادن آن به اعمال نیک گذشته آنها به همان اندازه آزاردهنده است.

2. اتصال زمان حال به گذشته

باور به کارما به افراد اجازه می‌دهد بین زمان حال و گذشته ارتباط برقرار کنند، جایی که این ارتباطات غیرقابل توجیه و غیرمنطقی است. ما این را در خرافات نیز مشاهده می کنیم.

انسان ها تمایل عمیقی به درک چیزها دارند و می توانند تا حد زیادی علل اجتماعی را به رویدادهای غیر اجتماعی نسبت دهند.

اگر اتفاق خوبی بیفتد. به شما، آنها می گویند این اتفاق افتاده است، زیرا شما خوب هستید. وقتی اتفاق بدی برای شما می افتد، می گویند که این اتفاق افتاده است زیرا شما بد هستید. تقریباً مثل این است که تمرکز آنها بر روابط اجتماعی آنها را از پیچیدگی جهان کور می کند.

به نظر نمی رسد آنها به هیچ امکان دیگری فکر کنند. چه چیز دیگری می توانید از یک گونه تکامل یافته برای اجتماعی بودن انتظار داشته باشید، درست است؟

همچنین ببینید: سوگیری های شناختی (20 مثال)

آنها به طور انتخابی رویدادهای اجتماعی گذشته را به یاد می آورند و سعی می کنند "قانون" کارما را اثبات کنند.

شخص باید سعی کنید فقط در جایی که چنین ارتباطی تضمین شده است بین حال و گذشته ارتباط برقرار کنید.

3. عدالت و رضایت

مردم می خواهند باور کنند که در جهانی عادلانه زندگی می کنند که در آن هر کس آنچه را که لیاقتش را دارد به دست می آورد. . باز هم، این نیز نیاز آنها را به کنترل بازی می کند. تا زمانی که آنها منصف باشند، باید در روابط اجتماعی با آنها منصفانه رفتار شودگروه‌ها.

اگر با مردم ناعادلانه رفتار شود، آنها همیشه نمی‌توانند به عدالت دست یابند، به خصوص اگر در موقعیت قدرت نباشند. در چنین سناریویی، باور به اینکه کارما از ستمگر مراقبت خواهد کرد، هم به نفس و هم به احساس عدالت ذاتی کمک می کند.

سرمایه گذاری در سهام را فراموش کنید، سرمایه گذاری کارمایی را امتحان کنید

وقتی مردم کارهای خوبی انجام می دهند. ، آنها احساس می کنند که سرمایه گذاری کارمایی انجام داده اند که انتظار دارند بعداً برای آن بازده دریافت کنند. محققان آن را فرضیه سرمایه گذاری کارمایی نامیده اند.

همراستا با آنچه تاکنون در مورد آن بحث کرده ایم، یک مطالعه نشان داد که وقتی افراد نتوانند نتایج مهم و نامطمئن را کنترل کنند، به احتمال زیاد به دیگران کمک می کند.2

این توضیح می دهد که چرا برخی از جویندگان کار درست قبل از تصمیم نهایی درخواست خود به خیریه کمک می کنند. و اینکه چرا دانش آموزان قبل از امتحان ناگهان مذهبی می شوند و قول می دهند که انسان خوبی باشند و از اشتباهات خود پشیمان می شوند.

اعتقاد به کارما و خودخواهی

اعتقاد به کارما باعث کاهش خودخواهی می شود و باعث می شود افراد بیشتر به دیگران کمک می کند، اما فقط به این دلیل که چنین باوری به آنها کمک می کند تا بعداً خودخواه تر شوند. تنش‌هایی را که بین اعضای گروه وجود دارد، نیروهای درونی خودخواهی و نوع‌دوستی نشان می‌دهد که فرد باید زندگی در یک گروه را متعادل کند.

اغلب انسان‌ها نوع‌دوستی را فقط در حد رفتار متقابل نشان می‌دهند. اگر شما به آنها کمک نکنید، آنها به شما کمک نمی کنند، مگر اینکه از خویشاوندان خود باشید.

برای انسان هاخود فداکارتر از آنچه واقعا هستند، مجبور شدند ساختار کارما را اختراع کنند. کمک به کسی که به شما کمک نمی کند هزینه بر است.

اگر فکر می‌کنید که نیروی کیهانی بعداً هزینه‌های شما را جبران می‌کند (با بهره)، به احتمال زیاد اکنون هزینه‌هایی را برای خود متحمل خواهید شد. این دیگر آنقدرها هم سخت نیست.

کمک به دیگران بدون انتظار هیچ چیز خوب به نظر می رسد، اما من هنوز شواهد آن را در جهان ندیده ام.

کلمات پایانی

در حالی که اعتقاد دارم در کارما ممکن است خوش خیم به نظر برسد، برای بسیاری از مردم مشکلات روانی ایجاد می کند. آنها را نسبت به واقعیت کور می کند و توانایی حل مسئله آنها را مختل می کند. بدتر از آن، زمانی که اتفاق بدی برای آنها می افتد، آنها فکر می کنند که این تقصیر آنهاست، حتی زمانی که به وضوح اینطور نیست.

هنگامی که این مقاله را به پایان می برم، اعتراف می کنم که در خفا امیدوار هستم که کارمای بدی دریافت نکنم. کارما را از بین می برد.

مراجع

    10>Furnham, A. (2003). اعتقاد به دنیای عادلانه: پیشرفت تحقیقات در دهه گذشته شخصیت و تفاوت های فردی ، 34 (5)، 795-817.
  1. Converse, B. A., Risen, J. L., & کارتر، تی جی (2012). سرمایه گذاری در کارما: وقتی خواستن کمک کردن را ترویج می کند. علوم روانشناسی ، 23 (8)، 923-930.

Thomas Sullivan

جرمی کروز یک روانشناس و نویسنده با تجربه است که به کشف پیچیدگی های ذهن انسان اختصاص دارد. جرمی با اشتیاق به درک پیچیدگی‌های رفتار انسانی، بیش از یک دهه است که به طور فعال در تحقیق و تمرین شرکت داشته است. او دارای مدرک دکتری است. در روانشناسی از یک موسسه مشهور، جایی که او در روانشناسی شناختی و عصب روانشناسی تخصص داشت.جرمی از طریق تحقیقات گسترده خود بینش عمیقی نسبت به پدیده های روانشناختی مختلف از جمله حافظه، ادراک و فرآیندهای تصمیم گیری ایجاد کرده است. تخصص او همچنین در زمینه آسیب شناسی روانی با تمرکز بر تشخیص و درمان اختلالات سلامت روان گسترش می یابد.اشتیاق جرمی به اشتراک گذاری دانش باعث شد تا او وبلاگ خود را با نام «درک ذهن انسان» تأسیس کند. او قصد دارد با گردآوری مجموعه وسیعی از منابع روانشناسی، بینش های ارزشمندی را در مورد پیچیدگی ها و تفاوت های ظریف رفتار انسانی در اختیار خوانندگان قرار دهد. از مقالات تامل برانگیز گرفته تا نکات کاربردی، جرمی یک پلتفرم جامع برای هر کسی که به دنبال افزایش درک خود از ذهن انسان است ارائه می دهد.جرمی علاوه بر وبلاگ خود، زمان خود را نیز به تدریس روانشناسی در یک دانشگاه برجسته اختصاص می دهد و ذهن روانشناسان و محققان مشتاق را پرورش می دهد. سبک تدریس جذاب و تمایل واقعی او برای الهام بخشیدن به دیگران، او را به استادی بسیار محترم و مورد تقاضا در این زمینه تبدیل کرده است.مشارکت جرمی در دنیای روانشناسی فراتر از دانشگاه است. او مقالات تحقیقاتی متعددی را در مجلات معتبر به چاپ رسانده و یافته های خود را در کنفرانس های بین المللی ارائه کرده و در توسعه این رشته مشارکت داشته است. جرمی کروز با فداکاری قوی خود برای پیشبرد درک ما از ذهن انسان، همچنان به الهام بخشیدن و آموزش خوانندگان، روانشناسان مشتاق و محققان همکار در سفرشان به سوی کشف پیچیدگی های ذهن ادامه می دهد.