روانشناسی آهنگ های موفق (4 کلید)
فهرست مطالب
در این مقاله، روانشناسی آهنگ های موفق را مورد بحث قرار خواهیم داد. به طور خاص، چگونه می توان از اصول روانشناسی برای ساخت یک آهنگ موفق استفاده کرد. من بر چهار مفهوم کلیدی تمرکز خواهم کرد: الگوها، موضوعات عاطفی، هویت گروهی و نقض انتظارات.
تصور زندگی بدون موسیقی سخت است. علیرغم اینکه موسیقی بخشی جدایی ناپذیر از تمام فرهنگهای بشری و تمدنهای شناخته شده است، هنوز اطلاعات کمی در مورد اینکه چرا این گونه روی ما تأثیر میگذارد، درک نشده است.
تنوع موسیقی خیرهکننده است. موسیقی برای همه فصول و احساسات وجود دارد.
بعضی از آهنگها باعث میشوند بخواهید بپرید و با مشت به صورت کسی بکوبید، در حالی که برخی دیگر باعث میشوند بخواهید استراحت کنید و کسی را در آغوش بگیرید. موسیقیهایی وجود دارد که میتوانید وقتی احساس بدی دارید به آن گوش دهید و موسیقیهایی وجود دارد که میتوانید هنگام خوشحالی آنها را تنظیم کنید.
تصور کنید که در یک گروه هستید و قصد دارید آهنگ جدیدی منتشر کنید. شما با آهنگ های قبلی خود موفقیت چندانی نداشتید. این بار میخواهید مطمئن شوید که موفق خواهید شد.
در ناامیدی خود، محققانی را استخدام میکنید که تمام آهنگهای موفق قبلی در تاریخ موسیقی را مطالعه میکنند تا لحن، زیر و بم، تم و موسیقی مشترک را شناسایی کنند. ساختار این آهنگها به شما دستوری برای یک آهنگ موفق ارائه میدهد.
شما همچنین یک روانشناس استخدام میکنید که به شما میگوید برای ساختن آهنگی که مردم دوست داشته باشند، باید به چه عواملی توجه کنید. بیایید آن عوامل را بررسی کنیم:
1)الگوها
روانشناس به شما می گوید: «مطمئن شوید که آهنگ شما دارای الگوهای تکرار شونده است، نه تنها در قسمت های آوازی، بلکه قسمت های موسیقی نیز». . در هر آهنگ، بخشی (چه موزیکال یا آوازی) وجود دارد که بارها و بارها تکرار می شود. این دو کارکرد روانشناختی مهم را انجام می دهد...
اول، از عملکرد شناختی انسان در تشخیص الگو بهره می برد. ما انسان ها در تشخیص الگوها در رویدادهای تصادفی مهارت داریم. وقتی الگوی یک آهنگ را تشخیص می دهیم و بارها و بارها آن را می شنویم، شروع به دوست داشتن آهنگ می کنیم زیرا الگوهای آن برای ما آشنا می شوند.
آشنایی باعث دوست داشتن می شود. ما چیزهایی را که با آنها آشنا هستیم دوست داریم. آنها به ما احساس امنیت می دهند زیرا می دانیم چگونه با چنین چیزهایی کنار بیاییم.
ناآشنا بودن باعث ناراحتی ذهنی خفیفی در ما می شود زیرا مطمئن نیستیم که چگونه با چیزهای ناآشنا برخورد کنیم.
همچنین ببینید: 22 سیگنال غالب زبان بدندومین کارکرد مهم یک الگوی تکرار شونده در یک آهنگ، کمک به حافظه است. اگر یک الگوی تکرار شونده در یک آهنگ وجود داشته باشد، به راحتی در حافظه ما جذب می شود و ما می توانیم اغلب آن الگو را به خاطر بیاوریم و زمزمه کنیم. به همین دلیل است که آهنگهایی که ما بیشتر دوست داریم بیشتر به یادمان میآیند.
توجه کنید که چگونه آهنگ مقدماتی خوش آهنگ در این شاهکار بتهوون تکرار میشود:
2) مضامین احساسی
"آهنگ شما باید نوعی مضمون عاطفی در خود داشته باشد".روانشناس به شما پیشنهاد می کند.
اگر آهنگی را در شما برانگیزد، به احتمال زیاد دوست خواهید داشت. این به دلیل پدیدهای است که من آن را «سکون عاطفی» مینامم.
سکون عاطفی یک حالت روانشناختی است که در آن ما تمایل داریم به دنبال فعالیتهایی باشیم که حالت عاطفی فعلی ما را حفظ کند.
برای مثال، اگر شما «احساس شادی میکنید، به دنبال فعالیتهایی خواهید بود که همچنان احساس شادی را در شما ایجاد کنند و اگر غمگین هستید، تمایل دارید کارهایی را انجام دهید که شما را غمگین میکند. به همین دلیل است که ما دوست داریم به آهنگ هایی گوش دهیم که با وضعیت عاطفی فعلی ما مطابقت دارند - آهنگ هایی که دقیقاً احساس ما را توصیف می کنند.
بنابراین تلاش عمدی برای برانگیختن احساسات از یک آهنگ ایده خوبی است. مردم آن را دوست خواهند داشت و احتمال موفقیت آهنگ شما افزایش می یابد.
3) شناسایی گروه
"از خود بپرسید، "کدام گروه می تواند به شدت با این آهنگ شناسایی شود؟"، پیشنهاد بعدی.
آهنگهای زیادی هستند که نه تنها به این دلیل که صدای خوبی داشتند، بلکه به این دلیل که با گروه خاصی از مردم صحبت میکردند، محبوب شدند.
اگر آهنگی حاوی اشعاری است که دقیقاً توصیف میکند. اینکه گروه بزرگی از مردم چه احساسی دارند، به احتمال زیاد به یک موفقیت تبدیل می شود.
همچنین ببینید: ابروهای درهم به زبان بدن (10 معنی)به عنوان مثال، اگر نژادپرستی مشکل بزرگی در کشور شما است، می توانید آهنگی بنویسید که بر بیماری های نژادپرستی تاکید کند یا نحوه قربانیان را شرح دهد. احساس تنفر نژادی.
اگر نامزدی برای ریاست جمهوری وجود دارد که گروه زیادی از مردم از او متنفرند، پس آهنگی بسازید که مسخره کند.آن نامزد ریاست جمهوری قطعاً در آن گروه موفقیت آمیز خواهد بود.
ما آهنگ هایی را دوست داریم که با جهان بینی و نظام اعتقادی ما مطابقت داشته باشند. چنین آهنگهایی باورهای ما را حفظ و تقویت میکنند - یک کارکرد روانشناختی بسیار مهم.
4) شکستن قراردادها، کمی
«قابلیتها را بشکنید، اما نه خیلی زیاد» آخرین پیشنهادی است که به شما داده میشود.
اگر شما یک فرد بالغ 25 ساله هستید، احتمالاً تاکنون هزاران آهنگ شنیده اید.
وقتی به آهنگ جدیدی گوش میدهید، انتظارات خاصی در ذهن دارید. اگر آهنگ جدیدی که می شنوید شبیه به هزار آهنگی باشد که قبلاً شنیده اید، بی مزه و کسل کننده خواهد بود.
همچنین، اگر بیش از حد انتظارات شما را نقض کند، مانند سر و صدا خواهد بود و شما هیچ توجهی به آن نخواهید داشت.
اما اگر کمی انتظارات شما را نقض کند، وجود دارد شانس بزرگی است که شما آن را دوست خواهید داشت.
یک آهنگ کمی غیر متعارف مغز ما را هیجان زده می کند و به نقطه شیرین بین آشنایی و ناآشنایی برخورد می کند. ما آهنگ هایی را دوست داریم که ذهن ما را مبهوت کنند، اما نه بیش از حد.
مثلاً موسیقی هوی متال، موسیقی جریان اصلی نیست. بنابراین، هنگامی که مردم با آن آشنا می شوند، توسط آن دفع می شوند.
با این حال، اگر آنها به ژانرهای متال گوش دهند که به موسیقی هایی که قبلاً گوش داده اند نزدیک تر است (پاپ، کانتری، هیپ هاپ و غیره) کم کم هوی متال را نیز دوست دارند. و قبل از اینکه متوجه شوید، آنها در حال حاضر وارد ژانرهای متال شدید مانند مرگ شده اندفلز و فلز سیاه.
بسیاری از مردم به سختی وارد ژانرهایی مانند هوی متال می شوند که به شدت انتظارات آنها را از اینکه موسیقی باید چگونه باشد زیر پا می گذارند.وقتی ما جوانتر بودیم، همه چیز متفاوت بود. همه چیز برای ما جدید بود و هنوز هیچ انتظاری نداشتیم. احتمالاً به همین دلیل است که تقریباً همه آهنگ هایی را که در کودکی گوش می دادیم دوست داشتیم. حتی امروز هم چنین آهنگ هایی لذت بخش هستند و خاطرات خوبی را زنده می کنند.
شما احتمالاً می توانید 10 آهنگ مختلف را نام ببرید که از آنها متنفرید، اما اگر از شما بپرسم، "یک آهنگ را نام ببرید که در کودکی از آن متنفر بودید؟" احتمالاً قبل از اینکه نامی پیدا کنید، باید زیاد و سخت فکر کنید.
استفاده از روانشناسی برای موفقیت
اکنون یک واقعیت جالب وجود دارد: یک گروه در واقع افرادی را استخدام کرد تا همه آهنگ های موفق قبلی را مطالعه کنید تا مطمئن شوند آهنگ بعدی آنها موفق خواهد بود!
آنها پول زیادی را در آن تحقیق سرمایه گذاری کردند و در نهایت به یک تک آهنگ رسیدند. آنها آن را منتشر کردند و با نفس بند آمده منتظر ماندند تا آن را تماشا کنند که همه چارت های برتر را در می آورد.
هیچ چیز، nada، zilch، zippo.
هیچ کس به دور از تبدیل شدن به یک موفقیت، توجهی به آن نکرد. ترانه. اما گروه در این مرحله برای ترک خیلی سرمایه گذاری کرده بود.
کارشناسان متوجه شدند که آهنگ احتمالاً خیلی ناآشنا بود و باید کاری کرد تا آن را بیشتر آشنا کرد. آنها تصمیم گرفتند این آهنگ را بین دو آهنگ معروف و آشنا در رادیو قرار دهند.
ایده این بود کهوقتی مردم بارها و بارها به آهنگ همراه با دیگر آهنگهای آشنا گوش میدهند، آشنایی سایر آهنگها به آهنگی که بین آنها قرار داده شده است سرایت میکند.
در عرض چند هفته این آهنگ به یک موفقیت بزرگ تبدیل شد.