آغازگر ناخودآگاه در روانشناسی
فهرست مطالب
پرایمینگ در روانشناسی پدیده ای است که زمانی اتفاق می افتد که قرار گرفتن در معرض یک محرک بر افکار و رفتار ما در پاسخ به محرک بعدی تأثیر می گذارد. هنگامی که این اتفاق در سطح ناخودآگاه رخ می دهد، به آن پرایمینگ ناخودآگاه می گویند.
به عبارت ساده تر، زمانی که شما در معرض یک قطعه اطلاعاتی قرار می گیرید، می تواند بر پاسخ شما به یک قطعه اطلاعات بعدی تأثیر بگذارد. اولین بخش از اطلاعات به نوعی به اطلاعات بعدی سرازیر می شود و بنابراین بر رفتار شما تأثیر می گذارد.
بگویید که فردی را می بینید که واقعاً می خواهید با او رابطه داشته باشید و آنها به شما می گویند. "من می خواهم با فردی باشم که گیاهخوار است و به حیوانات اهمیت زیادی می دهد."
لحظهای بعد، به آنها میگویید که چقدر حیوانات را دوست دارید، و داستانی را روایت میکنید که چگونه یک بار گربهای را که توسط صاحب شرورش بسته و وارونه روی یک درخت آویزان شده بود، نجات دادید.
این نمونه ای از پرایمینگ آگاهانه است. اولین بخش از اطلاعات، "مراقبت از حیوانات" شما را به نشان دادن رفتارهایی که نشان دهنده توجه به حیوانات است، آغاز کرد. از زمانی که به دنبال تحت تاثیر قرار دادن شریک بالقوه خود بودید، کاملاً از کاری که انجام میدادید آگاه و آگاه بودید.
وقتی همین فرآیند خارج از آگاهی ما اتفاق میافتد، به آن آغازگر ناخودآگاه میگویند.
شما در حال انجام یک بازی کلمه سازی با یک دوست هستم. هر دوی شما باید به یک کلمه پنج حرفی فکر کنید که شروع می شودبا "B" و با "D" به پایان می رسد. شما با "نان" می آیید و دوستتان با "ریش".
وقتی پرایمینگ به صورت ناخودآگاه اتفاق میافتد، شما دو نفر نمیدانید چرا این کلمات را به ذهنتان خطور میکند، مگر اینکه کمی خود اندیشی عمیق انجام دهید.
اگر کمی به عقب برگردیم، شروع میکنیم. برای به دست آوردن بینش.
یک ساعت قبل از معاشرت با دوستتان، در خانه خواهرتان «نان» و کره با چای میل کردید. درست قبل از شروع بازی، دوست شما مردی «ریشدار» را در تلویزیون دید که در مورد معنویت صحبت میکرد.
حتی اگر عمیقاً در مورد اعمال خود فکر کنیم، ممکن است نتوانیم شروع کردن ناخودآگاه را در هنگام وقوع آن تشخیص دهیم. این به این دلیل است که صدها یا شاید هزاران اطلاعاتی وجود دارد که ما روزانه با آنها مواجه می شویم.
بنابراین پی بردن به "پرایمر" در پشت رفتار فعلی ما اغلب می تواند یک کار دشوار و تقریباً غیرممکن باشد.
همچنین ببینید: چیزی که بعضی ها را اینقدر بداخلاق می کندنحوه کار مقدماتی ناخودآگاه
وقتی در معرض یک موضوع جدید قرار می گیریم بخشی از اطلاعات، برای مدتی در آگاهی ما باقی می ماند تا زمانی که به سطوح عمیق تر ناخودآگاه محو شود.
زمانی که یک محرک جدید نیاز به دسترسی به اطلاعات از ذخایر حافظه ذهنی خود را دارد، ما تمایل داریم به اطلاعاتی که هنوز در آگاهی ما شناور است، به لطف تازگی آن دسترسی پیدا کنیم.
در نتیجه، اطلاعاتی که به آنها دسترسی داریم. بر پاسخ ما به محرک جدید تأثیر می گذارد.
همچنین ببینید: 5 مرحله یادگیری چیزی که ارزش یادگیری داشته باشدذهن خود را به عنوان نوعی برکه که در آن ماهیگیری می کنید، در نظر بگیرید.همانطور که احتمال بیشتری وجود دارد ماهی هایی را که نزدیک سطح هستند صید کنید، زیرا به راحتی می توانید حرکت و موقعیت آنها را ارزیابی کنید، ذهن شما نیز می تواند به راحتی به اطلاعات نزدیک به سطح دسترسی پیدا کند و برخلاف اطلاعاتی که در اعماق ناخودآگاه دفن شده است.
هنگامی که شما ایدهای را برای شخصی مطرح میکنید، معمولاً مدت زیادی دوام نمیآورد زیرا نه تنها پرایمر در نهایت در ناخودآگاه محو میشود، بلکه دائماً با اطلاعات جدیدی بمباران میشویم که به احتمال زیاد می تواند پرایمر اصلی را زیر و رو کند یا بر آن غلبه کند و آغازگرهای جدید، قدرتمندتر و به راحتی در دسترس ایجاد کند.
نمونه هایی از پرایمینگ
به نظر می رسد پرایمینگ مفهومی مستقیم از یک هیجان انگیز روانشناختی آینده نگرانه، علمی-تخیلی در که یک شرور شیطانی کنترل کننده ذهن، دشمنانش را کنترل می کند و آنها را مجبور به انجام انواع کارهای عجیب و غریب و شرم آور می کند. با این وجود، نمونههای پرایمینگ در زندگی روزمره ما بسیار رایج است.
نویسندگان خودآگاه اغلب متوجه میشوند که ایدههایی را در نوشتههای خود وارد میکنند که اخیراً از جایی برداشت کردهاند و در سرشان شناور بودند. ممکن است مثالی باشد که چند روز پیش خوانده اند، کلمه جدیدی که دیشب با آن برخورد کرده اند، عبارتی شوخ طبعانه که اخیراً از یکی از دوستانشان شنیده اند و غیره.
همین طور هنرمندان، شاعران، نوازندگان و انواع افراد خلاق نیز مستعد چنین تأثیرات پرایمینگ هستند.
هنگام خرید یابه خرید یک ماشین جدید فکر کنید، احتمالاً به لطف پرایمینگ آن ماشین را بیشتر در جاده ها خواهید دید. در اینجا، ماشین اصلی که خریدهاید یا قصد خرید آن را داشتید، به عنوان یک آغازگر عمل کرد و رفتار شما را برای توجه به ماشینهای مشابه هدایت کرد.
وقتی یک تکه کیک میخورید، احتمالاً یکی دیگر را میخورید زیرا اول شما را آماده می کند که یکی دیگر را بخورید، که به نوبه خود شما را به خوردن یکی دیگر تحریک می کند، که به نوبه خود شما را به خوردن یکی دیگر تحریک می کند. همه ما چنین چرخه های گناه آلودی را پشت سر گذاشته ایم و آغازگر نقش مهمی در چنین رفتارهایی دارد.