نحوه لغو شستشوی مغزی (7 مرحله)

 نحوه لغو شستشوی مغزی (7 مرحله)

Thomas Sullivan

شستشوی مغزی فرآیند تلقین مکرر به فرد با مجموعه ای از باورهای جدید است. فکر کردن به شستشوی مغزی از نظر هویت مفید است. وقتی کسی شستشوی مغزی می‌گیرد، هویت قدیمی خود را رها می‌کند و هویت جدیدی به دست می‌آورد.

باورهای تلقین‌شده‌ای که از هویت جدید فرد حمایت می‌کنند، افکار و رفتارهای او را تغییر می‌دهند. فرد متحول شده است.

همه ما به طریقی توسط جامعه خود شستشوی مغزی داده ایم. این فرآیند اجتماعی شدن است که همه ما برای تطبیق بهتر با فرهنگ خود از آن عبور می کنیم. اگرچه شستشوی مغزی مفاهیم منفی دارد، اما لزوماً چیز بدی نیست.

افراد می توانند از طریق شستشوی مغزی باورهای سالمی را شکل دهند. حداقل در دوران کودکی، ما چیزهای زیادی را از طریق شستشوی مغزی یاد می گیریم.

شستشوی مغزی اساساً به دست آوردن باورها بدون تفکر انتقادی است. کودکان نمی توانند خودشان فکر کنند و باید شستشوی مغزی شوند تا آنها را به اعضایی کارآمد جامعه تبدیل کنند. اما هنگامی که یک فرد بالغ می شود، اهمیت بیشتری پیدا می کند که اعتبار باورهای خود را آزمایش کند.

بزرگسالانی که از عقاید خود انتقادی ندارند، در معرض سوء استفاده و استثمار قرار می گیرند. کسانی که در طول سال های نوجوانی مرحله فردی شدن را طی می کنند و حس سالمی از خود ایجاد می کنند، دارای سطوح پایداری از عزت نفس هستند.

این بدان معنا نیست که کسانی که هویت قوی برای خود ایجاد کرده اند، می توانند شستشوی مغزی نشوند برخی از رویدادهای زندگی می توانندحتی باثبات ترین افراد را در برابر شستشوی مغزی آسیب پذیر کنید.

فرایند شستشوی مغزی

در این مقاله، وقتی به شستشوی مغزی اشاره می کنم، در مورد بزرگسالی صحبت می کنم که ناگهان از طریق شستشوی مغزی به شخص دیگری تبدیل می شود. شستشوی مغزی معمولاً با سوء استفاده کنندگان و فرقه ها همراه است. عوامل زیر اغلب در شستشوی مغزی شرکت می کنند:

  • والدین و همسران آزارگر
  • رهبران فرقه
  • روانشناسی
  • واعظان رادیکال
  • جوامع مخفی
  • انقلابیون
  • دیکتاتورها
  • رسانه های جمعی

مردم شستشوی مغزی می دهند تا بتوانند قدرت، کنترل، استفاده و استثمار را بدست آورند. شست وشوی مغزی.

همه را نمی توان به طور یکسان شستشوی مغزی داد. برخی افراد در برابر شستشوی مغزی آسیب پذیرتر هستند. گاهی اوقات، رویدادهای خاصی رخ می دهد که افراد را به ویژه مستعد شستشوی مغزی می کند.

افرادی که هویت قوی برای خود ایجاد کرده اند، کمتر مستعد شستشوی مغزی هستند. آنها به راحتی تحت تأثیر تأثیر دیگران قرار نمی گیرند. آنها می دانند که چه کسانی هستند و چه می خواهند. هویت آنها بر اساس چیزهای ناملموسی استوار است که هیچ کس نمی تواند آنها را از آنها بگیرد - مهارت ها، ویژگی ها، توانایی ها، اشتیاق و هدف آنها. بر پایه ای متزلزل استوار است. این برای اکثر افرادی که به شدت با شغل، روابط و دارایی های مادی خود همذات پنداری می کنند، صادق است.شغل، روابط، یا دارایی، شکافی در هویت آنها ایجاد می کند. آن‌ها از بحران هویت رنج می‌برند.

وقتی فردی دچار بحران هویت می‌شود، به دنبال هویت جدیدی است. آنها در برابر شستشوی مغزی آسیب پذیر می شوند زیرا به آنها هویت جدیدی را نوید می دهد.

افراد هویت خود را از طریق اجتماعی شدن توسعه می دهند. بنابراین شکل‌گیری هویت امری اجتماعی است. مردم به دنبال ایجاد هویتی هستند که برای گروه های درونی آنها قابل قبول باشد.

به همین دلیل است که روانشناسی گروهی یکی از ویژگی های کلیدی شستشوی مغزی است. تقریباً همیشه، هنگامی که فردی شستشوی مغزی می‌گیرد، گروه قبلی خود (و هویت مرتبط) را ترک می‌کند تا گروه جدیدی (و هویت مرتبط) اتخاذ کند.

شستشوی مغزی در مراحل زیر انجام می‌شود: 9> 1. جداسازی هدف

اگر هدف گم شده باشد و در حال حاضر دچار بحران شده باشد، احتمالاً آنها خود را از گروه خود جدا کرده اند، حداقل از نظر ذهنی. شستشوی مغزی آنها را از نظر فیزیکی نیز با بردن آنها به مکان دیگری جدا می کند و از آنها می خواهد که تمام تماس های گروه قبلی خود را قطع کنند.

2. شکستن هدف

شستشوی مغز یا سوء استفاده کننده هر کاری که می تواند انجام می دهد تا هویت قبلی هدف را کاملاً از بین ببرد. آنها با روشی که هدف تا به حال زندگی خود را داشته است، مسخره خواهند کرد. آنها ایدئولوژی های قبلی و وابستگی های گروهی خود را به سخره خواهند گرفت.

برای جلوگیری از هرگونه مقاومت وهر چه عزت نفس در هدف باقی مانده است را از بین ببرند، آنها اغلب هدف را تحقیر، شرمسار و شکنجه می کنند.

همچنین ببینید: 8 مرحله خشم در روانشناسی

3. قول دادن به یک هویت جدید

هدف اکنون آماده است تا به گونه ای شکل بگیرد که شست و شوی مغزی می خواهد به آنها شکل دهد. شست و شوی مغزی به آن ها قول هویت جدیدی می دهد که زندگی آن ها را «متحول» می کند. شست‌و‌شوی مغزی، هدف را به گروه خود دعوت می‌کند، جایی که سایر اعضا نیز متحول شده‌اند.

این موضوع نیاز اساسی انسان هدف را به هویتی که توسط گروهی که به آن تعلق دارند، مطلوب می‌داند، شکار می‌کند.

4. پاداش دادن به هدف برای پیوستن

اعضای فرقه زمانی جشن می گیرند که عضو جدیدی را استخدام می کنند تا حس موفقیت را به آنها القا کنند. هدف احساس می کند که کار ارزشمندی انجام داده است. اغلب، گروه شستشوی مغزی، نام جدیدی را به استخدام‌کننده می‌دهد که با هویت تازه پذیرفته‌شده‌شان همسو باشد.

نشانه‌های یک فرد شستشوی مغزی

اگر بیشتر نشانه‌های زیر را مشاهده کردید، نشانه‌های خوبی وجود دارد. به احتمال زیاد آنها شستشوی مغزی شده اند.

  • آنها دیگر خودشان نیستند. آنها به شخص دیگری تبدیل شده‌اند.
  • مجبور عقاید، گروه و رهبر گروه جدید خود هستند. آنها نمی توانند در مورد اینها صحبت نکنند.
  • وابستگی شدید به باورهای جدیدشان. آنها دائماً به شما خواهند گفت که چگونه در مورد همه چیز اشتباه می کنید. آن‌ها طوری رفتار می‌کنند که انگار «پاسخ» را پیدا کرده‌اند.
  • رهبر گروه را بدون فکر، گاهی به ضرر خود دنبال کنید. اما آنها نمی توانندببینید که آنها آسیب دیده اند.

چگونه شستشوی مغزی را خنثی کنید

اگر هدفی عمیقاً و برای مدت طولانی شستشوی مغزی داده شده باشد، لغو شستشوی مغزی می تواند بسیار دشوار باشد. مدت زمانی که برای لغو شستشوی مغزی طول می کشد به عمق شستشوی مغزی بستگی دارد.

با گذشت زمان، باورها تقویت می شوند و شکستن آنها سخت تر است. هر چه زودتر بتوانید شستشوی مغزی یک فرد را لغو کنید، بهتر است.

رویکرد گام به گامی که می توانید برای معکوس کردن شستشوی مغزی یک فرد در پیش بگیرید، در زیر آمده است:

1. آنها را از فرقه خود جدا کنید

تا زمانی که در گروه خود بمانند، هویت و باورهای خود را تقویت خواهند کرد. بنابراین، اولین قدم این است که آنها را از گروه خود حذف کنید. باورهای ما نیاز به حمایت از محیط ما دارند.

زمانی که هدف منزوی یا در محیط دیگری قرار می گیرد، ذهن آنها می تواند استراحت کند و به خود فرصتی دهد تا چیزها را دوباره ارزیابی کند.

2 . خودتان را به عنوان یک گروه معرفی کنید

از قضا، روش های خنثی سازی شستشوی مغزی بسیار شبیه به خود شستشوی مغزی است. این به این دلیل است که ذهن چگونه کار می کند. ما نمی‌توانیم از قوانین ذهن فرار کنیم.

ارائه خود به عنوان یک گروه درون گروهی به این معنی است که به هدف نشان می‌دهید که طرف آن‌ها هستید. اگر سعی کنید آنها را مستقیماً از دروازه تبدیل کنید، آنها در مقابل شما مقاومت می کنند و شما را به عنوان یک گروه بیرونی، یعنی دشمن در نظر می گیرند.

می توانید به آنها نشان دهید که با آنها طرف هستید. قضاوت کننده، غیر دفاعی، دلسوز و محترم. شما نمی خواهیدبه آنها دلیلی برای مقاومت در برابر شما بدهید.

3. باورهای آنها را سوراخ کنید

شما نمی خواهید با گفتن اینکه چقدر اشتباه و مضحک هستند، باورهای آنها را زیر پا بگذارید. این رویکرد به ندرت کار می کند و آنها را حالت دفاعی می کند.

در عوض، می خواهید از آنها سؤال کنید، کنجکاوی واقعی نشان دهید. با طرز فکر "بیایید این ایده ها را با هم ساختارشکنی کنیم" از آنها در مورد اعتقادشان سوال بپرسید. در حین انجام این کار، مطمئن شوید که ایرادات اعتقادات آن‌ها را به شیوه‌ای غیرتهاجمی نشان می‌دهید.

این رویکرد «مرگ با هزار کات» به آرامی باورهای آن‌ها را تضعیف می‌کند. این کار را مکرر انجام دهید تا بذر شک در ذهن آنها بکارید.

4. به آنها نشان دهید که چگونه شست و شوی مغزی شده اند

وقتی عقاید آنها را سوراخ می کنید، به آنها نشان دهید که اعتقادات آنها مبنای منطقی ندارد. به آنها بگویید که ایده های فرقه خود را بدون تفکر انتقادی پذیرفته اند.

در حین انجام این کار، مهم است که آنها را از عقایدشان جدا کنید. شما نمی خواهید به آنها حمله کنید، فقط به اعتقادات آنها حمله کنید.

همچنین ببینید: چرا رسیدن به کف سنگ می تواند برای شما خوب باشد

به جای اینکه بگویید:

"شما خیلی ساده لوح هستید که در این دام افتاده اید."

بگویید: :

«می‌توانید ببینید که چگونه توسط X شستشوی مغزی داده‌اید؟ نگران نباشید، ما با هم می توانیم آن را معکوس کنیم. ما می توانیم از طریق آن کار کنیم."

این نشان می دهد که آنها از اعتقادات خود جدا هستند. اگر آنها این باورها را به دست آوردند، می توانند آنها را نیز کنار بگذارند.

هدف شما جلب نیاز آنها به منطقی بودن است. شمابه آنها نشان دهید که روشی که آنها باورهای خود را توسعه دادند چیزی جز عقلانی بود.

5. MO سایر شوینده‌های مغزی را به آنها نشان دهید

در این مرحله، اگر شروع به زیر سوال بردن اعتقادات خود کرده‌اند، می‌توانید با نشان دادن روش‌های عملیاتی و افشای دستور کار شستشوی مغزی، آنها را بیشتر پیش ببرید. به آنها داستان بگویید و کلیپ هایی از فرقه هایی را که شست و شوی مغزی و آسیب رساندن به مردم را انجام داده اند به آنها نشان دهید.

این این ایده را در ذهن آنها تثبیت می کند که آنها نیز مانند بسیاری دیگر تحت تأثیر قرار گرفته اند و می توانند به مسیر خود بازگردند.

در حالی که شما این کار را انجام دهید، این ایده را در ذهن آنها ایجاد می کنید که شستشوی مغز دشمن آنهاست، یعنی گروه بیرونی.

6. هویت قبلی خود را بازیابی کنید

می‌دانید که اگر دچار بحران هویت شوند، شستشوی مغزی را با موفقیت برگردانید. هر زمان که هویت اصلی را رها کنیم، با بحران هویت مواجه می شویم. آنها ممکن است احساس گمراهی کنند، گریه کنند یا عصبانی باشند.

وظیفه شما در این مرحله این است که به آرامی هویت قبلی آنها را بازیابی کنید. با آنها در مورد خود قبلی خود صحبت کنید که چگونه قبل از شستشوی مغزی بودند. در حالی که این کار را انجام می دهید، مطمئن شوید که شما و همه افراد دیگر از خود قبلی خود بسیار خوششان آمده است.

افکار آنها، نظراتی که داشتند و کارهایی که قبلا انجام می دادند را به آنها بگویید. این به آن‌ها کمک می‌کند تا به خوبی در هویت قبلی‌شان قرار بگیرند.

توجه داشته باشید که وقتی یک فرد شستشوی مغزی شود، ممکن است نتواند به طور کامل به خود قبلی خود بازگردد. آنها نمی کنندباید. ذهن آنها کشیده شده است.

آنها فقط باید جنبه های منفی باورهای تلقین شده و هویت شسته شده مغزی خود را کنار بگذارند. آنها می توانند با خیال راحت جنبه های بی ضرر شستشوی مغزی را حفظ کنند و آنها را در خود قبلی خود بگنجانند.

7. هویت آنها را به روز کنید

به آنها توضیح دهید که چگونه شست و شوی مغزی آنها هویت ضعیف و کمبود ارزش خود را طعمه خود کرده است. اگر به آنها اهمیت می دهید، فقط نمی خواهید هویت قبلی آنها را بازیابی کنید. می‌خواهید آن را به‌روزرسانی کنید.

اگر آنها به شناسایی چیزهای موقتی و ناملموس برگردند، در زمان وقوع بحران بعدی دوباره مستعد شستشوی مغزی می‌شوند. شما می خواهید به آنها بیاموزید که چگونه با مهارت ها، طرز فکر و توانایی های دائمی خود شناسایی شوند.

این نه تنها راه را برای سطح سالمی از عزت نفس هموار می کند، بلکه آنها را از شستشوی مغزی آینده نیز مصون می کند.

Thomas Sullivan

جرمی کروز یک روانشناس و نویسنده با تجربه است که به کشف پیچیدگی های ذهن انسان اختصاص دارد. جرمی با اشتیاق به درک پیچیدگی‌های رفتار انسانی، بیش از یک دهه است که به طور فعال در تحقیق و تمرین شرکت داشته است. او دارای مدرک دکتری است. در روانشناسی از یک موسسه مشهور، جایی که او در روانشناسی شناختی و عصب روانشناسی تخصص داشت.جرمی از طریق تحقیقات گسترده خود بینش عمیقی نسبت به پدیده های روانشناختی مختلف از جمله حافظه، ادراک و فرآیندهای تصمیم گیری ایجاد کرده است. تخصص او همچنین در زمینه آسیب شناسی روانی با تمرکز بر تشخیص و درمان اختلالات سلامت روان گسترش می یابد.اشتیاق جرمی به اشتراک گذاری دانش باعث شد تا او وبلاگ خود را با نام «درک ذهن انسان» تأسیس کند. او قصد دارد با گردآوری مجموعه وسیعی از منابع روانشناسی، بینش های ارزشمندی را در مورد پیچیدگی ها و تفاوت های ظریف رفتار انسانی در اختیار خوانندگان قرار دهد. از مقالات تامل برانگیز گرفته تا نکات کاربردی، جرمی یک پلتفرم جامع برای هر کسی که به دنبال افزایش درک خود از ذهن انسان است ارائه می دهد.جرمی علاوه بر وبلاگ خود، زمان خود را نیز به تدریس روانشناسی در یک دانشگاه برجسته اختصاص می دهد و ذهن روانشناسان و محققان مشتاق را پرورش می دهد. سبک تدریس جذاب و تمایل واقعی او برای الهام بخشیدن به دیگران، او را به استادی بسیار محترم و مورد تقاضا در این زمینه تبدیل کرده است.مشارکت جرمی در دنیای روانشناسی فراتر از دانشگاه است. او مقالات تحقیقاتی متعددی را در مجلات معتبر به چاپ رسانده و یافته های خود را در کنفرانس های بین المللی ارائه کرده و در توسعه این رشته مشارکت داشته است. جرمی کروز با فداکاری قوی خود برای پیشبرد درک ما از ذهن انسان، همچنان به الهام بخشیدن و آموزش خوانندگان، روانشناسان مشتاق و محققان همکار در سفرشان به سوی کشف پیچیدگی های ذهن ادامه می دهد.