نشانه هایی از کیهان یا تصادف؟

 نشانه هایی از کیهان یا تصادف؟

Thomas Sullivan

شما احتمالاً با یکی از آن افرادی برخورد کرده اید که معتقدند نشانه هایی از کیهان دریافت می کنند. شاید شما یکی از آنها باشید من مطمئناً در گذشته اینگونه فکر می کردم.

همچنین ببینید: "چرا من اینقدر چسبنده هستم؟" (9 دلیل بزرگ)

می دانید، شما در حال کار بر روی یک کار دشوار هستید و با یک مانع روبرو می شوید. سپس به خود می گویید این نشانه ای از کائنات است که باید ترک کنید. یا زمانی که به سرمایه گذاری در یک تجارت فکر می کنید و به دوستی برخورد می کنید که می گوید قبلاً در همان کسب و کار سرمایه گذاری کرده است.

«رونق! این نشانه ای است که من در مسیر درستی هستم. احتمال اینکه دوست عزیز من در همان کسب و کاری که من می خواستم در آن سرمایه گذاری کنم سرمایه گذاری کرده باشد چیست؟ ما از طریق تله پاتی به هم متصل هستیم.»

نه خیلی سریع.

در این مقاله، به بررسی این موضوع می پردازیم که چرا ما این تمایل را داریم که باور کنیم پیام هایی از کیهان دریافت می کنیم و چرا به سیم متصل شده ایم. توجه به این «نشانه‌ها».

دیدن نشانه‌هایی از کیهان

از این قبیل موارد می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • فکر کردن به دوستی که به آن فکر نکرده‌اید. پس از مدتی و سپس دریافت پیامک یا تماس از طرف آنها.
  • سفارش پیتزا به قیمت 10 دلار و فهمیدن اینکه دقیقاً 10 دلار در جیب خود دارید.
  • دیدن شماره 1111 یا 2222 یا 333 روی پلاک‌ها.
  • توجه به ماشینی که فکر می‌کردید همه جا بخرید.
  • یک کلمه را در کتاب بخوانید و سپس دقیقاً همان کلمه را در فید رسانه‌های اجتماعی خود پیدا کنید.

بسیاری از این مثال ها برای توجیه وجود قانون استفاده کرده انددر خرافات کی، چگونه یا کدام مهمان می آیند. خرافات به این شکل مبهم هستند. این به افراد خرافاتی اجازه می‌دهد تا طیف وسیعی از رویدادها را در پیش‌بینی‌های خود بگنجانند.

یک نقطه پایانی یا احتمال این است که مهمانان بلافاصله پس از صدای جیر جیر بیایند. پیش بینی تایید شد احتمال دوم این است که مهمانان ساعاتی دیرتر بیایند. پیش‌بینی تأیید شد.

احتمال سوم این است که مهمانان چند روز بعد بیایند. پس چی؟ آنها هنوز هم رسیدند، نه؟ پیش‌بینی تأیید شد.

چهارمین احتمال این است که کسی تماس بگیرد. این همان چیزی است که با یک مهمان، فقط نه حضوری، بحث می کنند. پیش بینی تایید شد می بینید که من با این به کجا می روم.

ما اطلاعات مبهم را بر اساس تصورات خودمان تطبیق می دهیم. هنگامی که ادراکات ما به روشی خاص تنظیم می شوند، واقعیت را از طریق فیلترهای آنها می بینیم.

اول، برجسته بودن یک رویداد از سوگیری توجه ما سوء استفاده می کند و ما متوجه آن می شویم. در ذهن ما باقی می ماند، و سپس با توجه به آن در محیط خود هماهنگ می شویم. سپس این دو رویداد را در ذهن خود به هم وصل می کنیم و از تکراری بودن آنها شگفت زده می شویم.

حافظه در اینجا نقش کلیدی دارد. ما رویدادهای برجسته را به یاد می آوریم. ما به مواردی که این رویدادها رخ نمی‌دهند توجهی نمی‌کنیم.

مثلاً به خرید خودرو فکر کرده‌اید و سپس در طول یک هفته آن خودرو را در همه جا ببینید. در طول آن هفته، شما ممکن است آن ماشین، مثلاً هفت را دیده باشیدبارها.

شما این وقایع برجسته را به وضوح به یاد دارید. در همان هفته، خودروهای زیادی را نیز دیدید. در واقع، شما بیشتر از خودروهایی که قصد خرید آن را داشتید، چنین خودروهایی را دیدید.

ذهن شما به این بسیاری از خودروهای دیگر توجه چندانی نداشت زیرا درک شما برای توجه به خودرویی که در مورد آن فکر می کردید به خوبی تنظیم شده بود.

این نشانه ای از جهان نیست که شما باید آن ماشین را بخرید. این دقیقاً نحوه عملکرد ذهن ماست.

بهترین راه برای تصمیم گیری های مهم این است که به خرافاتی مانند اینها اعتماد نکنیم، بلکه همه هزینه ها و منافع این تصمیمات را به درستی سنجیده باشیم.

مرجع

  1. Johansen, M. K., & عثمان، م. (2015). تصادفات: پیامد اساسی شناخت عقلانی. ایده های جدید در روانشناسی , 39 , 34-44.
  2. Beck, J., & Forstmeier, W. (2007). خرافات و باور به عنوان محصولات جانبی اجتناب ناپذیر یک استراتژی یادگیری تطبیقی طبیعت انسان ، 18 (1)، 35-46.
  3. Watt, C. (1990). روانشناسی و تصادفات. مجله اروپایی فراروانشناسی ، 8 ، 66-84.
جاذبه، یعنی آنچه را که به آن فکر می کنیم در واقعیت خود جذب می کنیم. اگر شما علاقه مندید، یک مقاله کامل نوشته ام که قانون را بی اعتبار می کند.

خوب، پس اینجا چه اتفاقی می افتد؟ ? وقتی چنین وقایعی رخ می دهد، چرا مردم بر این باورند که نشانه هایی از جهان هستی هستند؟

نیاز به اطمینان خاطر و آسایش

اگر به انواع معانی که مردم برای چنین رویدادهایی نسبت می دهند نگاه کنید، اولین چیزی که متوجه می شوید این است که آنها سعی می کنند این رویدادها را شخصاً مرتبط کنند. این رویدادها باید کاری در مورد آنها انجام دهند. کیهان به آنها پیام می فرستد.

سپس، اگر از خود بپرسیم که این پیام ها چه هدفی را دنبال می کنند، تقریباً همیشه پاسخ این است که آنها برای اطمینان دادن به گیرنده عمل می کنند. آنها احساس راحتی یا امید را در گیرنده القا می کنند.

چرا یک گیرنده می خواهد مطمئن شود؟ و چرا جهان، از همه چیز؟

مردم در حین گذراندن زندگی، با عدم قطعیت زیادی مواجه می شوند- عدم اطمینان در شغل، روابط، آینده و چه چیزهایی. این عدم اطمینان منجر به از دست دادن حس کنترل می شود. اما مردم می‌خواهند باور کنند که می‌توانند زندگی و سرنوشت خود را به نحوی کنترل کنند.

وارد کیهان شوید. همه چیز را بهتر کنید کنترل بیشتری بر زندگی و واقعیت افراد نسبت به آنها داردانجام دادن. پس به نشانه ها و حکمت آن گوش می دهند.

به این ترتیب مردم اختیار را به عالم هستی نسبت می دهند. کیهان عامل فعالی است که برای هدایت آنها پیام می فرستد. (همچنین ببینید آیا کارما واقعی است؟)

بنابراین، هنگامی که مردم با زمان دشوار یا نامطمئنی روبرو می شوند و می خواهند اطمینان حاصل کنند که همه چیز درست خواهد شد، این نیازها را از جهان برآورده می کنند.

به عنوان مثال، فردی که یک کسب و کار جدید راه اندازی می کند ریسک می کند. آنها واقعا نمی توانند از موفقیت مطمئن باشند. در اعماق عدم قطعیت، آن‌ها مشتاق «نشانه‌ای» از کیهان قدرتمند هستند تا بتوانند اضطراب خود را کاهش دهند.

«نشانه» اطمینان و راحتی را فراهم می‌کند. این می تواند هر چیزی باشد، تا زمانی که فرد مایل باشد آن را به عنوان یک نشانه ببیند. معمولاً آنها تصادفی هستند.

تصمیم گیری های مهم زندگی می تواند فرآیندی بسیار دشوار و مملو از اضطراب باشد. کیهان به صدا در می آید و تصمیم گیری مردم را آسان می کند.

همه چیز به دلیلی اتفاق می‌افتد

وقتی می‌خواهیم تصمیم سختی بگیریم، کمک می‌کند تا بخشی از مسئولیت را از شانه‌هایمان به شانه‌های سرنوشت، سرنوشت یا جهان منتقل کنیم. این یک مکانیسم دفاعی است که از خود در برابر پیامدهای منفی بالقوه یک تصمیم سخت محافظت می کند.

به هر حال، اگر این جهان هستی باشد که به شما علامت «به جلو» داده است، پس از تصمیم گیری آنقدر بد به نظر نخواهید رسید. یک تصمیم ضعیف.

مردم ممکن است شما را سرزنش کنند، اما نه جهان. بنابراین شما به طور نامحسوس تقصیر را به گردن می اندازیدکائنات. کائنات عاقل است. کائنات باید برنامه های دیگری برای شما داشته باشد. هر اتفاقی دلیلی دارد. این کائنات است که بیش از شما مسئول این موضوع است.

البته، این که بخواهیم باور کنیم که همه چیز به دلیلی اتفاق می‌افتد نیز نیاز ما به اطمینان را بازی می‌کند.

چه جالب این است که مردم واقعاً می خواهند کاری انجام دهند - وقتی در تصمیمات خود هیچ شکی ندارند - به نظر می رسد خرد جهان را دور می اندازند. به نظر می رسد که آنها در این لحظات کمتر با خواندن نشانه های کیهان هماهنگ هستند.

هر زمان که در مواجهه با موانع پافشاری می کنید، آیا نشانه های جهان (موانع) را نادیده نمی گیرید که نباید این کار را انجام دهید. ?

به نظر می‌رسد که مردم نشانه‌های کیهان را فقط در صورت عدم اطمینان و زمانی که برایشان مناسب است می‌خوانند و نیازشان به اطمینان را برآورده می‌کنند. من این کار را انجام دهم، این شما هستید که نمی خواهید این کار را در سطحی عمیق انجام دهید. چرا جهان بیچاره را به این سمت بکشیم؟ شما فقط از خود در برابر گرفتن یک تصمیم بالقوه بد (ترک سیگار) محافظت می کنید.

شما تصمیمات زندگی خود را با استفاده از عصا جهان توجیه می کنید. مردم نیاز شدیدی به توجیه تصمیمات زندگی خود دارند.

با این باور که همه چیز دوباره به دلیلی اتفاق می افتد به آنها کمک می کند تا خود را آرام کنند. آن‌ها می‌خواهند باور کنند که چگونه به نتیجه رسیده‌اند، بهترین راهی است که می‌توانستند به نتیجه برسند.

مطمئنا،آرامش بخش است، اما همچنین غیرمنطقی است. شما هیچ راهی ندارید که بدانید چگونه ممکن است به نتیجه رسیده باشید. اگر 5 یا 10 سال پیش تصمیم متفاوتی می گرفتید، ممکن بود وضعیت بهتر یا بدتر یا حتی همین طور باشد. شما واقعاً راهی برای دانستن ندارید.

چه چیزی در مورد تصادفات خاص است؟

حالا، بیایید به این علائم به اصطلاح نگاه کنیم و سعی کنیم بفهمیم چه چیزی آنها را در مقایسه با سایر رویدادها بسیار خاص می کند. . همانطور که قبلا ذکر شد، بیشتر این نشانه ها واقعا تصادفی هستند. اما به نظر می رسد که مردم برای باور اینکه آنها صرفاً تصادفی هستند مشکل دارند.

آنها در کمال ناباوری می گویند: «نمی تواند فقط یک تصادف باشد». از سه عامل زیر:

1. توجه به برجستگی

ما می‌توانیم متوجه برجستگی در محیط‌هایمان شویم، زیرا جستجو برای توضیحات علّی را فرا می‌خواند. تبیین علّی نیز به نوبه خود به ما در یادگیری کمک می کند.

به عبارت ساده، ما متوجه چیزهایی در محیط خود می شویم که از سر و صدا متمایز می شوند زیرا فرصتی برای یادگیری ایجاد می کنند.

مثلاً یک حیوان هر روز برای نوشیدن آب به رودخانه می رود. با گذشت زمان، حیوان انتظار چیزهای خاصی را در این زمینه دارد - رودخانه جاری، حضور حیوانات دیگر، و دیگر نظم ها در محیط.

یک روز، در حالی که حیوان در حال نوشیدن آب است، یک تمساح از روی زمین می پرد. رودخانه برای حمله به آن حیوان تعجب می کند و به عقب برمی گردد. این رویداد یک بودرویداد برجسته ای که حداقل در ذهن آن حیوان احتمال وقوع آن کم بود.

بنابراین، حیوان قصدی را به تمساح نسبت می دهد («تمساح می خواهد مرا بکشد») و می آموزد که برای آن خطرناک است. بیا اینجا آب بخور این حیوان حتی ممکن است در آینده از رودخانه اجتناب کند.

همه حیوانات به نحوی به چنین برجستگی در محیط خود واکنش نشان می دهند. به مزرعه ای که در آن دسته ای از گاوها به آرامی چرا می چرند، سوار شوید و آنها را تکان خواهید داد. پاهای خود را محکم به زمین بکوبید و آن موش را می ترسانید.

اینها احتمال کم هستند، رویدادهای برجسته ای که فرصتی را برای این حیوانات فراهم می کند تا نحوه عملکرد محیط خود را بیاموزند. انسان‌ها به همین شکل عمل می‌کنند.

"همه اینها چه ربطی به تصادف دارد؟" شما بپرسید.

خب، ما به طور مشابه تحت تأثیر رویدادهای برجسته هستیم. بیشتر رویدادهایی که در زندگی روزمره با آنها روبرو می شوید، رویدادهایی با احتمال زیاد و غیر برجسته هستند. اگر روزی سگی در حال پرواز را می دیدید، متعجب می شدید و به همه در مورد آن می گویید - یک رویداد برجسته و با احتمال کم.

نکته این است: وقتی با چنین رویدادهای با احتمال کم و برجسته روبرو می شویم، ذهن ما به دنبال توضیحاتی در پشت چنین وقایعی باشید.

"چرا سگ پرواز می کرد؟"

"آیا توهم داشتم؟"

"آیا این یک خفاش بزرگ بود؟"

محققان چارچوبی را پیشنهاد کرده اند که مراحل تشخیص تصادف را برجسته می کند.

آنها اشاره می کنند که نه تنها تشخیص یک الگو مهم است.در تجربه تصادفات، اما تکرار آن الگو نیز اهمیت دارد. تکرار اساساً یک رویداد غیر برجسته را برجسته می‌کند.

شنیدن صدای تق تق در زمانی که می‌خواهید بخوابید ممکن است به اندازه کافی برای شما برجسته نباشد. شما به راحتی می توانید آن را رد کنید. اما اگر شب بعد همین اتفاق بیفتد، همه چیز برجسته می شود. نیاز به توضیح علی دارد.

به طور مشابه، هنگامی که دو یا چند رویداد با احتمال کم با هم اتفاق می‌افتند، احتمال وقوع همزمان آن‌ها حتی کمتر می‌شود.

یک رویداد A به خودی خود ممکن است کم داشته باشد. احتمال پس چی؟ واقعاً موضوع مهمی نیست و به راحتی می توان آن را به عنوان یک تصادف رد کرد.

اکنون، یک رویداد B دیگر را در نظر بگیرید که احتمال کمی نیز دارد. احتمال اینکه A و B با هم اتفاق بیفتند حتی کمتر است، و ذهن شما را منفجر می کند.

«این نمی تواند تصادفی باشد. صبح داشتم آهنگی را زمزمه می‌کردم و همان آهنگ در راه رفتن به محل کارم از رادیو پخش می‌شد.»

چنین تصادفی‌ها تعجب‌آور هستند و ما معمولا فراموش می‌کنیم که احتمال بسیار کم هنوز هم احتمال دارد. باید انتظار چنین اتفاقاتی را داشته باشید، البته به ندرت. و این همان چیزی است که اتفاق می افتد.

چارچوب تجربه یک تصادف شامل مراحل زیر است:

  1. تکرار دو یا چند رویداد/الگوی مشابه.
  2. احتمال وقوع آنها اتفاقی همزمان.
  3. جستجو برای توضیح علت.

اگر احتمال وقوع دو رویداد وجود دارد.با هم زیاد است، نتیجه می گیریم که این یک تصادف است و تعجب نمی کنیم. برای مثال، زنگ هشدار (رویداد A) به صدا در می‌آید و شما صبح از خواب بیدار می‌شوید (رویداد B).

اگر احتمال کم باشد، ما برای توضیح علت و معلولی جستجو می‌کنیم. به عنوان مثال، شما به دوستی فکر می کنید (رویداد A) که بلافاصله تماس می گیرد (رویداد B). بسیاری از مردم به این نتیجه می رسند که "این نشانه ای از کیهان است" زیرا به نظر نمی رسد توضیح دیگری مناسب باشد.

توضیح "این تصادفی اتفاق افتاد" نیز بعید به نظر می رسد، حتی اگر دقیق ترین توضیح باشد.

همچنین ببینید: تست هوشیاری بیش از حد (25 مورد خودآزمایی)

افراد به شدت نیاز به یافتن توضیحی دارند و به نظر نمی‌رسد که «این اتفاق به‌صورت تصادفی رخ داده» راضی شوند. بنابراین آنها به توضیح "این یک نشانه است" متوسل می شوند - توضیحی که حتی غیرقابل قبول تر از این است که باور کنند "این اتفاق تصادفی رخ داده است". شانس» توضیح، از احتمال کم کل سناریو قدردانی کنید.

آنها نیز تا حدودی شگفت زده شده اند، زیرا شاهد رویدادی بوده اند که احتمال وقوع آن بسیار پایین بوده است. اما آنها در برابر وسوسه توسل به توضیحات غیرقابل قبول مقاومت می کنند.

2. نسبت دادن به قصد

با این باور که جهان برای شما نشانه هایی می فرستد به این معنی است که جهان عمدی است. چگونه جهان می تواند عمدی باشد؟ کیهان یک موجود زنده نیست. ارگانیسم ها عمدی هستند و این نیز فقط برخی از آنها.

تمایل ما به نسبت دادن قصد به چیزها بدون قصد از کجا می آید.از؟

دوباره، این به نحوه یادگیری ما برمی گردد.

محیط هایی که سیستم های یادگیری ما در آن تکامل یافتند، بر قصد و نیت تأکید داشتند. ما باید هدف شکارچیان و همنوعانمان را بفهمیم. اجداد ما که این توانایی را برای کشف قصد داشتند، آنهایی را که این کار را نداشتند، بازتولید کردند.

به عبارت دیگر، سیستم‌های یادگیری ما برای کشف قصد طراحی شده‌اند. اگر یک اجداد انسان صدای شکستن یک شاخه را در جنگل شنید، با فرض اینکه شکارچی است که می‌خواهد حمله کند، مزایای بقای بیشتری نسبت به فرض اینکه آن شاخه‌ای تصادفی است که به طور تصادفی شکسته بود، داشت.2

در نتیجه، ما از نظر بیولوژیکی آماده نسبت دادن قصد به رویدادهایی هستیم که هیچ توضیح واضحی ندارند، و ما تمایل داریم آنها را درباره خود بسازیم.

3. باورها و ادراکات

وقتی چیزی یاد می گیریم، در مورد چیزی باور می کنیم. باورها می توانند ادراک ما را تغییر دهند زیرا ما به دنبال اطلاعاتی هستیم که باورهای قبلی ما را تأیید می کند. و ما از اطلاعاتی که آنها را تأیید نمی کند اجتناب می کنیم.

افرادی که معتقدند کیهان برای آنها پیام می فرستد، برای تفسیر رویدادها به عنوان نشانه تلاش زیادی می کنند. یعنی آنها چندین رویداد را در پیش‌بینی‌های خود جای می‌دهند تا ثابت کنند که پیش‌بینی‌هایشان درست است. خنده دار است، می دانم.

مشخص نشده است

Thomas Sullivan

جرمی کروز یک روانشناس و نویسنده با تجربه است که به کشف پیچیدگی های ذهن انسان اختصاص دارد. جرمی با اشتیاق به درک پیچیدگی‌های رفتار انسانی، بیش از یک دهه است که به طور فعال در تحقیق و تمرین شرکت داشته است. او دارای مدرک دکتری است. در روانشناسی از یک موسسه مشهور، جایی که او در روانشناسی شناختی و عصب روانشناسی تخصص داشت.جرمی از طریق تحقیقات گسترده خود بینش عمیقی نسبت به پدیده های روانشناختی مختلف از جمله حافظه، ادراک و فرآیندهای تصمیم گیری ایجاد کرده است. تخصص او همچنین در زمینه آسیب شناسی روانی با تمرکز بر تشخیص و درمان اختلالات سلامت روان گسترش می یابد.اشتیاق جرمی به اشتراک گذاری دانش باعث شد تا او وبلاگ خود را با نام «درک ذهن انسان» تأسیس کند. او قصد دارد با گردآوری مجموعه وسیعی از منابع روانشناسی، بینش های ارزشمندی را در مورد پیچیدگی ها و تفاوت های ظریف رفتار انسانی در اختیار خوانندگان قرار دهد. از مقالات تامل برانگیز گرفته تا نکات کاربردی، جرمی یک پلتفرم جامع برای هر کسی که به دنبال افزایش درک خود از ذهن انسان است ارائه می دهد.جرمی علاوه بر وبلاگ خود، زمان خود را نیز به تدریس روانشناسی در یک دانشگاه برجسته اختصاص می دهد و ذهن روانشناسان و محققان مشتاق را پرورش می دهد. سبک تدریس جذاب و تمایل واقعی او برای الهام بخشیدن به دیگران، او را به استادی بسیار محترم و مورد تقاضا در این زمینه تبدیل کرده است.مشارکت جرمی در دنیای روانشناسی فراتر از دانشگاه است. او مقالات تحقیقاتی متعددی را در مجلات معتبر به چاپ رسانده و یافته های خود را در کنفرانس های بین المللی ارائه کرده و در توسعه این رشته مشارکت داشته است. جرمی کروز با فداکاری قوی خود برای پیشبرد درک ما از ذهن انسان، همچنان به الهام بخشیدن و آموزش خوانندگان، روانشناسان مشتاق و محققان همکار در سفرشان به سوی کشف پیچیدگی های ذهن ادامه می دهد.