کارکرد احساسات چیست؟
فهرست مطالب
این مقاله عملکرد احساسات را از منظر تکاملی بررسی خواهد کرد.
خود را در باغ وحشی تصور کنید که در حال تماشای یک شیر در قفس هستید. وقتی حیوان باشکوه حرکت می کند، گهگاه در زیر نور خورشید غرش می کند و خمیازه می کشد، سرگرم می شوید. به امید دریافت نوعی واکنش، دوباره به سمت شیر غرش میکنید.
بگویید شیر رفتار شما را تمسخر سبک ارتباطی خود میداند و به شما حمله میکند و خود را به سمت قفسی میاندازد که روی آن ایستادهاید. طرف مقابل ناخودآگاه، با قلب در دهان خود چندین قدم به عقب می دوید.
همچنین ببینید: ارزیابی RIASEC: علایق شغلی خود را کاوش کنیدبه وضوح، ذهن شما احساس ترس را در شما برانگیخت تا از شما در برابر شیر باردار محافظت کند. از آنجایی که احساسات توسط ضمیر ناخودآگاه تولید می شوند، آگاهی آگاهانه از وجود قفس فولادی بین شما و حیوان مانع از ایجاد واکنش ترس نشد.
ارزش بقای احساس ترس در این مورد زمینه کاملا واضح است ترس ما را زنده نگه می دارد.
عملکرد تکاملی احساسات
ناخودآگاه ما به طور مداوم در حال بررسی محیط ما برای اطلاعاتی است که ممکن است به طور بالقوه بر بقا و تولید مثل ما تأثیر بگذارد.
ترکیب صحیح اطلاعات (مثلاً، شیری که به سمت ما حرکت می کند) مکانیسم هایی را در مغز فعال می کند که یک احساس خاص (در این مورد ترس) ایجاد می کند.
به همین ترتیب، سایر احساسات دارای احساسات دیگری هستند. انواع اطلاعاتی که به عنوان "سوئیچ" عمل می کننداحساساتی را فعال کنید که ما را برای انجام اعمال ترغیب میکنند - اقداماتی که معمولاً هدف نهایی تضمین بقا و تولید مثل ماست.
این برنامههای هیجانی توسط فرآیند انتخاب طبیعی در ذهن ما کدگذاری میشوند. اجداد ما که هیچ مکانیسم روانشناختی یا برنامه هیجانی برای احساس ترس در هنگام تعقیب یک شکارچی نداشتند، کشته شدند و زنده ماندند تا ژن های خود را منتقل کنند.
بنابراین، وقتی توسط یک شکارچی تعقیب میشویم، احساس ترس در ژنهای ماست.
تجربههای گذشته فردی ما نیز تعیین میکند که چگونه و چه زمانی برنامههای هیجانی ما فعال میشوند. به عنوان مثال، هنگامی که چندین بار بر سر شیر غرش می کنید، و او هر بار به شما حمله می کند، ناخودآگاه شما شروع به جذب این اطلاعات می کند که شیر واقعاً خطرناک نیست.
به همین دلیل است که در 10 یا 10 تلاش دوازدهم، هنگامی که شیر به شما حمله می کند، ممکن است هیچ ترسی احساس نکنید. اطلاعاتی که بر اساس تجربه گذشته خود دریافت کردید بر فعال شدن برنامه احساسات شما تأثیر گذاشت.
«این بار نه، رفیق. ناخودآگاه من آموخته است که این اصلا ترسناک نیست.»دیدگاه تکاملی در مورد احساسات
وقتی از منظر تکاملی به آن نگاه کنیم، احساساتی که گیج کننده به نظر می رسند را می توان به راحتی درک کرد.
انسان موجوداتی هستند که هدف را هدایت می کنند. بیشتر اهداف زندگی ما به طور مستقیم یا غیرمستقیم حول محور بهبود شانس بقا و تولید مثل می چرخند. احساسات وجود دارند تا ما را راهنمایی کنندبه طوری که ما بتوانیم انتخاب هایی داشته باشیم که به ما کمک می کند به اهدافمان دست یابیم.
دلیل اینکه وقتی حقوق دریافت می کنید یا با دوست خود صحبت می کنید احساس خوشحالی می کنید این است که "شادی" یک برنامه احساسی است که برای ایجاد انگیزه تکامل یافته است. شما اقداماتی را انجام دهید که شانس بقا و تولیدمثل شما را افزایش می دهد.
حقوق خوب به معنای منابع بیشتر و زندگی بهتر است و اگر مرد هستید، می تواند به شما کمک کند توجه خانم ها را جلب کنید. اگر در حال حاضر فرزندان یا نوه دارید، منابع بیشتر به این معنی است که می توانید روی آن نسخه های ژنتیکی سرمایه گذاری بیشتری کنید.
از طرف دیگر، صحبت کردن با دوست خود به مغز شما می گوید که احتمال تولید مثل با آنها در آینده وجود دارد. بهبود یافته است.
دلیل اینکه شما در هنگام جدایی افسرده می شوید واضح است. شما فقط یک فرصت جفت گیری را از دست دادید. و اگر شریک زندگی شما از ارزش همسر بالایی برخوردار بود (یعنی بسیار جذاب)، شما افسرده تر خواهید شد زیرا فرصت ارزشمند جفت گیری را از دست دادید.
اصلا جای تعجب نیست که چرا مردم به سختی این موضوع را تجربه می کنند. زمانی که از کسی جدا میشوند که از نظر جذابیت برابر است یا جذابیت کمتری نسبت به آنها دارد، افسرده میشوند.
دلیل اینکه وقتی تنها هستید احساس غمگینی و ناامید شدن میکنید این است که اجداد ما در جوامع کوچکی زندگی میکردند که به آنها کمک کرد. آنها شانس بقا و تولید مثل خود را افزایش می دهند.
همچنین ببینید: چرا عادت می کنیم؟همچنین، اگر هوس تماس اجتماعی نداشتند، از نظر باروری چندان موفق نبودندو ارتباط.
شرم و خجالت باعث میشود که در رفتارهایی که ممکن است منجر به طرد شما از جامعه شود، خودداری کنید. ناامیدی به شما می گوید که روش های شما برای رسیدن به اهدافتان کارساز نیست و باید آنها را دوباره ارزیابی کنید.
خشم به شما می گوید که کسی یا چیزی به شما آسیب رسانده است و شما باید شرایط را برای خود درست کنید. در حالی که عشق شما را به سمت افراد و موقعیتهایی سوق میدهد که به نفع شما هستند.
وقتی کاری را انجام میدهید که فکر میکنید پتانسیل آسیب رساندن به شما در آینده را دارد، احساس گناه میکنید.
وقتی در نزدیکی مکانی راه میروید. انبوه زباله های بدبو، احساس انزجار می کنید، به طوری که انگیزه ای برای جلوگیری از ابتلا به بیماری دارید.
اکنون که به پایان این مقاله رسیده اید، چه احساسی دارید؟
احتمالاً احساس خوبی و رضایت دارید زیرا اطلاعاتی به دست آورده اید که دانش شما را افزایش می دهد. افرادی که آگاه هستند نسبت به کسانی که آگاه نیستند برتری دارند. آنها به احتمال زیاد به اهداف زندگی خود دست می یابند.
بنابراین اساساً این ذهن شماست که از شما برای افزایش شانس بقا و/یا تولید مثل تشکر می کند.