چرا روابط اینقدر سخت است؟ 13 دلیل

 چرا روابط اینقدر سخت است؟ 13 دلیل

Thomas Sullivan

به هر طرف که نگاه می کنید، به نظر می رسد که مردم در روابط خود با مشکل مواجه هستند. چه خبر است؟

چرا روابط اینقدر پر از مشکلات و درگیری هستند؟

چرا روابط برای افراد سخت است؟

در هر مرحله چالش هایی در روابط وجود دارد، از جمله خواستگاری به فرزند پروری برای پیشرفت یک رابطه، هر دو طرف باید این چالش ها را با موفقیت پشت سر بگذارند. این مقاله فهرستی جامع از چالش‌های کلیدی که افراد در روابط عاشقانه با آن‌ها مواجه می‌شوند و بینش‌هایی در مورد نحوه هدایت آنها ارائه می‌کند.

دلایل سختی روابط

با فرض اینکه مرحله خواستگاری را پشت سر گذاشته‌اید. چالش‌هایی که احتمالاً در رابطه‌تان با آن‌ها روبرو خواهید شد، به شرح زیر است:

1. شما باید زمان و انرژی زیادی صرف کنید

روابط به خودی خود رشد نمی کنند. شما باید به طور مداوم برای آنها وقت و انرژی بگذارید. از این نظر، روابط بسیار شبیه تجارت هستند. وقتی کسب و کارها را نادیده می گیرید می میرند.

2. شما باید یک ارتباط خوب باشید

ارتباطات راه نجات روابط سالم است. مهارت های ارتباطی ضعیف باعث بیشتر درگیری ها در روابط می شود. ارتباط خوب به طور طبیعی برای بسیاری از افراد به وجود نمی آید. بنابراین، آنها باید به طور مستمر روی آن کار کنند.

3. شما باید فهمیده باشید

روابط برای افراد نابالغی که درک ندارند مناسب نیست. من بارها گفته ام که مهمترین مهارت رابطه، دیدن استچیزها از دیدگاه دیگران برای انجام این کار، شما باید سطوح بالایی از درک را داشته باشید.

نه تنها باید فهمیده باشید، بلکه به توانایی درک دیگران نیز نیاز دارید.

4. شما باید خودخواهی خود را کنترل کنید

همه ما برای خودخواهی طراحی شده ایم. ما آماده ایم قبل از اینکه به دیگران فکر کنیم به خودمان فکر کنیم. اما انجام این کار می تواند مرگ روابط باشد.

روابط به شما نیاز دارند که خودخواهی را کنترل کنید. شما می توانید خودخواه باشید اما نه به قیمت رابطه تان. شما باید هنر خودخواه بودن را بدون زیر پا گذاشتن دیگران بیاموزید.

همچنین ببینید: انواع دست دادن و معنای آنها

5. شما باید برخلاف برنامه ریزی ژنتیکی خود حرکت کنید

انسانها خودخواه هستند و به بستگان ژنتیکی خود کمک می کنند. کمک به بستگان ژنتیکی به فرد امکان می دهد ژن های خود را تکثیر کند. هر چه رابطه ژنتیکی نزدیک‌تر باشد، احتمال دریافت کمک بیشتر می‌شود.

شریک رابطه شما از نظر ژنتیکی با شما مرتبط نیست، که باعث می‌شود رابطه شما با آنها بسیار شکننده باشد. در عین حال، شما می خواهید آنها به طور مستقیم ژن های شما را منتشر کنند. این نیروهای متضاد می توانند روان فرد را از بین ببرند.

گاهی اوقات، باید شریک زندگی خود را بر یک خویشاوند ژنتیکی نزدیک ترجیح دهید، و باید با آن مشکلی نداشته باشید. سخت است زیرا شما مخالف برنامه ریزی ژنتیکی خود خواهید بود. در ذهن شما، شریک زندگی شما "کس دیگری" خواهد بود که شما نباید نسبت به خانواده خود از آن طرفداری کنید.

اما اگر به آن اهمیت می دهیدرابطه شما، شما باید این کار را انجام دهید. در حالت ایده آل، شما می خواهید آن را با شریک زندگی و بستگان ژنتیکی خود متعادل کنید. گفتن آسان تر از انجام دادن.

6. شما باید در مدیریت تعارض ماهر باشید

این به ارتباط خوب بودن ارتباط دارد. تضادها اغلب در روابط پدیدار می شوند، زیرا افراد به دلیل حساس بودن به تهدید، بدترین را تصور می کنند. مغز مارمولک آنها مستعد دیدن تهدیدات در جایی است که تهدیدی وجود ندارد. برای اطمینان بخشیدن به مردم و آرام کردن مغز خزنده آنها به مهارت های ارتباطی پیشرفته نیاز است.

7. شما باید آسیب های گذشته را التیام دهید

شاید برای مقابله با آسیب های گذشته خود روی خودتان کار زیادی کرده باشید. آفرین به شما! اما اگر در یک رابطه نبوده اید، آسیب های شما فقط چرت زدن است. شما آنها را به خواب عمیق نبرده اید. به محض وارد شدن به یک رابطه، آنها دوباره بیدار می شوند.

آسیب ها و بارهای گذشته به طور قابل توجهی بر روابط ما تأثیر می گذارد، زیرا آنها شخصیت ما و نحوه ارتباط ما را با مردم شکل می دهند. تروما باعث می شود که نسبت به محرک های خاصی در روابط خود بیش از حد واکنش نشان دهید. غلبه بر تروما به معنای غلبه بر آن در چارچوب یک رابطه عاشقانه است.

8. شما دیگر نمی توانید در برابر رشد مقاومت کنید

روابط شما را مجبور به رشد می کند. اگر از رشد اجتناب کرده‌اید، دیگر نمی‌توانید آن را ادامه دهید زیرا اکنون عدم رشد شما بر شخص دیگری تأثیر می‌گذارد. روابط شما را مسئولیت پذیرتر، بالغ تر و از نظر اجتماعی باهوش تر می کند.

9. شما باید EQ

A خود را بهبود ببخشیدبخش قابل توجهی از رشد به عنوان یک فرد، توسعه هوش هیجانی شماست. روابط مستلزم کنترل ترس ها و ناامنی های خود هستند. آنها همچنین به صبر بی نهایت نیاز دارند.

10. شما باید مصالحه کنید (بدون رنجش)

همه روابط اساساً تراکنش هستند، اما اعتراف به تراکنش مناسب نیست. منظور من از «روابط معامله هستند»، در میان دادن و گرفتن دخیل است. این دادن و گرفتن باید متعادل باشد تا رابطه پیشرفت کند.

در حالت ایده‌آل، هر دو طرف باید احساس کنند که بیشتر از آنچه که می‌کنند از رابطه بهره می‌برند. البته، اینطور نیست. از نظر ریاضی کار نکنید، اما درک آن تنها چیزی است که اهمیت دارد.

این بدان معناست که اگر موقعیتی ایجاب می کند، باید آماده سازش باشید. اگر شریک زندگی شما نیازمند است و شما باید فداکاری کنید، باید آماده باشید. همین امر در مورد شریک زندگی شما نیز صدق می کند.

اگر شرکای رابطه در صورت نیاز (مانند بستگان ژنتیکی) بدون حفظ امتیاز، مصالحه کنند، به نظر می رسد که رابطه کمتر معامله ای باشد. شما به خاطر سازش ناراحت نمی شوید.

11. شما باید خود را نجات دهید

از دست دادن هویت در یک رابطه آسان است. وقتی مجرد هستید، زمان زیادی را صرف حفظ هویت خود می کنید. اما وقتی هویت شما با شریک زندگی تان ادغام می شود و مجبور می شوید برای حفظ این هویت رابطه ای تازه شکل گرفته وقت بگذارید،هویت اصلی ممکن است در این گذار گم شود.

اگرچه سخت است، اما می توانید هویت اصلی خود را حفظ کنید و در عین حال هویت رابطه ای خود را تغذیه کنید. شما این کار را با صرف زمان برای انجام کارها برای خودتان انجام می دهید. با حفظ علایق، علایق و سرگرمی های خود.

12. شما به هوش مالی نیاز دارید

روابط به شما می آموزد که اگر با پول بد برخورد کرده اید بهتر با پول مدیریت کنید. تصمیمات مالی شما می تواند بر شریک زندگی شما تأثیر بگذارد. بنابراین باید قبل از انجام هر کاری مهم با پول خود، آنها را در نظر بگیرید.

13. شما باید با افراد خارجی کنار بیایید

وقتی تمام مشکلات را در رابطه خود برطرف کردید و به فکر زندگی مشترک یا ازدواج افتادید، مجموعه جدیدی از مشکلات می تواند بر سر شما جاری شود. این مشکلات توسط «بیگانگان» به رابطه ایجاد می شود - دوستان و بستگان ژنتیکی.

از آنجایی که این افراد خارجی در رابطه نیستند، نمی دانند رابطه چگونه است. آنها به راحتی عیب‌هایی را در رابطه پیدا می‌کنند و سعی می‌کنند بر شما تأثیر بگذارند.

اگر رابطه‌شان بد است، نمی‌توانید از آنها توصیه‌های مربوط به رابطه را دریافت کنید. اگر رابطه آنها بد است، احتمالاً روی خودشان کار نکرده اند.

به عنوان مثال، یک "هشدار" معمولی که به فردی در یک رابطه داده می شود این است:

"او سعی می کند شما را کنترل کند."

یا:

"او بسیار مسلط است."

مردم روابط را فقط برحسب پویایی قدرت می بینند. آنها نمی توانند چیزهای فراتر را ببیننددینامیک قدرت آنها فداکاری ها و سازش های شریک زندگی شما را نمی بینند. آنها نمی بینند که شما چگونه اختلافات را به شیوه ای سالم حل می کنید.

وقتی به یک رابطه نگاه می کنند، تنها چیزی که علاقه مند به دیدن آن هستند این است که چه کسی کنترل می کند و چه کسی کنترل می شود. این به آن‌ها ضربه‌ای می‌دهد.

به سختی می‌توانید کسی را در حلقه خود پیدا کنید که بگوید:

«رابطه آنها عالی است! هر دو به یکدیگر احترام می گذارند!»

همچنین ببینید: انواع نیازها (نظریه مازلو)

من پیشنهاد نمی کنم که در یک رابطه عدم تعادل قدرت وجود نداشته باشد، فقط به احتمال زیاد دیگران آن را بیشتر از شما می بینند.

Thomas Sullivan

جرمی کروز یک روانشناس و نویسنده با تجربه است که به کشف پیچیدگی های ذهن انسان اختصاص دارد. جرمی با اشتیاق به درک پیچیدگی‌های رفتار انسانی، بیش از یک دهه است که به طور فعال در تحقیق و تمرین شرکت داشته است. او دارای مدرک دکتری است. در روانشناسی از یک موسسه مشهور، جایی که او در روانشناسی شناختی و عصب روانشناسی تخصص داشت.جرمی از طریق تحقیقات گسترده خود بینش عمیقی نسبت به پدیده های روانشناختی مختلف از جمله حافظه، ادراک و فرآیندهای تصمیم گیری ایجاد کرده است. تخصص او همچنین در زمینه آسیب شناسی روانی با تمرکز بر تشخیص و درمان اختلالات سلامت روان گسترش می یابد.اشتیاق جرمی به اشتراک گذاری دانش باعث شد تا او وبلاگ خود را با نام «درک ذهن انسان» تأسیس کند. او قصد دارد با گردآوری مجموعه وسیعی از منابع روانشناسی، بینش های ارزشمندی را در مورد پیچیدگی ها و تفاوت های ظریف رفتار انسانی در اختیار خوانندگان قرار دهد. از مقالات تامل برانگیز گرفته تا نکات کاربردی، جرمی یک پلتفرم جامع برای هر کسی که به دنبال افزایش درک خود از ذهن انسان است ارائه می دهد.جرمی علاوه بر وبلاگ خود، زمان خود را نیز به تدریس روانشناسی در یک دانشگاه برجسته اختصاص می دهد و ذهن روانشناسان و محققان مشتاق را پرورش می دهد. سبک تدریس جذاب و تمایل واقعی او برای الهام بخشیدن به دیگران، او را به استادی بسیار محترم و مورد تقاضا در این زمینه تبدیل کرده است.مشارکت جرمی در دنیای روانشناسی فراتر از دانشگاه است. او مقالات تحقیقاتی متعددی را در مجلات معتبر به چاپ رسانده و یافته های خود را در کنفرانس های بین المللی ارائه کرده و در توسعه این رشته مشارکت داشته است. جرمی کروز با فداکاری قوی خود برای پیشبرد درک ما از ذهن انسان، همچنان به الهام بخشیدن و آموزش خوانندگان، روانشناسان مشتاق و محققان همکار در سفرشان به سوی کشف پیچیدگی های ذهن ادامه می دهد.