چرا من از همه چیز بدم می آید؟

 چرا من از همه چیز بدم می آید؟

Thomas Sullivan

من از وضعیت روحی شما در حال حاضر مطلع هستم. این بد است که فکر کنید از همه چیز بد هستید. شما احساس می کنید که مخالف پادشاه میداس هستید. به جای طلا، هر چیزی را که لمس می‌کنید تبدیل به مزخرف می‌شود.

بد بودن در کارها خوب نیست. منجر به احساس حقارت، ناامنی، عزت نفس پایین و افسردگی می شود. این بر سلامت روان کلی شما تأثیر منفی می گذارد و به همه زمینه های زندگی شما آسیب می رساند.

پس چه اتفاقی می افتد؟

ما فکر می کنیم به دلایل مختلف همه چیز را دوست داریم. دو احتمال اصلی وجود دارد:

  1. شما فکر می کنید از همه چیز بدتان می آید اما نه
  2. شما فکر می کنید از همه چیز بدتان می آید زیرا این کار را انجام می دهید

اینها مسائل جداگانه ای هستند که باید به طور جداگانه مورد بررسی قرار گیرند. بیایید به احتمال اول بپردازیم:

1. شما به دروغ فکر می کنید از همه چیز بدتان می آید

چرا این اتفاق می افتد؟

تعصبات متعددی در بازی وجود دارد.

مثلاً وقتی در کاری شکست می خورید، تمایل دارید تعمیم بیش از حد آن شکست. به جای گفتن چیزی مانند:

"من از کدنویسی بدم می آید." من از همه چیز بدم میاد من زندگی را به درد می‌آورم.»

این را همه یا هیچ یا یا/یا تفکر نیز می‌گویند. یا در همه چیز شکست خورده اید یا در همه چیز موفق. اما واقعیت اینطور نیست احتمالاً در بعضی چیزها خوب و در بعضی چیزها بد هستید.

همچنین ببینید: سندرم کاساندرا: 9 دلیل که به هشدارها توجهی نمی شود

دفعه بعد که در کاری شکست خوردید، از تعمیم بیش از حد آن شکست در کل زندگی خود اجتناب کنید، زیراهر چند وسوسه انگیز باشد به جای این که بگویید «من همه چیز را دوست دارم»، به خود بگویید، «من از این چیزی که در آن شکست خوردم ناراحتم.»

وقتی در کاری شکست می خورید، ذهن شما به این حالت منفی می رود که در آن احساس ضعف می کنید. . سپس ذهن سعی می‌کند با یادآوری تمام شکست‌های گذشته‌تان، این حالت منفی را حفظ کند.

در نتیجه، شما نسبت به چیزهایی که در آنها مهارت دارید کور می‌شوید. به نظر می رسد شما در همه چیز بد هستید زیرا به طور انتخابی فقط روی شکست های گذشته خود تمرکز می کنید.

سپس چیزی وجود دارد که سوگیری در دسترس بودن نامیده می شود. ما تمایل داریم از چیزهایی که اخیراً در حافظه ما هستند آگاه باشیم.

شما فقط در چیزی شکست خورده اید و این اطلاعات به راحتی در ذهن شما قابل دسترسی است. شما دلت برای تصویر بزرگتر تنگ شده است. این واقعیت را از دست می‌دهید که در ده‌ها چیز خوب هستید و تنها در یک چیز بد هستید.

یکی دیگر از گرایش‌هایی که در این امر نقش دارد، سندروم سبزه‌تر است. ما می خواهیم روی چیزهایی که کمبود داریم تمرکز کنیم، نه روی چیزهایی که داریم. این تمایل به اجداد ما کمک کرد تا منابع خود را در محیط های کم منابع خود جمع کنند.

امروزه ما را وادار می کند به جای نقاط قوت و موفقیت های خود بر نقاط ضعف و شکست خود تمرکز کنیم.

غلبه بر این الگوهای تفکر معیوب فقط آگاهی از این تعصبات انسانی است. متوجه خواهید شد که با تمرین می توانید از افتادن در دام آنها جلوگیری کنید.

2. شما از همه چیز بدتان می آید

اگر فکر می کنید که بدتان می آیدهمه چیز، ممکن است حق با شما باشد.

بیایید بررسی کنیم که چرا در کارها موفق نبوده اید و چه کاری می توانید در مورد آن انجام دهید.

اولین چیزها ابتدا: برای خوب شدن چه چیزی لازم است در چیزی؟

واضح است که شما آن کارها را انجام نمی دهید. برای خوب شدن در چیزهایی که ارزش خوب شدن را دارند باید هزینه ای بپردازید.

این قیمت چگونه به نظر می رسد؟

خب، برای خوب شدن در هر چیزی به این مواد اصلی نیاز است:

  1. زمان
  2. تلاش
  3. بازتاب
  4. اطلاعات

شما به همه این مواد نیاز دارید تا در کاری موفق شوید. می توانید در ابتدا اطلاعات را نادیده بگیرید، اما اگر موفق شوید زمان زیادی طول می کشد. با تفکر، ناگزیر اطلاعات مناسبی برای موفقیت به دست خواهید آورد.

برای اینکه در کارها خوب شوید، باید آنها را تمرین کنید. شما باید زمان و تلاش زیادی را برای آنها صرف کنید. شما همچنین به اطلاعات و استراتژی‌های مناسب برای پیاده‌سازی نیاز دارید.

بدون تأمل، نمی‌توانید دوره را اصلاح کنید. ممکن است برای کاری زمان و تلاش زیادی صرف کنید، اما بدون تأمل هیچ پیشرفتی نخواهید داشت. بعداً در این مورد بیشتر توضیح دهید.

دلایلی که چرا شما از همه چیز لذت می برید

اگر چهار عنصر کلیدی برای خوب شدن در کاری وجود دارد و شما هیچ یک از آنها را از دست می دهید، نتیجه این است که شما نمی توانید در آن چیز خوب شوید تمام دلایلی که در ادامه به آن می پردازیم، یک یا چند مورد از مواد فوق را از دست می دهند.

بیایید آنها را یکی یکی مرور کنیم:

1. شما هستیدتنبل

اگر فرد تنبلی هستید که از تلاش برای انجام کارها متنفر هستید، نمی توانید انتظار داشته باشید که در هیچ کاری موفق شوید. شما به دنبال میانبرهایی می‌گردید که فقط شما را به اینجا برساند. برای توسعه مهارت های ارزشمند، صرف زمان و تلاش کافی یک نیاز است.

2. می ترسید شکست بخورید

مکیدن چیزی اولین قدم برای خوب شدن در چیزی است. هر فردی که شما را تحسین می کنید در ابتدا از چیزی که در حال حاضر در آن خوب است غافل شد.

از آنجایی که شکست منجر به ناامیدی، درد و ناامیدی می شود، افراد برای اجتناب از تجربه این احساسات ناخوشایند از شکست اجتناب می کنند.

شکست در کارها و خوب بودن با آن اولین مانعی است که باید بر آن غلبه کرد. در هر کاری خوب شوید.

3. شما خیلی زود تسلیم می شوید

شاید شکست خورده خود را شکست داده اید، اما داشتن انتظارات نادرست در مورد مدت زمانی که قرار است طول بکشد نیز می تواند شما را در مسیر خود متوقف کند. همانطور که قبلا ذکر شد، خوب شدن در چیزی معمولاً زمان زیادی می برد.

با راهنمایی و دانش مناسب می‌توانید سریع‌تر به نتیجه برسید، اما هنوز مدتی طول می‌کشد. قبل از اینکه کار را ترک کنید و تصمیم بگیرید که برای شما مفید نیست، همیشه باید بپرسید:

"آیا به این کار زمان کافی داده ام؟"

4. شما مغرور هستید

اگر فکر می کنید باهوش ترین فرد در اتاق هستید و نیازی به یادگیری چیزی ندارید، به پای خود شلیک می کنید. در واقع، اگر شما باهوش ترین فرد در اتاق هستید، شماباید آن اتاق را ترک کنید.

داشتن دانش مناسب یک عنصر حیاتی برای خوب شدن در کاری و سرعت بخشیدن به موفقیت شماست. همیشه از افرادی که باهوش تر از شما هستند یاد بگیرید. این مستلزم اعتراف به این است که آنها از شما باهوش‌تر هستند، که برای بسیاری از مردم دشوار است.

افرادی که در جایی هستند که شما می‌خواهید، قبلاً کارهایی را انجام داده‌اند که باید انجام دهید. اگر راه آنها را دنبال کنید، به احتمال زیاد به جایی خواهید رسید که آنها هستند.

5. شما فاقد صبر هستید

اگر صبر نداشته باشید، فقط برای مدت طولانی برای مهارت خود وقت و تلاش می کنید. اما این مدت ممکن است به اندازه کافی طولانی نباشد. به دست آوردن چیزهای خوب مستلزم صبور بودن و چسبیدن به یک چیز برای مدت طولانی است.

6. شما نسبت به بازخورد کور هستید

تعمل یک عنصر کلیدی برای خوب شدن در کاری است. وقتی برای اولین بار سعی می کنید در کاری خوب شوید، احتمالاً از رویکرد اشتباهی استفاده می کنید زیرا اطلاعات و تجربه کافی ندارید.

همچنین ببینید: زبان بدن: نشستن و ایستادن با پاهای روی هم

همچنین، سخت است که بهترین قاضی خود باشید. شما فقط می توانید بازخورد عینی در مورد کاری که انجام می دهید از دیگران دریافت کنید.

به جای اینکه از هر انتقاد کوچکی آزرده شوید، به این فکر کنید که چگونه می توانید از بازخورد آن انتقادات برای بهبود کاری که انجام می دهید استفاده کنید.

7. شما «مولد» هستید

اگر در همه چیز بد هستید، احتمالاً سعی می کنید همه چیز را انجام دهید. وقتی همه کارها را انجام می‌دهید، وقت و تلاش کافی را برای آنچه می‌خواهید به دست آورید، اختصاص نمی‌دهیددر.

داشتن چیزهای زیادی در بشقاب خود راهی عالی برای فریب دادن خودتان است که فکر کنید فعال یا سازنده هستید. در واقع، شما فقط چرخ های خود را می چرخانید. روی تردمیل می‌دوید و به جایی نمی‌رسید.

خوب شدن در کارها مانند ماینینگ است. شما باید زمان و تلاش زیادی را برای یک معدن صرف کنید تا به طلای خوب شدن در چیزی برسید.

اگر مدتی معدن را انجام دهید، خسته می شوید و معدن من در یک منطقه دیگر، سپس در دیگری، شما در نهایت با بسیاری از معادن نیمه حفر شده و بدون طلا مواجه خواهید شد.

در عین حال، تصور اینکه فقط باید تلاش زیادی انجام دهید، اشتباه بزرگی است. شما باید منعکس کنید و دوره را درست کنید. شما باید تمایل داشته باشید که رویکرد خود را تطبیق دهید و تغییر دهید.

نظر زیر در مورد یک ویدیوی YouTube خلاصه نظر من را نشان می دهد. این پاسخی است به ویدیویی که می‌گفت ما به دلیل بی‌تجربه بودن در کارها بد هستیم.

این پسر یا دختر نمونه کامل جک از همه حرفه‌ها است، استاد هیچکدام. آنها سعی کرده اند در بسیاری از چیزهای پیچیده به طور همزمان خوب شوند. جای تعجب نیست که آنها فکر نمی کنند تجربه مهم است.

راه برای خوب شدن در بسیاری از چیزها این است که در یک زمان در یک چیز خوب شوید. وقتی معدنی را به اندازه کافی عمیق حفر می کنید تا طلا پیدا کنید، می دانید برای رسیدن به طلا چه چیزی لازم است. تنها در این صورت است که می‌توانید آن فرآیند را برای یافتن طلای بیشتر تکرار کنید.

خطرات مقایسه اجتماعی

انسانها از آنجایی که حیوانات اجتماعی هستند، نمی‌توانند از مقایسه خودداری کنند.خود به دیگران سال‌ها چیزی را امتحان می‌کنند و هنوز آن را می‌خورند. سپس آن‌ها مردی را می‌بینند که همین کار را انجام می‌دهد و در یک سال در آن موفق می‌شود.

آنها فکر می‌کنند، «شاید، من از این چیز بدم می‌آید. شاید، من از همه چیز بدم می آید.»

آنها بدون در نظر گرفتن مجموعه ای از عوامل، آن را شخصی می گیرند. چه می شد اگر آن مرد از ابتدا دانش و راهنمایی مناسب را داشت؟ اگر تجربه قبلی در آن زمینه داشت چه؟ اگر او از رویکرد متفاوتی استفاده می کرد چه می شد؟

همه ما در سفرهای منحصر به فرد خود هستیم. اگر مقایسه خود با دیگران به شما انگیزه نمی دهد، از انجام آن اجتناب کنید. فایده ای ندارد که خود را به خاطر این واقعیت که کسی سریعتر این کار را انجام داده است، سرزنش کنید. الآن میخوای چی کار کنی؟ تسلیم شوید و تمام وقت و تلاشی را که برای این کار انجام داده اید هدر دهید؟

من اینطور فکر نمی کنم.

من از شما دفاع نمی کنم که وقت و تلاش بی پایان را صرف چیزی کنید کار نمی کند اما باید به اندازه کافی زمان، انرژی و تلاش برای کاری صرف کنید.

هویت "من در همه چیز بد هستم"

وقتی شما در خیلی چیزها بد هستید، احتمالاً هویت «من در همه چیز بد هستم» ایجاد می کنید. خطر توسعه چنین هویتی این است که شما سعی می کنید این هویت را حفظ کنید. این به بخشی از شخصیت شما تبدیل می شود.

بنابراین، شکست در آن چیزها به شما کمک می کند تا زمانی که چیزهای جدیدی را امتحان می کنید هویت خود را مجدداً تأیید کنید. شما نمی توانید صبر کنید تا به خودتان ثابت کنید که واقعاً در این کار بد هستیدهمه چيز. شما حتی بدون تلاش درست به آن نتیجه می‌رسید زیرا این نتیجه‌گیری شما را تغذیه می‌کند.

شما باید این هویت‌های غیر مفید را کنار بگذارید. اگر لازم است یک شخص دیگر شوید.

Thomas Sullivan

جرمی کروز یک روانشناس و نویسنده با تجربه است که به کشف پیچیدگی های ذهن انسان اختصاص دارد. جرمی با اشتیاق به درک پیچیدگی‌های رفتار انسانی، بیش از یک دهه است که به طور فعال در تحقیق و تمرین شرکت داشته است. او دارای مدرک دکتری است. در روانشناسی از یک موسسه مشهور، جایی که او در روانشناسی شناختی و عصب روانشناسی تخصص داشت.جرمی از طریق تحقیقات گسترده خود بینش عمیقی نسبت به پدیده های روانشناختی مختلف از جمله حافظه، ادراک و فرآیندهای تصمیم گیری ایجاد کرده است. تخصص او همچنین در زمینه آسیب شناسی روانی با تمرکز بر تشخیص و درمان اختلالات سلامت روان گسترش می یابد.اشتیاق جرمی به اشتراک گذاری دانش باعث شد تا او وبلاگ خود را با نام «درک ذهن انسان» تأسیس کند. او قصد دارد با گردآوری مجموعه وسیعی از منابع روانشناسی، بینش های ارزشمندی را در مورد پیچیدگی ها و تفاوت های ظریف رفتار انسانی در اختیار خوانندگان قرار دهد. از مقالات تامل برانگیز گرفته تا نکات کاربردی، جرمی یک پلتفرم جامع برای هر کسی که به دنبال افزایش درک خود از ذهن انسان است ارائه می دهد.جرمی علاوه بر وبلاگ خود، زمان خود را نیز به تدریس روانشناسی در یک دانشگاه برجسته اختصاص می دهد و ذهن روانشناسان و محققان مشتاق را پرورش می دهد. سبک تدریس جذاب و تمایل واقعی او برای الهام بخشیدن به دیگران، او را به استادی بسیار محترم و مورد تقاضا در این زمینه تبدیل کرده است.مشارکت جرمی در دنیای روانشناسی فراتر از دانشگاه است. او مقالات تحقیقاتی متعددی را در مجلات معتبر به چاپ رسانده و یافته های خود را در کنفرانس های بین المللی ارائه کرده و در توسعه این رشته مشارکت داشته است. جرمی کروز با فداکاری قوی خود برای پیشبرد درک ما از ذهن انسان، همچنان به الهام بخشیدن و آموزش خوانندگان، روانشناسان مشتاق و محققان همکار در سفرشان به سوی کشف پیچیدگی های ذهن ادامه می دهد.