چگونه از آسیب های دوران کودکی ترمیم کنیم

 چگونه از آسیب های دوران کودکی ترمیم کنیم

Thomas Sullivan

تجربه آسیب زا تجربه ای است که فرد را در معرض خطر قرار می دهد. ما به تروما با استرس پاسخ می دهیم. استرس تروماتیک طولانی مدت می تواند اثرات منفی روانی و فیزیولوژیکی قابل توجهی بر روی فرد داشته باشد.

تروما ممکن است در اثر یک رویداد واحد، مانند از دست دادن یک عزیز یا استرس مداوم در طول زمان، مانند زندگی با یک شریک بدرفتار.

رویدادهایی که می‌توانند باعث آسیب شوند عبارتند از:

  • آزار فیزیکی
  • سوءاستفاده عاطفی
  • آزار جنسی
  • رها كردن
  • غفلت
  • تصادف
  • از دست دادن يكي از عزيزان
  • بيماري

استرس تروماتيك باعث ايجاد تدافعي در ما پاسخ می دهد تا بتوانیم از خود در برابر خطر محافظت کنیم. به طور کلی می‌توانیم این پاسخ‌ها را به دو نوع گروه‌بندی کنیم:

الف) پاسخ‌های فعال (تبلیغ اقدام)

  • جنگ
  • پرواز
  • پرخاشگری
  • خشم
  • اضطراب

ب) پاسخ‌های بی‌حرکتی (ترویج بی‌عملی)

  • انجماد
  • غش
  • تجزیه
  • افسردگی

بسته به موقعیت و نوع تهدید، یک یا چند مورد از این واکنش های دفاعی ممکن است باعث شد. هدف هر یک از این پاسخ ها دفع خطر و ارتقای بقا است.

چرا آسیب های دوران کودکی به ویژه آسیب رسان است

انفصال

کودکان ضعیف و درمانده هستند. وقتی آنها یک تجربه آسیب زا را پشت سر می گذارند، نمی توانند از خود دفاع کنند. در بیشتر موارد، آنها نه می توانند بجنگند و نه می توانند فرار کنندکلک، بی آ (1994). بدن امتیاز را حفظ می کند: حافظه و روان زیستی در حال تحول استرس پس از سانحه. بررسی روانپزشکی هاروارد ، 1 (5)، 253-265.

  • Bloom, S. L. (2010). پل زدن بر سیاهچاله تروما: اهمیت تکاملی هنر روان درمانی و سیاست بین المللی ، 8 (3)، 198-212.
  • مالکیودی، سی. ا. (2015). نوروبیولوژی، مداخلات خلاقانه و ترومای دوران کودکی.
  • Herman, J. L. (2015). تروما و بهبودی: پیامدهای خشونت - از آزار خانگی تا ترور سیاسی . Hachette UK.
  • موقعیت های تهدیدآمیز.

    آنچه که می توانند و معمولاً انجام می دهند برای محافظت از خود، جداسازی است. تفکیک به معنای جدا کردن آگاهی از واقعیت است. از آنجا که واقعیت آزار و ضربه دردناک است، کودکان از احساسات دردناک خود جدا می شوند.

    مغز در حال رشد

    مغز کودکان خردسال با سرعت بیشتری رشد می کند، که آنها را به شدت در برابر تغییرات محیطی آسیب پذیر می کند. . کودکان برای رشد سالم مغز به محبت، حمایت، مراقبت، پذیرش و پاسخگویی کافی و مداوم از سوی مراقبین خود نیاز دارند.

    اگر چنین مراقبت کافی و مداومی وجود نداشته باشد، تجربه آسیب زا است. تروما در اوایل کودکی سیستم پاسخ استرس فرد را حساس می کند . یعنی فرد نسبت به عوامل استرس زا در آینده بسیار واکنش نشان می دهد.

    این یک مکانیسم بقای سیستم عصبی است. برای اطمینان از اینکه کودک در حال حاضر و در آینده تا حد امکان از خطر محافظت می شود، بیش از حد تلاش می شود.

    سرکوب عاطفی

    بسیاری از خانواده ها کودکان را تشویق نمی کنند که در مورد منفی خود صحبت کنند. تجربیات و احساسات در نتیجه، کودکان در چنین خانواده‌هایی هرگز فرصتی برای ابراز، پردازش و درمان آسیب‌های خود پیدا نمی‌کنند.

    تعجبی ندارد که والدین اغلب منبع اصلی آسیب برای کودکان خردسال هستند. به لطف مراقبت ناکافی و متناقض آنها، کودکان دچار دلبستگی و مشکلات تنظیم استرس می شوندآنها به بزرگسالی منتقل می شوند.1

    اثرات ترومای دوران کودکی

    وقتی کودکان مورد آزار قرار می گیرند یا مراقبت های کافی و مداوم دریافت نمی کنند، مشکلات دلبستگی در آنها ایجاد می شود. آنها به طور ناایمن به والدین خود وابسته می شوند و این ناامنی را به روابط بزرگسالان خود منتقل می کنند. آنها از مشکلات تنظیم استرس رنج می برند. آنها به راحتی تحت فشار قرار می گیرند و به روش های ناسالم برای مقابله متوسل می شوند.

    همچنین، آنها معمولا از نگرانی و اضطراب دائمی رنج می برند. سیستم عصبی آن‌ها دائماً در پی خطر است.

    اگر آسیب دوران کودکی شدید باشد، آن‌ها از چیزی رنج می‌برند که به آن اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) می‌گویند. این یک وضعیت شدید است که در آن فرد ترس، اضطراب، افکار مزاحم، خاطرات، فلاش بک ها و کابوس های مربوط به ترومای خود را بیش از حد تجربه می کند. 3

    چیزی که بسیاری متوجه نمی شوند این است که علائم PTSD در یک طیف وجود دارد. اگر در دوران کودکی ترومای خفیف را تجربه کرده اید، احتمالاً علائم خفیف PTSD را تجربه کرده اید.

    شما ممکن است ترس و اضطراب را تجربه کنید، اما نه آنقدر که زندگی روزمره شما را مختل کند. ممکن است افکار مزاحم، فلش‌بک‌های کوچک و کابوس‌های گاه به گاه مربوط به آسیب‌های روحی خود را تجربه کنید.

    به عنوان مثال، اگر والدینی در دوران کودکی‌تان بیش از حد از شما انتقاد می‌کردند، این نوعی سوءاستفاده عاطفی است. شما ممکن استبرخی از علائم خفیف PTSD را در بزرگسالی تجربه کنید، مانند مضطرب بودن در حضور والدین.

    صدای سرزده و انتقادی آنها شما را آزار می دهد و به خودگویی انتقادی شما تبدیل می شود. همچنین ممکن است فلش‌بک‌های کوچکی را تجربه کنید که از شما انتقاد می‌کنند وقتی اشتباه می‌کنید یا تصمیم‌های مهمی می‌گیرید. (پرسشنامه ترومای دوران کودکی را بپذیرید)

    عادت و حساسیت

    چرا آسیب های دوران کودکی در بزرگسالی افراد را آزار می دهد؟

    تصور کنید که پشت میز خود کار می کنید. یک نفر از پشت به سمت شما می آید و مانند "BOO" است. ذهن شما احساس می کند که در خطر هستید. مبهوت می شوی و می پری روی صندلیت. این یک مثال ساده از پاسخ استرس پرواز است. پریدن روی صندلی یا تکان دادن راهی برای اجتناب از منبع خطر است.

    چون به زودی متوجه می شوید که خطر واقعی نیست، به صندلی خود استراحت می دهید و دوباره کار خود را شروع می کنید.

    0> دفعه بعد که آنها سعی می کنند شما را مبهوت کنند، شما کمتر مبهوت می شوید. در نهایت، شما اصلاً مبهوت نخواهید شد و حتی ممکن است چشمان خود را روی آنها بچرخانید. این فرآیند عادت نامیده می شود. سیستم عصبی شما به همان محرک های تکرار شونده عادت می کند.

    برعکس عادت کردن، حساس شدن است. حساس شدن زمانی اتفاق می افتد که از عادت کردن جلوگیری شود. و زمانی که خطر واقعی یا خیلی بزرگ باشد از عادت کردن جلوگیری می شود.

    دوباره همان سناریو را تصور کنید. شما روی میز خود کار می کنید و یک نفر تفنگ را پشت سر شما می گذارد. شدید را تجربه می کنیدترس ذهن شما بیش از حد به کار می رود و ناامیدانه به دنبال راهی برای خروج از خطر می گردد.

    این رویداد می تواند به شما آسیب برساند زیرا خطر واقعی و بزرگ است. سیستم عصبی شما نمی تواند به آن عادت کند. در عوض، نسبت به آن حساس می شود.

    شما نسبت به خطرات یا محرک های مشابه آینده حساس می شوید. دیدن اسلحه در شما وحشت ایجاد می کند و فلاش بک هایی در مورد رویداد دریافت می کنید. ذهن شما به تکرار خاطرات آسیب زا ادامه می دهد تا بتوانید بهتر آماده شوید و درس های مهم بقا را از آن بیاموزید. بر این باور است که شما هنوز در خطر هستید.

    راه درمان تروما این است که ذهن خود را متقاعد کنید که دیگر در خطر نیستید. با اعتراف به تروما شروع می شود. بخشی از دلیل اینکه یک رویداد آسیب زا بارها و بارها در ذهن پخش می شود این است که به رسمیت شناخته نشده و به طور معنی داری پردازش نشده است.

    روش های درمان ترومای دوران کودکی

    1. قدردانی

    برای بسیاری از افراد، آسیب های دوران کودکی مانند برگه ای در مرورگر ذهنشان است که به نظر نمی رسد آن را ببندند. باز می ماند و اغلب حواسشان را پرت می کند و توجه آنها را جلب می کند. ادراک آنها از جهان را منحرف می کند و باعث می شود نسبت به موقعیت های غیرتهدیدکننده بیش از حد واکنش نشان دهند.

    همچنین ببینید: حالت چهره غمگین رمزگشایی شد

    این تاریکی در درون آنهاست که به سادگی وجود دارد و از بین نمی رود.

    با این حال، اگر از آنها بپرسید برای توصیف تجربیات آسیب زا خود، معمولاً در انجام این کار با مشکلات زیادی مواجه می شوند. این بخاطر این است کهیک رویداد آسیب زا بسیار احساسی است و نواحی منطقی و مبتنی بر زبان مغز را از کار می اندازد. از این رو عبارات:

    "من لال ماندم."

    "من نمی توانم با کلمات احساسش را بیان کنم."

    به دلیل این پدیده، مردم به ندرت دارند یک خاطره کلامی از ضربه روحی آنها اگر حافظه کلامی نداشته باشند، نمی توانند به آن فکر کنند. اگر نمی توانند در مورد آن فکر کنند، نمی توانند در مورد آن صحبت کنند.

    به همین دلیل است که کشف آسیب های گذشته ممکن است نیاز به حفاری و پرسش از افرادی داشته باشد که ممکن است خاطرات بهتری از آنچه اتفاق افتاده است داشته باشند.

    همچنین ببینید: تست شخصیت سه گانه تاریک (SD3)

    12>2. بیان

    در حالت ایده آل، شما می خواهید آگاهانه آسیب های دوران کودکی خود را تصدیق کرده و سپس به صورت شفاهی بیان کنید. افرادی که هنوز آسیب های خود را آگاه نکرده اند، تمایل دارند آن را ناخودآگاه بیان کنند.

    آنها برای شکل دادن به آسیب های خود کتاب می نویسند، فیلم می سازند و هنری خلق می کنند.

    بیان آسیب های خود، آگاهانه یا ناخودآگاه به آن حیات می بخشد. این به شما فرصتی می دهد تا احساسات خود را بیان کنید. آن احساساتی که مدتهاست سرکوب شده اند، میل به ابراز و رها شدن دارند.

    بنابراین، نوشتن و هنر می‌تواند راه‌های مؤثری برای التیام تروما باشد.5

    3. پردازش

    بیان تروما ممکن است شامل پردازش موفقیت آمیز آن باشد یا نباشد. هدف از بیان مکرر تروما پردازش آن است.

    خاطرات تروماتیک معمولاً خاطرات پردازش نشده هستند.یعنی شما آنها را درک نکرده اید. شما به تعطیلی نرسیده اید هنگامی که به بسته شدن رسیدید، می توانید آن خاطره را در جعبه ای در ذهن خود قرار دهید، آن را قفل کنید و در قفسه بگذارید.

    پردازش تروما عمدتاً شامل پردازش کلامی است. شما سعی می کنید بفهمید چه اتفاقی افتاده و چرا - چرایی مهم تر است. هنگامی که دلیل را درک کردید، احتمالاً بسته می شوید.

    بسته شدن را می توان با درک آسیب، بخشیدن فرد آزارگر یا حتی انتقام گرفتن به دست آورد.

    4. جستجوی حمایت

    انسانها برای تنظیم استرس خود به حمایت اجتماعی روی می آورند. این از دوران شیرخوارگی زمانی شروع می شود که کودک گریه می کند و از مادر آرامش می خواهد. اگر بتوانید آسیب‌های خود را با دیگرانی که درک می‌کنند در میان بگذارید، بار خود را سبک می‌کنید.

    این به شما این احساس را می‌دهد که «من مجبور نیستم به تنهایی با این موضوع کنار بیایم». دانستن اینکه دیگران نیز رنج می برند باعث می شود کمی احساس بهتری نسبت به خودتان داشته باشید.

    تروما توانایی ما برای ایجاد ارتباط را مختل می کند. بنابراین، ایجاد ارتباطات جدید بخش مهمی از بهبودی تروما است.6

    5. عقلانیت

    تروما افراد را احساساتی می کند. درک آنها تغییر می کند و به نشانه های مربوط به تروما حساس می شوند. آنها دنیا را از دریچه آسیب های خود می بینند.

    به عنوان مثال، اگر در کودکی غفلت را تجربه کرده اید و احساس شرم عمیقی می کنید، خود را به خاطر روابط ناموفق خود در بزرگسالی سرزنش خواهید کرد.

    0> با درک خودآسیب‌ها و درک اینکه چگونه روی شما تأثیر می‌گذارند، می‌توانید هر بار که در چنگال احساسات شدید ناشی از تروما قرار می‌گیرید، دنده را در سر خود تغییر دهید. هرچه بیشتر "دکمه های داغ" خود را درک کنید، وقتی کسی آنها را فشار می دهد کمتر تحت تأثیر قرار می گیرید.

    به عنوان مثال، اگر یک مرد کوتاه قد دگرجنس گرا هستید و در مورد آن مورد آزار و اذیت قرار گرفته اید، احتمالاً دکمه داغ شما شود برای بهبودی از چنین آسیب‌هایی، باید منطقی به موقعیت نگاه کنید.

    از آنجایی که نمی‌توانید کاری در مورد قد خود انجام دهید، باید آن را بپذیرید. هنگامی که واقعاً آن را بپذیرید، بر آن غلبه خواهید کرد.

    پذیرش باید بر اساس واقعیت باشد تا کار کند. شما نمی توانید به خود بگویید:

    "کوتاه بودن جذاب است."

    واقعیت این است که زنان ترجیح می دهند مردان قد بلند را داشته باشند. در عوض می‌توانید بگویید:

    "من ویژگی‌های جذاب دیگری دارم که بیشتر از جبران کوتاهی من است." این خط استدلال کار می کند.

    6. غلبه بر ترس های مربوط به تروما

    موثرترین راه برای آموزش مغزتان که دیگر در خطر نیستید، غلبه بر ترس های مربوط به تروما است. بر خلاف ترس‌های معمولی، غلبه بر ترس‌های مربوط به تروما به‌ویژه سخت است.

    برای مثال، اگر تا به حال رانندگی نکرده‌اید، ممکن است در چند بار اول هنگام رانندگی احساس ترس و اضطراب کنید. این فقط کاری است که قبلاً هرگز انجام نداده اید و فقط ترس شما استنشات گرفته از آن است.

    اگر در همان چند آزمایش رانندگی اول تصادف کنید، ترس شما از رانندگی بسیار قوی تر می شود و غلبه بر آن سخت تر می شود. اکنون، ترس‌های شما از بی‌تجربه بودن به‌علاوه لایه‌ای دیگر از آسیب ناشی می‌شوند.

    به این ترتیب، ترس‌های مربوط به تروما می‌توانند شما را از رسیدن به اهداف مهم زندگی باز دارند.

    بگویید شما یک زن هستید. که در کودکی توسط پدرت مورد آزار و اذیت قرار گرفت. فقط به این دلیل که پدر شما بدرفتار بوده به این معنا نیست که همه مردان بدرفتار هستند. با این حال، ذهن شما از شما می‌خواهد که فکر کنید تا بهتر از شما محافظت کند.

    برای غلبه بر چنین ترس‌های ناشی از ضربه، شروع به بررسی افراد، موقعیت‌ها و چیزهایی کنید که تمایل دارید از آنها اجتناب کنید. اگر به طور مکرر از چیزی اجتناب می کنید، نشانه خوبی است که آسیب هایی به آن وارد شده است.

    بعد، با درگیر شدن با چیزی که در مراحل کودکی از آن اجتناب کرده اید، بر ترس خود غلبه کنید. خود را مجبور به انجام کارهایی کنید که معمولاً از آنها اجتناب می کنید. هر چه بیشتر به سمت ترس های خود بروید، آسیب های شما قدرت خود را بر شما از دست می دهند.

    در نهایت، می‌توانید به ذهن خود بیاموزید که دیگر در خطر نیستید.

    مراجع

    1. Dye, H. (2018). تأثیر و اثرات دراز مدت ترومای دوران کودکی. ژورنال رفتار انسان در محیط اجتماعی ، 28 (3)، 381-392.
    2. نلسون، دی سی. کار با کودکان برای التیام ترومای بین فردی: قدرت بازی. درمان ، 20 (2).
    3. وندر

    Thomas Sullivan

    جرمی کروز یک روانشناس و نویسنده با تجربه است که به کشف پیچیدگی های ذهن انسان اختصاص دارد. جرمی با اشتیاق به درک پیچیدگی‌های رفتار انسانی، بیش از یک دهه است که به طور فعال در تحقیق و تمرین شرکت داشته است. او دارای مدرک دکتری است. در روانشناسی از یک موسسه مشهور، جایی که او در روانشناسی شناختی و عصب روانشناسی تخصص داشت.جرمی از طریق تحقیقات گسترده خود بینش عمیقی نسبت به پدیده های روانشناختی مختلف از جمله حافظه، ادراک و فرآیندهای تصمیم گیری ایجاد کرده است. تخصص او همچنین در زمینه آسیب شناسی روانی با تمرکز بر تشخیص و درمان اختلالات سلامت روان گسترش می یابد.اشتیاق جرمی به اشتراک گذاری دانش باعث شد تا او وبلاگ خود را با نام «درک ذهن انسان» تأسیس کند. او قصد دارد با گردآوری مجموعه وسیعی از منابع روانشناسی، بینش های ارزشمندی را در مورد پیچیدگی ها و تفاوت های ظریف رفتار انسانی در اختیار خوانندگان قرار دهد. از مقالات تامل برانگیز گرفته تا نکات کاربردی، جرمی یک پلتفرم جامع برای هر کسی که به دنبال افزایش درک خود از ذهن انسان است ارائه می دهد.جرمی علاوه بر وبلاگ خود، زمان خود را نیز به تدریس روانشناسی در یک دانشگاه برجسته اختصاص می دهد و ذهن روانشناسان و محققان مشتاق را پرورش می دهد. سبک تدریس جذاب و تمایل واقعی او برای الهام بخشیدن به دیگران، او را به استادی بسیار محترم و مورد تقاضا در این زمینه تبدیل کرده است.مشارکت جرمی در دنیای روانشناسی فراتر از دانشگاه است. او مقالات تحقیقاتی متعددی را در مجلات معتبر به چاپ رسانده و یافته های خود را در کنفرانس های بین المللی ارائه کرده و در توسعه این رشته مشارکت داشته است. جرمی کروز با فداکاری قوی خود برای پیشبرد درک ما از ذهن انسان، همچنان به الهام بخشیدن و آموزش خوانندگان، روانشناسان مشتاق و محققان همکار در سفرشان به سوی کشف پیچیدگی های ذهن ادامه می دهد.