تکامل تمایلات جنسی زنانه را ارزشمندتر از تمایلات جنسی مردانه کرده است. دو دلیل عمده در پشت این موضوع وجود دارد:

اول، مردان انسان مقادیر زیادی اسپرم تولید می کنند در حالی که ماده ها فقط تعداد محدودی تخمک تولید می کنند. دوم، زنان انسان بسیار بیشتر از مردان روی فرزندان سرمایه گذاری می کنند. همچنین، به دلیل رقابت شدید بین مردان برای دسترسی به زنان، مردان نسبت به زنان تمایل جنسی نسبتاً قوی‌تر و فوری‌تری پیدا کرده‌اند.

در حالی که مردان امیدوارند به محض وارد شدن به یک رابطه آرام شوند، زنان عموماً تاخیر در رابطه جنسی در مراحل اولیه رابطه ناگفته نماند که این امر باعث ایجاد تضاد بین جنسیت ها می شود و یکی از دلایل اصلی بسیاری از مسائل مربوط به رابطه است.

در وهله اول چرا رابطه جنسی را به تعویق بیندازید؟

بدیهی است که اگر زنان تمایل به تاخیر در رابطه جنسی دارند. در مراحل اولیه یک رابطه، اتخاذ چنین استراتژی باید مزایای تکاملی داشته باشد. خودداری جنسی چندین کارکرد مهم را برای زنان انجام می دهد:

اول، توانایی آنها را برای انتخاب مردان با کیفیت بالا حفظ می کند:

منظورم از مردان با کیفیت بالا، مردان ارزش بالای همسر، یعنی مردانی مدبر که مایل به تعهد عاطفی و سرمایه گذاری مادی هستند. جذابیت جنسی نیز تا حدی به ارزش همسر مرد کمک می کند.

اگر زنی آزادانه رابطه جنسی را ارائه دهد،نمی تواند همسر خود را انتخاب کند و بهترین مرد موجود را از میان مجموعه ای از مردان انتخاب کند.

این مانند زمانی است که می خواهید چیزی با ارزش، مانند خانه یا ماشین را بفروشید. این ایده خوبی نیست که کالای خود را به اولین مشتری در دسترس بفروشید. شما بهترین معامله را می خواهید. به آنها اجازه دهید پیشنهادات خود را ارائه دهند و سپس شما تصمیم خواهید گرفت که چه معامله ای بیشتر برای شما جذابیت دارد.

دوم، خودداری جنسی زنان را قادر می سازد تا ارزش تمایلات جنسی خود را افزایش دهند:

همانطور که قبلا ذکر شد، تمایلات جنسی زنانه به لطف تکامل منبع کمیاب و ارزشمند است. خودداری جنسی فقط آن را کمیاب تر و ارزشمندتر می کند.

کمبود دسترسی جنسی، قیمتی را که مردان مایل به پرداخت آن هستند افزایش می دهد. اگر تنها راهی که مردان می توانند دسترسی جنسی داشته باشند، سرمایه گذاری سنگین است، آنگاه آن سرمایه گذاری را انجام خواهند داد. این به این دلیل است که در شرایط کمبود جنسی، مردانی که در سرمایه گذاری شکست می خورند، در برقراری رابطه با یکدیگر شکست می خورند.

سوم، تأخیر در رابطه جنسی به زن کمک می کند تا درک مردان از ارزش همسر خود را دستکاری کند:

این از نکته بالا ناشی می شود. از آنجایی که زنان بسیار مطلوب طبق تعریف، از نظر جنسی برای مردان معمولی غیرقابل دسترس هستند، زنان گاهی اوقات با خودداری از دسترسی جنسی، از درک مردان در مورد مطلوبیت خود سوء استفاده می کنند.

این بدان معناست که حتی اگر یک زن ارزش همسری بالایی نداشته باشد (به عنوان مثال. او غیرجذاب است)، او می تواند این تصور را ایجاد کند که جذاب استاز طریق خودداری جنسی

در نهایت، به تاخیر انداختن رابطه جنسی به زن اجازه می‌دهد مرد را تشویق کند تا او را به عنوان یک شریک طولانی مدت ارزیابی کند:

اعطای دسترسی جنسی زودهنگام و اغلب باعث می‌شود مردان یک زن را ببینند. به عنوان یک همسر معمولی یا کوتاه مدت. آنها ممکن است او را بیش از حد فاسق و بیش از حد در دسترس جنسی بدانند، ویژگی هایی که مردان در همسران متعهد از آن اجتناب می کنند.

در مورد زنانی که از رابطه جنسی خودداری نمی کنند چطور؟

اکنون، بیایید ببینیم مردم زنانی را که رابطه جنسی را به تعویق نمی اندازند، چگونه درک می کنند.

همانطور که در بالا ذکر شد ، مردانی که به دنبال یک رابطه طولانی مدت هستند آنها را منفی می بینند. برعکس، مردانی که به دنبال یک رابطه کوتاه مدت هستند، از اینکه زنی که به آن علاقه مند هستند، رابطه جنسی را به تأخیر نمی اندازد، خوشحال هستند. اینها معمولاً مردانی هستند که پس از داشتن رابطه جنسی به سرعت علاقه خود را به رابطه از دست می دهند.

چه جالبتر از همه اینها این است که چگونه زنان به زنانی که رابطه جنسی را به تعویق نمی اندازند نگاه می کنند.

زنی که رابطه جنسی را به تعویق نمی اندازد. خودش یک رابطه طولانی مدت را ترجیح می دهد زنانی را می بیند که رابطه جنسی را منفی به تعویق نمی اندازند. این به این دلیل است که زنانی که رابطه جنسی را به تعویق نمی اندازند، ارزش تمایلات جنسی زنانه را کاهش می دهند.

و زمانی که ارزش تمایلات جنسی زنانه در بازار کاهش می یابد، سخت تر می شود که مردان متعهد به روابط طولانی مدت شوند.

از سوی دیگر، زنانی که خودشان روابط گاه به گاه را ترجیح می دهند، تمایل کمتری به دیدن زنانی دارند که رابطه جنسی را منفی به تعویق نمی اندازند. آنها ممکن است آنها را بی طرفانه یا حتی مثبت ببینند و ادعا کنند که این جنسیتکلیشه های رفتار جنسی تحمیلی اجتماعی هستند و هیچ ارتباطی با زیست شناسی تکاملی ندارند.