14 ویژگی رهبران فرقه

 14 ویژگی رهبران فرقه

Thomas Sullivan

فهرست مطالب

کلمه "فرقه" از کلمه لاتین cultus به معنای مراقبت می آید. کشت؛ فرهنگ؛ عبادت. یک فرقه برای خودش فرهنگ دارد. فرقه ها یک رهبر فرقه، معمولاً مرد، و پیروان فرقه دارند.

یک رهبر فرقه و پیروانش توسط عقاید، اعمال و آیین‌های مشترکی که توسط سیستم‌های اعتقادی جریان اصلی یک جامعه منحرف تلقی می‌شوند، به هم پیوند می‌خورند.

ما در همه جا شاهد پویایی رهبر-پیرو هستیم. در جامعه، از سیستم های سیاسی گرفته تا سازمان های تجاری. چه چیزی یک فرقه را از سایر گروه‌های دارای رهبران و پیروان جدا می‌کند؟

مضرات.

رهبران فرقه، بر خلاف دیگر رهبران، در نهایت به پیروان خود آسیب وارد می‌کنند. این آسیب ممکن است عمدی باشد یا نباشد.

یک رهبر فرقه ممکن است واقعاً به آنچه اعتقاد دارد باور داشته باشد و با قدرت متقاعدکننده خود پیروان را به سمت خود بکشاند. دیگر رهبران فرقه چندان متوهم نیستند. آنها دستکاری می کنند و به خوبی می دانند که پیروان خود را فریب می دهند.

چه کسی و چرا به یک فرقه می پیوندد؟ از پیروان فرقه چه چیزی آنها را به پیوستن به یک فرقه سوق می‌دهد؟

پیوستن به یک فرقه می‌تواند بسیاری از نیازهای انسان را برآورده کند.

اول، پیوستن به یک فرقه و اعتقاد به آنچه فرقه معتقد است، نیاز اساسی انسان را برآورده می‌کند. از جهان. بسیاری از پرسش های وجودی بی پاسخ وجود دارد که بسیاری از نظام های اعتقادی آن ها را رضایت بخش ارائه نمی کنندپاسخ به.

بنابراین، فرقه‌ای که تلاش می‌کند به این سؤالات پاسخ دهد، مردم را به سمت خود می‌کشاند.

دوم، پیوستن به یک فرقه، نیاز اساسی انسان به تعلق داشتن به یک جامعه را برآورده می‌کند. افرادی که خود را در محیط‌های اجتماعی فعلی‌شان ناسازگار می‌بینند، بیشتر به گروه‌های انحرافی ملحق می‌شوند که بهتر نشان می‌دهند که چه کسی هستند.

بنابراین، فرقه‌ای که باورها و ارزش‌های آن با کسی طنین‌انداز می‌شود، احتمالاً به آنها احساس تعلق می‌دهد. ، جامعه و پذیرش.

سوم، افرادی که در حال گذار در زندگی یا بحران هویت هستند، آسیب پذیر هستند و احتمال بیشتری برای پیوستن به یک فرقه وجود دارد. فرقه هویت پایداری را فراهم می کند که می توانند به آن بچسبند و بحران خود را حل کنند.

فیلم "عیوب" به خوبی نشان می دهد که آسیب پذیری چگونه فرد را مستعد شستشوی مغزی توسط فرقه ها می کند.

سرانجام، افراد پیرو بودن را بسیار آسانتر از این می دانند که خودشان فکر کنند یا رهبر شوند.

چه کسی یک فرقه را تشکیل می دهد و چرا؟

همانطور که گفتم، وجود ندارد. تفاوت زیادی بین رهبران فرقه و رهبران متعارف وجود دارد. تنها تفاوت در آسیبی است که فرقه ها می توانند ایجاد کنند. بنابراین، رهبران فرقه همان ویژگی های رهبری را دارند که رهبران دیگر دارند که آنها را موفق می کند.

برای درک روانشناسی یک رهبر فرقه، باید آنها را به عنوان فردی در نظر بگیرید که سعی می کند با فرافکنی موقعیت خود را در جامعه ارتقا دهد. تسلط موقعیت و تسلط اغلب دست به دست هم می دهند. این برای هر دو حیوان صادق استو جوامع انسانی.

مردها با بالا بردن جایگاه خود چیزهای زیادی به دست می آورند. انجام این کار به آنها کمک می کند تا دسترسی بهتری به منابع و همسران احتمالی داشته باشند. این توضیح می دهد که چرا تقریباً همه رهبران فرقه مرد هستند.

اکنون، دو راه برای دستیابی مردان به موقعیت وجود دارد. مسیر آهسته و طولانی سخت کوشی و موفقیت یا مسیر سریع فرافکنی تسلط.

چرا فرافکنی تسلط جواب می دهد؟

برانگیختن تسلط و اعتماد به نفس اثر مغناطیسی دارد. این باعث می شود مردم باور کنند که شما از جایگاه بالایی برخوردار هستید. مردم می‌خواهند از کسانی پیروی کنند که اعتماد به نفس دارند و به آنچه که اعتقاد دارند اعتقاد راسخ دارند.

افراد معتقدند که با پیروی از یک مرد آلفای مسلط، می‌توانند موقعیت خود را به نحوی ارتقا دهند. آنها می توانند زندگی خود را بهتر کنند و نسبت به گروه های انسانی رقیب وضعیت بهتری داشته باشند.

نتیجه؟

معمولاً رهبر فرقه، نه پیروان فرقه، در مکان بهتری قرار می گیرند. . به محض اینکه او پیروان مناسبی پیدا کرد، انگیزه های واقعی رهبر فرقه به جایگاه، قدرت، ثروت و دسترسی جنسی به زنان آشکار می شود.

یک رهبر فرقه می تواند به طرق مختلف تسلط خود را نشان دهد. برخی از رهبران فرقه تسلط فکری را طرح می کنند. عقاید و عقاید آنها هوشمندانه و انقلابی است. برخی دیگر از طریق کاریزما و اعتقاد صرف به باورهای خود، تسلط را نشان می دهند.

رفتار مذهبی را می توان در رسانه های اجتماعی مشاهده کرد، جایی که برخی از اینفلوئنسرها تسلط و تکبر را نشان می دهند. آنهااغلب دیدگاه‌های بحث برانگیز را به اشتراک می‌گذارید تا پیروانی شبیه به فرقه به دست آورید.

راه آهسته به سمت موقعیت عالی بیشتر از جاده سریع دوام می‌آورد. رهبران فرقه هر چه سریعتر قیام کنند، ممکن است سریعتر سقوط کنند. فرقه ها نمی توانند خیلی بزرگ شوند، یا ساختار جامعه را تهدید می کنند. حتی اگر آن چیزی که تار و پود جامعه را تشکیل می دهد زمانی فرقه ها بوده اند.

ویژگی های رهبران فرقه

در زیر فهرستی جامع از ویژگی های مشترک رهبران فرقه آورده شده است:

1. آنها خودشیفته هستند

رهبران فرقه معتقدند که خاص هستند و در یک ماموریت ویژه برای هدایت بشریت به سوی نور هستند. آنها فانتزی های موفقیت و قدرت نامحدود دارند. آنها دائماً به دنبال تحسین دیگران هستند و از بودن در مرکز توجه لذت می برند.

2. آنها کاریزماتیک هستند

کاریزما توانایی جذب افراد توسط جذابیت و شخصیت شماست. رهبران فرقه به شدت کاریزماتیک هستند. آنها در بیان احساسات خود و ایجاد ارتباط پیروان خود با آنها استاد هستند. مهارت های اجتماعی آن ها بالاتر از حد است و تمایل به داشتن حس شوخ طبعی دارند.

3. آنها غالب هستند

همانطور که قبلاً بحث شد، فرافکنی تسلط کلیدی برای تبدیل شدن به یک رهبر فرقه است. هیچ کس نمی خواهد از یک رهبر مطیع پیروی کند که از خودش مطمئن نیست. بخش بزرگی از تسلط، سرکوب دیگر چهره های مسلط جامعه است تا بتوانید بهتر از آنها به نظر برسید.

به همین دلیل است که سیاستمدارانی که ویژگی های زیادی با فرقه مشترک دارند.رهبران، رقبای خود را شیطان جلوه می دهند، تحقیر می کنند و بدنام می کنند.

4. آنها خواستار اطاعت هستند

برگزاری تسلط به رهبران فرقه کمک می کند تا بین آنها و پیروانشان عدم تعادل قدرت ایجاد کنند. آنها جایگاه بالایی دارند و فالوورهای آنها از وضعیت پایینی برخوردار هستند. اگر پیروان اطاعت کنند و همانطور که به آنها گفته می شود عمل کنند، می توانند وضعیت خود را نیز بالا ببرند. آنها نیز می توانند در مکان بهتری باشند.

همچنین ببینید: رفتار تهاجمی منفعلانه ظریف

به این ترتیب، رهبران فرقه اعتماد به نفس پایین پیروان خود را شکار می کنند.

5. آنها ادعا می کنند که قدرت های ماوراء طبیعی دارند

رهبران فرقه این کار را برای برجسته کردن عدم تعادل قدرت انجام می دهند.

«من خاص هستم. من به قدرت های ماوراء طبیعی دسترسی دارم. تو خاص نیستی بنابراین، شما این کار را نمی کنید."

رهبران فرقه ممکن است ادعا کنند که دارای قدرت جادویی مانند صحبت با بیگانگان، شفا یا تله پاتی هستند.

6. آنها مغرور و مغرور هستند

دوباره، برای یادآوری به پیروان خود که بالاتر از آنها هستند و برای تقویت مقام عالی خود.

7. آنها sociopaths/psychopaths هستند

فقدان همدلی مشخصه اجتماعی/روان پاتی است. تمایلات اجتماعی/روان‌پرستانه باعث می‌شود رهبران فرقه راحت‌تر به پیروان خود بدون پشیمانی آسیب برسانند.

8. آنها متوهم هستند

برخی از رهبران فرقه ممکن است از بیماری های روانی مانند اسکیزوفرنی یا صرع لوب تمپورال رنج ببرند. این شرایط سلامت روان می تواند باعث روان پریشی یا توهم شود. بنابراین، وقتی آنها می گویند که می توانند با بیگانگان صحبت کنند، ممکن است واقعاً باور کنند که این کار را می کنند.

چه جالب است.در مورد این است که آنها می توانند افراد دیگر را به روان پریشی خود بکشانند. در نتیجه، پیروان، تحت تأثیر اعتقادات خود، ممکن است چیزهایی را ببینند که وجود ندارند. این وضعیت اختلال روان پریشی مشترک نامیده می شود.

9. آنها متقاعد کننده هستند

رهبران فرقه بازاریاب های عالی هستند. آنها باید باشند، در غیر این صورت نمی توانند فالوورهای خود را به دست آورند و موقعیت خود را بالا ببرند. آن‌ها می‌دانند که چه چیزی باعث می‌شود مردم تیک بزنند. آنها می دانند که چگونه به نیازهای اساسی پیروان خود پاسخ دهند.

10. آنها مقتدر و کنترل کننده هستند

رهبران فرقه تمایل دارند هر جنبه کوچکی از زندگی پیروان خود را کنترل کنند. چه بپوشیم، چه بخوریم، چه بگوییم، چه نگوییم و غیره. این کار برای نگه داشتن پیروان در صف و تقویت جایگاه پایین و قدرت پایین آنها انجام می شود.

برخی از رهبران فرقه نیز از ترس و باج گیری برای کنترل و حفظ پیروان استفاده می کنند.

جیم جونز، رهبر فرقه مسئول 900 مرگ، پیروان خود را مجبور به امضای اسناد اعتراف جعلی از اعمال مجرمانه کرد تا آنها را باج خواهی کند و آنها را از ترک منصرف کند.

11. آنها استثمارگر هستند

هدف این همه اقتدار و کنترل، استثمار است. رهبران فرقه پیروان خود را مطیع و ضعیف می کنند تا به راحتی از آنها بهره برداری کنند. رهبران فرقه هوشمند از پیروان خود به گونه ای استثمار می کنند که پیروان آن را به عنوان استثمار تلقی نمی کنند.

به عنوان مثال، یک رهبر فرقه ممکن است خواستار دسترسی جنسی به پیروان زن باشد.ادعای مضحک مانند "این روح ما را پاک می کند" یا "ما را به سطح بالاتری از هستی می رساند".

12. آنها افراد ضعیفی هستند

چه کسی به دنبال ارتقای جایگاه خود در جامعه است؟

البته، افراد با موقعیت پایین. افراد با موقعیت بالا نیازی ندارند که وضعیت خود را بیش از این ارتقا دهند.

به همین دلیل است که رهبران فرقه اغلب مستضعف هستند. آنها طردشدگانی هستند که در تلاش‌های متعدد برای ارتقای جایگاه خود شکست خوردند و اکنون به اقدامات ناامیدانه و غیراخلاقی متوسل می‌شوند.

چه کسی می‌تواند با یک مستضعف ارتباط برقرار کند؟

البته، سایر افراد فرودست. سایر افراد با موقعیت پایین.

این دلیل بزرگی است که چرا رهبران فرقه پیروان زیادی جذب می‌کنند.

در اصل، رهبران فرقه و پیروان با هم متحد می‌شوند تا «سیستم را سرنگون کنند» و به گروه‌های انسانی رقیب پاداش می‌دهند. . آنها می خواهند دیگر افراد با منزلت را سرنگون کنند تا بتوانند مقام بالایی داشته باشند.

همچنین ببینید: مدل شکل‌گیری عادت سه مرحله‌ای (TRR)

برای این که این اتفاق بیفتد، رهبر فرقه باید یک زیردست باشد تا پیروانش بتوانند با او ارتباط برقرار کنند، اما در عین حال او باید تسلط را نیز مطرح کند. زمان. ترکیبی غیرمعمول از پایین بودن اما نشان دادن وضعیت بالا.

13. آنها انتقاد را تحمل نمی کنند

رهبران فرقه وقتی مورد انتقاد قرار می گیرند ممکن است خشمگین شوند. از نظر آنها انتقاد تهدیدی برای جایگاه والای آنهاست. به همین دلیل است که برای جلوگیری از هرگونه انتقاد به اقدامات افراطی متوسل می شوند. کسانی که انتقاد می کنند به شدت تنبیه، تحقیر و یا حتی حذف می شوند.

14. آنها رویاپرداز هستند

رهبران فرقهپیروان خود را با الهام و امید به آینده ای بهتر (مقام بالا) القا کنند. آنها رویاپردازانی هستند که می خواهند پیروان خود را به مکان بهتری ببرند که در آن بتوانند سعادتمندتر باشند و نسبت به غیر پیروها وضعیت بهتری داشته باشند.

همه گروه ها تمایلات مذهبی دارند

یک گروه می تواند به سرعت تبدیل به فرقه شود. - مانند زمانی که تحسین و تحسین بیش از حد برای رهبر گروه وجود دارد. عضویت در یک گروه و پیروی از رهبر گروه به امید رسیدن به سرزمین موعود با منزلت و سعادت، یک آرزوی ریشه‌دار طبیعت بشری است.

این از زمان‌های اجدادی سرچشمه می‌گیرد که انسان‌ها در گروه‌های پدرسالار زندگی می‌کردند و برای زمین و منابع دیگر با گروه های انسانی رقیب و از نظر ژنتیکی متفاوت با یکدیگر جنگیدند.

اما این گرایش اولیه مشکلات زیادی را برای بشریت ایجاد کرده و دارد.

در یک جامعه آزاد، مردم باید آزاد هستند تا به هر گروهی که می خواهند بپیوندند، مشروط بر اینکه به خود یا دیگران آسیبی نرسانند. اگر با من موافق هستید، می توانید به فرقه من بپیوندید. ببخشید منظورم گروه بود.

Thomas Sullivan

جرمی کروز یک روانشناس و نویسنده با تجربه است که به کشف پیچیدگی های ذهن انسان اختصاص دارد. جرمی با اشتیاق به درک پیچیدگی‌های رفتار انسانی، بیش از یک دهه است که به طور فعال در تحقیق و تمرین شرکت داشته است. او دارای مدرک دکتری است. در روانشناسی از یک موسسه مشهور، جایی که او در روانشناسی شناختی و عصب روانشناسی تخصص داشت.جرمی از طریق تحقیقات گسترده خود بینش عمیقی نسبت به پدیده های روانشناختی مختلف از جمله حافظه، ادراک و فرآیندهای تصمیم گیری ایجاد کرده است. تخصص او همچنین در زمینه آسیب شناسی روانی با تمرکز بر تشخیص و درمان اختلالات سلامت روان گسترش می یابد.اشتیاق جرمی به اشتراک گذاری دانش باعث شد تا او وبلاگ خود را با نام «درک ذهن انسان» تأسیس کند. او قصد دارد با گردآوری مجموعه وسیعی از منابع روانشناسی، بینش های ارزشمندی را در مورد پیچیدگی ها و تفاوت های ظریف رفتار انسانی در اختیار خوانندگان قرار دهد. از مقالات تامل برانگیز گرفته تا نکات کاربردی، جرمی یک پلتفرم جامع برای هر کسی که به دنبال افزایش درک خود از ذهن انسان است ارائه می دهد.جرمی علاوه بر وبلاگ خود، زمان خود را نیز به تدریس روانشناسی در یک دانشگاه برجسته اختصاص می دهد و ذهن روانشناسان و محققان مشتاق را پرورش می دهد. سبک تدریس جذاب و تمایل واقعی او برای الهام بخشیدن به دیگران، او را به استادی بسیار محترم و مورد تقاضا در این زمینه تبدیل کرده است.مشارکت جرمی در دنیای روانشناسی فراتر از دانشگاه است. او مقالات تحقیقاتی متعددی را در مجلات معتبر به چاپ رسانده و یافته های خود را در کنفرانس های بین المللی ارائه کرده و در توسعه این رشته مشارکت داشته است. جرمی کروز با فداکاری قوی خود برای پیشبرد درک ما از ذهن انسان، همچنان به الهام بخشیدن و آموزش خوانندگان، روانشناسان مشتاق و محققان همکار در سفرشان به سوی کشف پیچیدگی های ذهن ادامه می دهد.